کسی که دوسال از خودم کوچیکتر بود مجبورم کرد که زیرش بخوابم . ما توی یه محله بودیم که کلا سه تا پسر بودیم یکی من امیر 18ساله یکی امید 18 ساله و پرروترین فرد اون محله به اسم پویا 16ساله . من با امید شوخی داشتم در حد دستمالی و این چیزا ،ولی هیچ وقت به فکر دادن یا کردن نبودم. پویا رو بخاطر پررو بودنش زیاد قاطی خودمون نمیکردیم.چهره من زیبا بود و بدنم بی مو وزنم هم ۶۰بود . این پویا همیشه به من گیر میداد و میگفت یکی به من بده و من تورو میکنمت و تو رو زن خودم میکنم و تو زیر خواب من میشی، حالا میبینی و از اینجور حرفا . منم چون سن و هیکلش از من کوچیکتر بود به حرفاش اهمیت نمیدادم و بهش میگفتم جرات داری اینارو بیا نزدیک من بگو چرا میگی و در میری ،بگیرمت جرت میدم . اونم در میرفت .تقریبا هر روز بهم گیر میداد.بعد یه مدت خونه امید از محله ما رفت به یه شهر دیگه.دیگه من تنها شدم و بیشتر از همیشه رفتم سراغ تلگرام .منم عکس خودمو گذاشته بودم چون ورزش میکردم اندام خوبی داشتم .یه روز از طریق ای دی بهم پیام اومد که این کیر رو میتونی توی خودت جا بدی بدجور راست شده . تعجب کردم گفتم هر کیه اشناس . بیخیال شدم پیام رو پاک کردم. دوباره پیام اومد که جواب ندادی . بهش گفتم کی هستی من اهلش نیستم و دیگه پیام نده . دیدم عکس کیرشو فرستاد گفت 16سانته میتونی جا بدی . گفتم کی هستی ؟!. عکسشو فرستاد .ولی نشناختمش چهرش معمولی بود بعد که ایدیتو از گوشی امید کش رفتم. گفتم که چی ، من اهلش نیستم . انقدر ازم تعریف کرد که کمی دلم به حالش سوخت . گفت شب بهت پیام میدم. شب موقع خواب بود که پیام داد سلام خوشگله . اخخ که چی میشه تو برا من بشی . گفتم از من چی میخوای .من اونی نیستم که فکرشو میکنی. گف چیزی نمیخوام فقط لباتو ببوسم و برام یه کم بخوری ، اگه یه لاپایی هم بدی که نوکرتم هستم . گفتم چیز دیگه ای موند که بخوایی ؟!گفت یه بار توی استخر دیدمت از اون وقت تا حالا دنبالت بودم همیشه با فکر تو ابمو اوردم .هرچی عکس خواست ندادم . حدود یه هفته اینجوری رو مخ من کار کرد آخرش قرار شد تو استخر همو ببینیم. کنجکاو بودم ببینم کیه . خلاصه اومد استخر هم دیدیم. کمی با من حرف زد و از بدنم تعریف کرد . بهم گفت بریم سونا بخار با التماس راضیم کرد.رفتیم تو هیچ جا دیده نمیشد یه جا نشستیم اروم دم گوشم گفت بهم یه لب میدی دارم میمیرم .با دستش هم داشت رون هامو میمالید گفتم باشه خواستم ببینم بوسیدن لب یه پسر چه حالی میده لبش رو گذاشت رو لبم داشت لب میگرفت که احساس کردم دستش رو برد داخل شرتم و میخواست منو انگشتم کنه که خواستم مانعش بشم که دم گوشم گفت فقط یه بار خوشت نیومد دیگه منو نمیبینی . مانعش نشدم تجربه جدیدی بود برام دستش رو برد زیر کونم انگشتش رو کرد تو کونم و با دست دیگش کیرمو مالید حس خیلی متفاوتی اومد سراغم زودی آبم اومد . خیلی حال داد بهم تا حالا همچین حسی رو تجربه نکرده بودم . دم گوشم گفت خوشگلم چه زود حال اومدی .جووون .بعد از استخر اومدم بیرون. چند روزی خبری از علی نشد (اسم همون پسره که ۱۹ سالش بود) منم هر روز پی ویم رو چک میکردم که ببینم پیام داده یا نه. بعد چند روز بالاخره پیام داد .نوشته بود سلام خوشگله خوبی خانومی . حس عجیبی داشتم همش میخواستم دوباره اون حس رو تجربه کنم . نوشتم مرسی خودت چطوری . نوشت من عالیم خیلی بهم حال دادی .خوشگلم دوست داری دوباره اون حس رو تجربه کنی میدونم که خیلی بهت حال داده که فوری ابت اومد .اینو راست میگفت. گفتم نمیدونم استخر استرسش زیاده میبینن .این جمله چراغ سبز من به علی بود . علی بهم گفت خونه ما نزدیک خونه شماست تا ۳بعد از ظهر خونمون خالیه بیا اینجا . کمی ترسیدم ، ولی اون حسه قدرتش زیاد بود و من رو کشوند خونه علی. وقتی رسیدم دیدم علی با یه شلوارک اومد دم در ، رفتیم توی اتاقش که که طبقه بالای خونشون بود، طبقه بالا یه اطاق بود واسه علی و یه انباری .علی بدجوری راست کرده بود منم قلبم توی دهنم میزد. علی زود منو لخت کرد شروع کرد به لب گرفتن بعدش منو بصورت سجده در اورد و شروع کرد به لیسیدن سوراخ کونم . خیلی داشتم حال میکردم و چشام رو بسته بودم. بعد انگشتش رو کرمی کردو اروم کرد تو کونم با دست دیگش کیرمو مالید که دوباره زود ابم اومد ، بعد بهم گفت یه بوس از سر کیرم بکن بعدش بخواب و خودش هم لخت شد خوابید روی من کیرش رو گذاشت لای پام ولی تو سوراخ کونم نکرد . اولین بار بود که کسی اینطوری روی من میخوابید گرمای کیرش لای پام خیلی بهم حال میداد. اون روز تموم شد و علی شبش بهم پیام داد که مرسی بهم حال دادی دیگه باهات کاری ندارم بلاکم کرد .من موندمو این حس مفعولی. یه روز رفتم سراغ علی که دیدم رفته سربازی . موقع برگشت پویا رو دیدم ، بهم گفت سلام عروس خانوم . نامزدت رفته سربازی ، یخورده جا خوردم ، گفتم زر نزن چی میگی بچه پرروو ،بهم گفت یادته گفتم یه روزی زیرم میخوابی و زنم میشی ، کم کم داره وقتش میرسه .گفتم خفه شو عوضی میام میکنمت جر بخوری بعدش فرار کرد .فکرم همش درگیر اون حرفش شد .شب موقع خواب دیدم توی تلگرام برام پیام اومده دیدم نوشته سلام عروس خانوم میخوام بیام خواستگاریت . اون نامزد کونیت رفته سربازی . پرده کونتو خودم میزنم . زیر خواب خودم میکنمت . دلشوره گرفتم،بدجوری هم گرفتم. نوشتم شما نوشت شوهرت پویا گفتم پویا. گفتم فردا میام جرت میدم عوضی که دیدم چند تا عکس فرستاد عکس هارو که باز کردم چشام سیاهی رفت .یکیش لحظه لب گرفتن علی از من بود یکیش بوسیدن سر کیرش بود یکیش لیسیدن کونم بود .دیگه نتونستم چیزی بگم . گفت چرا لال شدی خوشگل خانوووم. گفتم چی میخوای از جونم یه خنده پیروزمندانه کرد و گفت کیرم اون کونتو میخواد .گفت که علی رو هم من فرستادم سراغت که نقشم رو عملی کنم من اون موقع توی انباری بودم . بهش گفتم کونت نذاره چون قراره خودم پلمپت رو باز کنم .اینارو گفت رفت . دو روز خبری از نشد شبش بهم پیام داد فردا خونمون خالیه . ساعت ۱۰ اونجا باش . تا صبح از دلشوره فقط توی دستشویی بودم . ساعت ۱۰ رفتم دم خونشون درو باز کرد گفت بیا تو . رفتم دیدم نشسته رو مبل .گفت در خونه رو قفل کن بعدش لباساتو در بیار لخت شو عین یه بچه داشتم حرفاشو گوش میکردم. لخت شدم بهم گفت جووون چه زنی تور کردم .گفت زانو بزن چهار دستو بیا جلو ،رفتم جلو تا رسیدم بهش گفت زود باش شوهرتو لخت کن ببینم ، لباساشو در اوردم فقط شورتش موند که گفت بسه منو نگاه کن نگاش کردم یکی چنان خوابوند زیر گوشم که مخم سوت کشید چشام پر اشک شد .گفت اینو زدم که دیگه پررو بازی در نیاری.گفت شرتم رو در بیار ، کشیدمش پایین کیرش ۱۶ سانت بود گفت دهنتو وا کن ببینم باز کردم تا ته کرد توی حلقم داشتم خفه میشدم شروع کرد به تلمبه زدن توی دهنم موهای سرمو گرفته بود داشت محکم میکرد یه لحظه ته حلقم نگه داشت آبشو خالی کرد ته حلقم مجبور شدم همشو قورت بدم. کشید بیرون رفت یه روغن اورد گفت دراز بکش کونم رو با روغن ماساژ میداد و جووون میگفت بعد گفت آماده ای تا پردتو بزنم خانووم خودم بکنمت ، جندت بکنم ، اون مادرتو بکنم (مادرم خیلی خوشگل و خوش اندام بود)گفتم به مادرم فحش نده یکی زد توی گوشم گفت من هر چی بگم همونه فهمیدی جنده خانوم. نتونستم چیزی بگم. گفت دراز بکش خوابیدم رو زمین کیرشو گذاشت دم سوراخم گفتم پویا تو رو خدا اروم من تا حالا ندادم خندید گفت نگران نباش ،چون روغن زده بود سرکیرشو اروم چند باد کرد تو کونم در اورد فکر کردم میخواد آروم بکنه که یه لحظه تمام کل بدنم تیر کشید با تمام زورش کیرشو کرد تو کونم نگه داشت داشم از درد میمردم خیلی درد بدی بود .بهم گفت دیدی کردمت ، دیدی زیرم خوابیدی ، دیدی چطوری زیر خوابت کردم جنده کوچولو ، اون مادر خوشگلت رو هم به وقتش جر میدم جلوی خودت میکنمش صبر کن . بعد شروع کرد به تلمبه زدن توی کونم دردش کم کم اروم شد میزد روکونم و تحقیرم میکرد و به مامانم فحش میداد بعد ۲۰دقیقه آبشو توی کونم خالی کرد و گفت دیدی ازم حامله شدی جنده خانوم کونت تنگترین سوراخی بود که تا حالا کردم. گفت حالا پاشو برو فردا ساعت ۱۰ اینجا باش.لنگ لنگان رفتم خونه تا صبح ساعت ۱۰ شد رفتم خونش دیدم لخت نشسته گفت لخت شو دراز بکش ببینم بازم به کونم روغن زد این بار اروم کرد تو کونم ابشو خالی کرد توی کونم بعدش نشست روی مبل گفت که واسش ساک بزنم کیرشو کرد توی دهنم داشت تلمبه میزد که سرمو محکم نگه داشت یه لحظه احساس کردم یه چیزی روی سوراخ کونمه که یدفعه دوتا دست از زیر شکمم گرفت و کیرشو‌ با زور کرد تو کونم که باز اون درد اومد سراغم . اونم حسن بود یکی از همکلاسیاش .میگفت پویا این جنده خانوم چقدر تنگه سوراخش کیرم داره آتیش میگیره جوووون چه کونی تور کردی . پویا هم میخندید و میگفت اره خیلی دنبالش بودم آخرش هم جندش کردم این کونی رو . منم دیگه با این حرفاش داشتم حال میکردم . واقعا داشتم جنده میشدم . حسن هم منو کرد و آبشو ریخت توی سوراخم من دیگه شده بودم زیر خواب دوسال از خودم کوچیکتر. بعد یه مدت پویا گیر داد که حالا نوبت کون مامان خوشگلته که جر بخوره داستان اونم براتون میذارم

نوشته: امیر

ادامه...