مسافر بهشت (۱)

1401/04/02

سلام و عرض ادب از درز عقب
علی ام ۲۲ ساله از مشهد
قدم ۱۸۱، وزنم ۷۵، چندساله بدنسازی کار میکنمو بدنم از هر لحاظ اوکیه

برای یه کاری باید میرفتم به مسافرت، اونم یه شهر دور.
اقا ما اتوبوس گرفتیم و سوار شدیم و رفتیم و مسیرمون یه ۲۴ ساعت اینا طول میکشید

شلوار مشکی پوشیده بودم با پیرهن طوسی و
عینک دودی زده بودم بخاطر حساسیت چشام به افتاب. خوابیده بودم و ۳ ۴ ساعتی از مسیر گذشت.

یهو دیدم یه خانمی بیدارم کرد.
نگاش کردم و منتظر بودم کارشو بگه
جوری که گفت مثل اینکه اتوبوس وایساده و مسافر از بین راه زده و ایشونم اومده که بشینه.

کیف کوچیکمو از رو صندلی برداشتم تا بتونه بشینه.
تو همون تایمی که با چشم نیمه باز دیدمش
فیس کیوتی داشت و برام جالب بود.
مانتو باز پوشیده بود با یه ساپورت خیلی چسبون.
موقعی که میخواست بشینه یواشکی از پشت دیدش زدم ببینم فرم کونش چطوریه که وقتی دیدمش پشمام ریخت از خوش فرمی و انحنای کونش.

خلاصه که این نشست و منم فقد میخواستم هرطور شده یه صحبتی باهاش داشته باشم تا بتونم نزدیک تر بشم بهش.

دیدم که نه انگار تا من حرفی نزنم اون چیزی نمیگه
منم که خجالتی واقعا نمیدونستم چیکار کنم.

بیخیال شدمو خوابیدم دوباره.

من کنار پنجره نشسته بودم و اون بغل دستم بود و صندلیمون سمت راست بود.
سرم به سمت چپ یعنی طرفی که اون بود چرخونده بودمو خواب بودم. تو همون حالت بیدار شدم که یه صحنه ای دیدم که واقعا انتظارشو نداشتم

گوشیشو گذاشته بود تقریبا بین زانوهاشو داشت فیلم پورن میدید. اون موقعی که من دیدم یارو داشت ساک میزد چه ساکی، پرتف و حلقی.

منم که عینک دودی داشتم و متوجه نمیشد که بیدارم و دارم میبینمش. ولی نفس عمیق میکشیدم و یه صداهایی درمیاوردم که مثلا اره خوابم.

با خودم گفتم بهترین فرصتیه که میتونم باهاش حرف بزنم و سر بحثو باز کنم.
سرمو چرخوندم و یه حالتی به خودم گرفتم که دارم بیدار میشم. ولی حواسمم بهش بود

اروم از فیلم اومد بیرون و رفت قسمتای دیگه ی گوشیشو چک کنه.

صورتمو به روبرو گرفتم و خم شدم یکم به جلو و گفتم
عجب خانم موجهی، چقد خوب میخورد

گفت داشتی یواشکی منو نگاه میکردی؟

گفتم یواشکی که نبود خب پیش اومد

چیزی نگفت و سرشو انداخت پایین

گفتم تو چرا یواشکی داشتی پورن نگاه میکردی؟

گفت اختیار فیلم دیدنو با گوشی خودم ندارم؟

گفتم چرا راحت باش.

زیر لب گفت، ادم فیلم خودشم نمیتونه ببینه.

اینو که گفت، با تک خنده گفتم مگه فیلم خودته؟

با اخم نگام کردو گفت به تو چه

گفتم میدونستم به قیافت نمیخوره اینطوری بلد باشی بخوری

حرص خوردنو تو چشاش داشتم میدیدم
نه میتونست بگه اره من بودم ساک میزدم
نه میتونست بگه من نبودم که حرفش دروغ بشه.

صورتمو بردم سمت پنجره و اروم جوریکه بشنوه گفتم ارزو بر جوانان عیب نیس

فشاری شد
خم شد سمتم گفت میدونستی خیلی خر و رو مخی؟

خندیدم و چیزی نگفتم
با خنده ای که زدم چال لپم مشخص شد.

انگشت اشارشو کرد تو چالمو محکم فشار داد

عینکمو دراوردم و نگاش کردم
گفتم زشته انگشت تو سوراخ بقیه میکنی
کلمه سوراخو یجوری گفتم که منظورمو بگیره.

خندید و گفت دوس دارم

دیدم شرایط اوکیه گفتم حالا جدا خودت بودی؟

گفت مگه قیافمو ندیدی تو فیلم؟

گفتم با عینک دودی زیاد واضح نبود
اگه تو بودی که خیلی با ولع میخوردی
خوشمزه بود؟

گفت خیلی بیتربیتی

گفتم خوبه حالا کیرو تو خوردی به من میگی بیتربیت

گفت دوست داشتم خوردم خب

گفتم شوهرت بود؟ دوست پسرت بود؟

گفت نه ندارم از اینا
گاها حشرم بزنه بالا یکیو پیدا میکنم

گفتم حالا معیارت تو انتخاب چیه؟

گفت همینکه طرف بتونه خیسم کنه اوکیه دیگه

نزدیکش شدم و کنار گوشش گفتم
اگه بیام بغلت و کنار گوشتو لیس بزنم و ببوسم
بگم بهت که چقد کردنی هستی
انگشت اشارمو بزارم تو دهنت و با انگشت فاک و شست دو طرف صورتتو فشار بدم و صورتتو طرف خودم کنمو لباتو عمیق ببوسم

ادامه دارد …

نوشته: aLi.srn


👍 8
👎 6
17601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

881014
2022-06-23 01:45:54 +0430 +0430

پیامکی از دیار باقی😂😂😂😂😂

1 ❤️

881074
2022-06-23 06:57:11 +0430 +0430

فعلا تا اینجا رسید آبش اومد. بقیش تو جق بعدی. عینک دودی هاتون به چشاتون باشه

1 ❤️

881091
2022-06-23 08:59:32 +0430 +0430

Tarzan_shahvani جان این پیامک از دیار باقی نبود، از دیار ساقی بود. البته هیچ ساقی فکر نکنم گردن بگیره

1 ❤️

881113
2022-06-23 11:19:50 +0430 +0430

آحه کسکش چرا یکی هر دفعه میزنه بالا مارو پیدا نمیکنه بما بده ، چرا باید این داستان شیری رو باور کرد

0 ❤️

881169
2022-06-23 23:18:29 +0430 +0430

کُسخُلی با عینک دودی و صابون گلنار

0 ❤️

881177
2022-06-24 00:44:05 +0430 +0430

دیگه شرکت اتوبوسرانی نیست😅😅
محل شهوترانی شده🤣🤣🤣

0 ❤️

881245
2022-06-24 04:13:10 +0430 +0430

این جقی ها پیشرفت کردن 😂😂 منم خوب میکنم میخوای بکنمت

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها