خدمتگذار حشری مدرسه

1401/02/27

پارسال برام ابلاغ زدند که دبیر کامپیوتر هنرستان دخترانه زایمان کرده و من باید 3 ماه باقیمانده رو برم دخترانه درس بدم…شهر ما هم کوچکه و دبیر خانم دیگه ای نداشتن… تو همان هفته اول تو دل مدیر و بقیه دبیرا جا باز کردم… و چون تنها معلم مرد مدرسه بودم… خیلی دخترا و معلما برای حجاب شون جلو من سختگیری نمیکردن… و گاهی حتی موقع عوض کردن روپوش آزمایشگاه در دفتر رو نمی بستن و من میتونستم از دفتر روبرو راحت لباس عوض کردن که البته همون تعویض مانتو بود رو ببینم… اونا هم کلی کار میریختن سرم که بیا سر میز رو بگیر…مانیتور بیار…پرینتر درست کن… دیگه همه شون تو صف بودن و لب تاب شون میاوردن که براشون سرویس کنم…منم توش سرچ میکردم کلی عکس لختی از همه شون میدیدم… یه خدمتگذار داشتن به اسم راحله…حوالی30 ساله… …اوووف نگم براتون تازه بیوه شده بود… با حجم کون زیاد و سینه ستبر و قد بلند…خوشگل…من مونده بودم این با این استیل باید میرفت یه شغل دیگه مثلا مدل میشد یا هر چی. منو دعوت میکرد تو آبدارخانه برام کیک و ساندویچ میاورد و با هم میخوردیم زنگ تفریح…ازخودش و زندگیش میگفت که یه بچه داره و شوهرش 6 ماهه از کرونا فوت شده…منم دلداری ش میدادم…کسی هم کاری به کارمون نداشت… نمیدونم چرا هیشکی ملاحظه نمیکرد که من موجود مذکر حشری تو این مدرسه میان اونهمه جنس مونث بودم… …یه روز راحله بهم گفت…لطفا میتونی بعد از تعطیلی مدرسه واستی که انباری بالا و باید خالی کنم… برای کلاس خیاطی میخوان موکت کنند… با اشتیاق قبول کردم…اون روز حسابی به خودش رسیده بود…رنگ موی خوشگل و ارایش ریز…بعد که مدرسه تعطیل شد و به مدیر گفت من و فلانی هستیم که انباری بالا رو خالی کنیم…میخواد کمک م کنه… منم داشتم اونا رو میدیدم…که چیزی به هم گفتند و قهقهه خنده زدن… منم توجهی نکردم… خلاصه رفت و در مدرسه رو بست و چفت پشت ش هم انداخت… شصت کیرم خبر دار شد که خبریه… اومد تو ابدارخانه و لباس ش درآورد با تیشرت و شلوار جین …گفت بریم بالا…چشمم چارتا شده بود از این استیل ناب…یه لحظه گفت…کجایی؟؟؟ پرسیدم بریم بالا…؟/؟ جا خوردم و گفتم بریم… من پشت سرش راه افتادم … و از پله ها که بالا میرفتیم…پشت سرش …لپ های کونش که این ور اون ور میرفت… حسابی منو حشری کرده بود… چند بار خواستم دست برسونم که …ترسیدم… رفتیم تو اتاق پر میز و صندلی و وسایل بود… دو نفری بردیم بیرون…گاهی اوقات خم میشد که چیزی برداره… تی شرت ش بالا میرفت و چند سانتی از شورت قرمزش رو میتونستم ببینم… و چند بار خودم و مالیدم به کونش که واکنشی ندیدم…کیرم حسابی راست شده بود… یه تابلو سه بعدی بزرگ به دیوار نصب شده بود…رفت که برداره. تا یکمی بلند کرد…یه مقدار سنگین بود … صدا زد…بدو بیا کمک…رفتم پشت سرش و تابلو رو گرفتم… دیگه عملا کیر راست شده م تو شیار کون ش بود… یکم تو همون حالت واستادیم… اونم خنده ش گرفته بود که…وای تو رو خدا ول نکنی… چکاری کردم… نزدیک بود بیفته… …منم گفتم… اره… یواش بلند کنیم بذاریم پایین… ولی نه اون تلاشی میکرد…نه من… انگار اصلا قصد نداشتیم کاری انجام بدیم… با یه لحن حشری گفت… مطمئنی میخوای کمکم کنی…؟گفتم… خیلی دوست دارم… ولی فکر کنم باید جور دیگه کمک ت کنم… اروم تابلو رو ول کردیم سر جاش و برگشت تو صورتم…گفت… کمکم کن تو رو خدا…دارم می میرم… …بغلش کردم و لب تو لب شدیم… یعنی وحشی شده بودیم جفت مون…سر چند ثانیه کل لباس ها مون رو عین وحشیا کندیم و انداختیم کنار… یه میز مانده بود… بلندش کردم…گذاشتم روی میز… و رفتم لای پاش… کس تپل و شیو شده و سفیدش حسابی خیس شده بود… یه انگشت کشیدم لای کسش …داد ش روفت هوا… جیغ زد… گفتم جووون چرا اینقدر خیسه این بلا… گفت… کیرتو میخواد…چون خیس شده بود و احتمالا عرق هم کرده بودنخواستم براش بخورم…کیرم رو گرفت و چند دقیقه ای ساک مجلسی و پر تف زد …که دیگه ترسیدم آبم بیاد… گفتم بسه… سر کیرم رو چند بار کشیدم لای کسش و چوچوله ش رو با سر کیرم مالیدم داشت التماس میکرد که بکنم توش…کیرم رو فرستادم تو کس داغ و تنگش… اونم محکم بغلم کرده بود داشت کمرم رو فشار میداد که بیشتر بکنم توش… از این همه حشریت این زن تعجب کرده بودم… داشت گریه میکرد… اومد پایین و خم شد لب میز… از عقب گذاشتم تو کسش… و با انگشت همزمان سوراخ کونش رو مالیدم… که جیغ زد و ارضا شد… همهش قربون من و کیرم میرفت… و منم بیشتر حشری میشدم… آبم داشت میومد که کشیدم بیرون و ریختم رو کونش…برگشت و محکم بغلم کرد و کلی ماچ و بوس و تشکر… بعد که دو تایی آروم شدیم… زد زیر گریه… که لطفا درباره من فکر بد نکن… از شش ماه قبل که شوهرم از کرونا فوت کرده…من هیچ رابطه جنسی نداشتم و واقعا این رفتار دست خودم نبود و اگر بخوای حاضرم صیغه ت بشم… فقط منو ول نکن…جایی هم نگی که اخراجم میکنن… منم بغلش کردم… گفتم من از خدامه خانم خوشگله… تا الان که با هم هستیم و هفته ای شاید سه بار سکس داریم …میرم خونه ش…ولی بنظرم باید دیگه تمام ش کنم یا نقشه دیگه ای بکشم…چون خانمم مشکوک شده چون کمتر میکنم ش…

نوشته: الکس


👍 58
👎 14
191601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

874422
2022-05-17 01:06:55 +0430 +0430

یاد فیلم ( ورود آقایان ممنوع ) افتادم که رضا عطاران بازی کرده !


874424
2022-05-17 01:07:46 +0430 +0430

بده من بکنم خب

1 ❤️

874425
2022-05-17 01:09:27 +0430 +0430

زمان ما مستخدم های مدرسه ، هم هیکل مارک هنری ( یکی از سنگین وزنهای کشتی کج ) بودند و هم قیافه احمد خاتمی ( امام جمعه تهران ) بودند که !!!


874443
2022-05-17 02:17:55 +0430 +0430

مام یه خدمتکار زن زمان ابتدایی داشتیم . قیافش شبیه شمر بن ذی جوشن بود . 😒


874445
2022-05-17 02:22:26 +0430 +0430

چه خوبه ای کاش من هم بااین کیرکلفتم جر میدادمش

0 ❤️

874450
2022-05-17 02:41:22 +0430 +0430

تو که راست نوشتی کیرم دهن ادم دروغگو 👎

6 ❤️

874464
2022-05-17 03:34:08 +0430 +0430

گناه داره ولش نکن

3 ❤️

874505
2022-05-17 08:12:34 +0430 +0430

دبیر کامپیوتر رو بردن برای حمالی! خودت باورت میشه؟

0 ❤️

874531
2022-05-17 13:07:22 +0430 +0430

با سر رفتی تو دیگ عسل منم بودم مثل تو می شدم و ازشون نمیگذشتم

0 ❤️

874550
2022-05-17 15:53:56 +0430 +0430

اخه کدوم زنی قبل از سال شوهرش موهاشو رنگ میکنه جقی

3 ❤️

874591
2022-05-17 23:03:23 +0430 +0430

خوش بحالت

0 ❤️

874594
2022-05-17 23:34:12 +0430 +0430

عامو فرار کن دارن کُسخلا را میگیرن!!

2 ❤️

874623
2022-05-18 01:31:57 +0430 +0430

اره راس میگه باور کنین فیلم رضا عطارانم از رو فیلم زندگی ایشون درست کردن منتها صحنه هاشو حذف کردن

1 ❤️

874701
2022-05-18 13:29:37 +0430 +0430

والا انگار فرق کرده زمان ما شبیه این گوریل ها بودن

1 ❤️

874716
2022-05-18 15:10:16 +0430 +0430

منم هم یه مدت دبیر کامپیوتر بودم هم خورد ریز کار تعمیر میکردم یبار از یکی از مدیرای یه هنرستان دخترانه که با مدیر هنرستان ما آشنا بود بهم پیشنهاد دادن برای سرویس سایت (نه وب سایت، اونجایی که کلاس عملی برگزار میشه) کامپیوترشون برم منم چند روزی رفتم از معلم تا هنرجو 20 تا شماره گرفتم (واقعا هم شرایط ناجوری بود دقیقا مثل ورود آقایون ممنوع) ولی چون تک پر بودم کاری نکردم ولی دقیقا الان با این داستان یاد اون روزا افتادم

2 ❤️

875997
2022-05-25 17:18:31 +0430 +0430

خب معلومه خرسم باشی و هفته ای سه بار بکنی دیگه نمیتونی بکنی🤣🤣🤣

0 ❤️

876005
2022-05-25 18:03:30 +0430 +0430

خدا شانس بده😁

0 ❤️

876838
2022-05-31 01:34:53 +0430 +0430

بده بزنیم بریم🤗

0 ❤️

878040
2022-06-06 23:18:49 +0430 +0430

بنظرواقعی بود…خودم در محیط مدرسه کارکردم و بخصوص در مقطع ابتدایی وجوددارد چنین کیس های …و البته چنین اتفاقی برای خودم افتاده و مستخدم مدرسه هفت سال هست که صیغه من هست و اتفاقا ازنظرسکس بینظیره وهمه جور ساپورت میشم

1 ❤️

944127
2023-08-25 05:00:34 +0330 +0330

مستخدم مدرسه ، اينقدر رعايت ميكنه اين موردها رو مبادا، اتو بده،
حالا فکر کن طرف بیوه و بدون درآمد باشه بچه داشته باشه بدون این کار به فنا میره،
شک نکن حداقل ۲سال باید بشناستت، بیاد طرفت
بیل که نزدن ب کمرش،بیاد با کسانیکه همونجا هستند رابطه برقرار کنه آبروی او بره، تازه
تا تو دل برو کی بودی عامو به اون زودی جا باز کردی تو دل همه معلمها و مدیر عجب، یک مورد مطمئن نیستم ۱۰۰در۱۰۰ ازش ولی شنیدم هیچ خدمتکاری چه مدرسه دخترونه چه پسرانه حق نداره مجرد باشه
اینو تحقیق میکنم، از تو زرنگتر خیلی هست که وقتی کار به او داده شد و دیدن اون هیکل مانکنی، که فرمودی رو داره برا تو چیزی نمیزاشتن بمونه خوشگل تو دل برو خان 😂
امضا:یک عدد بیرون دل برو اینجانب

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها