آبدارچی زن باز

1402/07/03

دمرو خوابیده بودم و اون هم روم دراز کشیده بود کیرش تا خایه تو کونم بود بهم گفت می دونی اولین بار که بدجوری هوس کردم کونت بزارم و به خودم گفتم تا کونتو نگام آروم نمیشم؟؟؟ گفتم نه! گفت اولین بار که دیدمت برای استخدام منشی تو شرکت دیدمت روبروی میز رئیس وایساده بودی و پشتت به من بود چایی رو که رو میز رئیس گذاشتم متوجه صورت سرخ و سفید و نازت شدم داشتم بیرون میرفتم که دیدم کپهای کونت مثل دوتا هندوانه محبوبی بیرون افتاده با خودم گفتم زیر اون مانتو سیاه چه کون سفیدی قایم شده !!!
بهش گفتم ای ناقلا پس از اون موقع زاغ سیاه منو چوب میزدی؟؟
کیرشو تا نصفه از کونم بیرون کشید و بهمن گفت یکمی تکون بخور میخوام کستو انگشت کنم …یک خورده خودمو کج کردم دستشو از روی پستونم برداشت و از روی شکمم به کسم رسوند و محکم انگشتم کرد …ناله ای کردم و بهش گفتم من بعد از استخدام شنیده بودم که پیشخدمت اداره زبون زنها رو خوب بلده و ترتیب چندتاشونو داده …کیرشو دوباره تا خایه تو کونم کرد و گفت چند تا نه فقط یکی با تو میشه دوتا اون یکی هم مثل تو کونشو پاره کردم حالا پاشو کیرم خشک شده ساک بزن تا دوباره بگامت!!! کیرشو در آورد و تو دهنم کرد وقتی ساک میزدم محکم به لنبرام میزد
جوری که حسابی سرخ شدن بعد دوباره تو کونم کرد…
گفت همین جور که کیرم تو کونته پاهاتو زیر شکمت جمع کن تا بهت بیشتر مسلط بشم …پاهامو زیر شکمم جمع کردم و به حالت سجده در اومدم …گفت آها اینطوری بهتره بهش میگن روش سگی… چند تا ضربه زد و شروع به تلمبه زدن کرد…گفت اون روز که برای بار اول دیدمت گفتم وقتی میکنمش حسابی انگشتش هم میکنم … همینطور که اینو می گفت کسمو انگشت میکرد … گفت اون موقعی که منو دیدی چه حسی نسبت بهم داشتی؟ فکر میکردی یک روز بکنمت؟؟؟ من که کونم از درد بی حس شده بود ناله ای کردم و گفتم اون موقع خیلی مودب بودی هر چی میخواستم فوری تهیه می کردی من فکر کردم چه جوون با تربیتی هستی اصلا فکر نمی کردم برای حال کردن با من این طوری باشی!!!چندتا تلمبه محکم زد و بعدش کیرشو تا خایه تو کونم کرد و گفت برای گاییدن کونت…ناله ای کردم و گفتم منظورم همین بود…گفت هیچ وقت فکر نمیکردی این آبدارچی با تربیت بخواد کونت بزاره …من گفتم معلومه که نه!!!کیرشو ثابت تو کونم نگه داشت و گفت خب به نظر تو اون یکی خانم که من کردم کی بود؟؟ من گفتم لابد کارمند کارگزینی خانم فرهادی بوده!!! کیرشو تکون داد گفت نه من اون پیرزن رو نگاهم نمیکنم چه برسه بکنمش!!! من خانم نظری رو میکنم!! من گفتم نههههه ! باورم نمیشه اون که خیلی محجبست …گفت چرا راستش اگه تورو نمی گاییدم هیچوقت بهت نمی گفتم ولی حالا میخوام با هم آشناتون کنم تا وقتی هردوتونو میکنم با هم لذت ببرم…من گفتم نه این کارو نکن آبروم میره…گفت برای اینکه خجالتت بریزه و با هم دوست هم بشین جلو تو میکنمش تا حال کنی… کیرشو از کونم بیرون کشید و گفت لباساتو بپوش و برو تو کمد قایم شو الان میرم میارمش … من گفتم ول کن بد میشه آخه من با اون رودرواسی دارم تازه الان فکر کنم کار داشته باشه…اون گفت نه نترس تازه الان وقت نهاری است و اون بیکاره… من به ناچار لباسامو پوشیدم و تو کمد رفتم دیدم بعد از 5 دقیقه برگشت خانم نظری هم باهاش بود داشتند با هم حرف میزدند خانم نظری گفتش الان وقت خوبی نیست تو چرا اصرار میکنی؟تازه ممکن هست که شوهرم بیاد دنبالم…آبدارچی گفت نه نمیاد چون رفته اداره مرکزی من پرسیدم… بعد گفت زود باش تا زودتر بری…من باورم نمیشد خانم نظری چادر و مقنعه و مانتوشو درآورد …عجب هیکلی داشت کمر باریک و باسن بزرگ سینهای لیمویی شروع به خوردن کیر کرد بعد دولا شد به حالت رکوع در اومد اسدآقا هم کیرشو تو کونش فرو برد در همون حالت گفت یادته گفته بودم غیر از تو یکی دیگرو هم مثل تو تو اداره میکنم …خانم نظری در حالی که از درد قرمز شده بود و نفس نفس میزد گفت آره یادمه …اسد آقا گفت خوب میخوام امروز آشناتون کنم بعد منو صدا زد و گفت که بیام بیرون…با تردید بیرون اومدم تا چشم خانم نظری به من افتاد گفت تویی ساسانی!!! تو که دختر خوبی به نظر میومدی بهش گفتم تو هم فکر نمیکردم اینطوری باشی!! اسد آقا گفت بسه دیگه نمیخواد دعوا کنید …به من گفت بیا جلو میخوام وقتی کون اینو میگام کون تو رو هم انگشت کنم …جلو اومدم و خم شدم وقتی اون دستشو تو کونم کرد من هم شروع به لب گرفتن از خانم نظری شدم …بعد اسد آقا به خانم نظری گفت بیا طاق باز بخوام تا کستو بگام اون هم خوابید و شروع به کس دادن کرد همونطور که داشت کس میداد از من پرسید نظرت در مورد کیر اسدآقا چیه؟من گفتم هم خیلی کلفته هم دراز… اون گفت ولی این منو اذیت نمیکنه تازه خوشم هم میاد ولی این سیبیلاش لبامو اذیت میکنه!!در همون حال اسد شروع به لب گرفتن از خانم نظری کرد و سیبیلاشو به عمد روی لبای قلوه ای خانم نظری میمالید…
بعداز
مدتی اسد آقا کیرش رو درآورد و تو دهن من کرد به خانم نظری هم گفت بیاد جلو وکونشو قنبل بکنه وقتی خانم نظری قنبل کرد کیرشو از دهن من بیرون کشید و تو کون اون فرو کرد چند بار که تلمبه زد دوباره بیرون کشید و دوباره تو دهن من کرد وقتی داشتم ساک میزدم خانم نظری گفت چطوره؟خوشمزست؟ نگاه ملتمسانه ای به اسدآقا انداختم… اسد به من گفت که حالا تو قمبل بکن بلافاصله کونم را بالا آوردم واسد کیرش را تا خایه تو کونم کرد و موهای خانم نظری را با دست گرفت و سرش را به سمت پایین کشید کیرش را از تو کونم دراورد وتو دهن خانم نظری کرد جوری که تا حلقش فرو رفت و به سرفه افتاد بعد وقتی اسد کیرشو دراورد خانم نظری اب دهنشو تو صورت من تف کرد و گفت مزه کون من هم به همین تلخی بود؟؟ …بعدش جفتمون قمبل کردیم و اسد آقا یک بار کیرشو به من فرو میکرد و بعد دوباره بیرون می کشید و توی سوراخ خانم نظری میکرد چند بار این کار رو ادامه داد بعد گفت صورتتون رو جلو بیارید ما جلو بردیم واون آب کیرشو به صورت جفتمون پاشید

نوشته: نووا


👍 17
👎 32
67301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

949552
2023-09-25 23:36:21 +0330 +0330

خدا شانس بده

0 ❤️

949560
2023-09-26 00:00:19 +0330 +0330

فاجعه به تمام معنا ، تراوش هایِ یک ذهن بیمار ودچارسندروم حسرتِ رابطه ی جنسی

3 ❤️

949574
2023-09-26 00:20:26 +0330 +0330

اینجا رو میبینی آقای رنگو

یه کص مغز دیگه به جمع ما پیوست

8 ❤️

949583
2023-09-26 00:48:39 +0330 +0330

چرت؟مزخرف؟فاجعه؟نه هیچکدوم از این کلمات یک صدم چیزی که داستانت هست رو هم معنی نمیکنه!!!
حتماً نمره انشای تو توی مدرسه حداکثر سه یا چهار بوده.اگه بیشتر از این گرفته باشی برو از مامانت تشکر کن😉😉😉😉

0 ❤️

949590
2023-09-26 01:10:03 +0330 +0330

سناریو های فیلم های برازرز که توسط یه جقی بازنویسی شده

داستانت بشدت کصشر و تخیلی بود ولی خوب نوشته بودی و به عنوان یه داستان تخیلی خوبه

1 ❤️

949594
2023-09-26 01:33:16 +0330 +0330

وقتی داستان از زبون زنه خوشم میاد با اینکه واقعی نبود ولی تجسمش قشنگ حشری کننده بود

2 ❤️

949605
2023-09-26 03:11:49 +0330 +0330

کیرم تو کس خوار و مادرت با این داستان نوشتن و اون شرکت جنده خونه مدیر و مدی عامل کس کشت

0 ❤️

949617
2023-09-26 04:26:39 +0330 +0330

سناریو برازرسه

0 ❤️

949631
2023-09-26 06:46:14 +0330 +0330

احتمالا آبدارچی شبکه xxlبوده، کونکشا یحور مینویسن ک کون ادم اتیش میزنه بیزون

1 ❤️

949638
2023-09-26 08:05:30 +0330 +0330

انشالله که نویسنده خودت هستی دیگه! 😳 😳 😳
این داستان مال سایت آویزون بود البته نه به این کوتاهی، چون شما فقط بریده ای از اون رو ارسال کردید

2 ❤️

949647
2023-09-26 08:54:37 +0330 +0330

داستان قشنگیه،،ولی تکراری بود

2 ❤️

949685
2023-09-26 14:24:36 +0330 +0330

ای جووووون

0 ❤️

949711
2023-09-26 17:22:50 +0330 +0330

داستان ابدارچی ملجوق شرکت که تو کف ساسانی و نظریه

0 ❤️

949714
2023-09-26 17:45:51 +0330 +0330

کیر از کونت کرد دهنت؟

0 ❤️

949730
2023-09-26 20:40:43 +0330 +0330

احتمالا آبدارچی کون این شازده دخترنما گذاشته و حالا این رفته تو جلدش و شخصیت سازی تخمیشو شروع کرده

0 ❤️

949731
2023-09-26 20:41:54 +0330 +0330

عجب کسشری بود
اداره بود یا جنده خونه

0 ❤️

949735
2023-09-26 21:28:12 +0330 +0330

“به این میگن روش سگی”
-اسد آقا

0 ❤️

949743
2023-09-26 21:59:42 +0330 +0330

بعد یکی میاد اینجا داستان رو میخونه فکر میکنه کل مملکت برازر هستش. انقدر کسشعر ننویسید،حداقل هم مینویسی،تهش بنویس خودم تو کف بودم و این داستانو نوشتم،کسی نمیکشدت کسمغز

0 ❤️

949745
2023-09-26 22:05:50 +0330 +0330

خوب بود ادامه بده

0 ❤️

949762
2023-09-26 23:23:14 +0330 +0330

مشتری پر پا قرص عمو جاتی هستیا😂😂😂

0 ❤️

949802
2023-09-27 01:24:54 +0330 +0330

چرندیات ذهن آبدارچی جقی

0 ❤️

949809
2023-09-27 01:50:39 +0330 +0330

دمت گرم…حالا میفهمم چرا کارهای اداری رو هوا میمونه…تقصیر اسد دیوصه…😄

0 ❤️

949892
2023-09-27 13:49:25 +0330 +0330

😂😂😂😂اسد اقا کمتر توهوم بزن بابا نظریو ساسانی بهت محل سگ هم نمیدن

0 ❤️

957849
2023-11-13 22:42:51 +0330 +0330

عالی بود

0 ❤️

958770
2023-11-19 18:24:24 +0330 +0330

والا نو جنده خونه هم جنده ها انقدر ریلکس و بی استرس کوس نمیدن ک شما تو اداره دادین کونی اخه یه چیز بگو با عقل جور در بیاد دیگه …

0 ❤️