درود بر فارسی زبانان و پارسی بلدان حشریه سرتاسر گیتی!
من نباشم ، این بذر نیک باشد
مشاعره با خاطرات شماست. کافیست بیت یا شعری بنویسید!
با هر شروع و پایانی.
“من اینجا ریشه در خاکم
من اینجا عاشق این خاک اگر آلوده یا پاکم
من اینجا تا نفس باقیست می مانم
من از اینجا چه می خواهم،نمی دانم
امید روشنائی گر چه در این تیره گیهانیست
من اینجا باز در این دشت خشک تشنه می رانم
من اینجا روزی آخر از دل این خاک با دست تهی
گل بر می افشانم
من اینجا روزی آخر از ستیغ کوه چون خورشید
سرود فتح می خوانم
و می دانم
تو روزی باز خواهی گشت”
فریدون مشیری
↩ nazilaaaa0021
تا قیامت جوهر تیغ زبان ها میشود
عشق چون فرهاد و مجنون هر که را افسانه کرد
صائب
↩ nazilaaaa0021
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
حافظ
↩ nazilaaaa0021
تو را خبر نباشد احسنت 🙏❤️
در اين سرای بی كسی كسی به در نمی زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند
هوشنگ ابتهاج
↩ nazilaaaa0021
ویران شده را حوصله منت معمار نباشد
ویرانه ما را بگذارید که ویرانه بماند…
↩ سروش 1234
به به ! بسیار زیبا از حضرت حافظ… ممنون از حضورتون چون در جواب دوستمون فرمودید من جوابی نخواهم داد. به پاس حضورتون مهمانتون میکنم به سروده ای از استاد مشیری
درد بی درمان شنیدی؟
حال من یعنی همین!
بی تو بودن، درد دارد!
می زند من را زمین
می زند بی تو مرا،
این خاطراتت روز و شب
درد پیگیر من است،
صعب العلاج یعنی همین!
↩ سروش 1234
احسنت بسیار روان و زیبا بسیار عالی ممنون
ایرج میرزا به جد نویسنده ی توانایی است 🙏🌺 بسیار عالی
↩ nazilaaaa0021
دل می رود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
حافظ
↩ nazilaaaa0021
من موی خویش را نه از آن میکنم سیاه
تا باز نوجوان شوم و نو کنم گناه
چو جامه ها به وقت مصیبت سیه کنند
من موی از مصیبت پیری کنم سیاه
↩ Afghan.man
ممنون از حضورتون ❤️🙏 بسیار زیبا از سنایی. تقدیم به شما:
من باشم و وی باشد و می باشد و نی
کی باشد و کی باشد و کی باشد و کی
من گَه لب وی بوسم وی گه لب می
من مست ز وی باشم و وی مست ز می
منسوب به مولانا
↩ nazilaaaa0021
علی ای همای رحمت تو چه ایتی خدا را
که به ما سوی فکندی شه ملک لافتی را
شهریار.
↩ nazilaaaa0021
بسیار زیبا! ممنون از شما.
تو مو می بینی و مجنون پیچش مو
تـــو ابـرو بینی و او اشارت های ابرو
وحشی بافقی
↩ سروش 1234
تقدیم به شما به پاس حضورتون. از اشعاربسیار زیبای شهریار
با صدای شهریار گوش کنید:
https://m.youtube.com/watch?v=2dMxc1PO208
پیرم و گاهی دلم یاد جوانی میکند
بلبل شوقم هوای نغمهخوانی میکند
همتم تا میرود ساز غزل گیرد به دست
طاقتم اظهار عجز و ناتوانی میکند
بلبلی در سینه مینالد هنوزم کاین چمن
با خزان هم آشتی و گلفشانی میکند
ما به داغ عشقبازیها نشستیم و هنوز
چشم پروین همچنان چشمکپرانی میکند
نای ما خاموش ولی این زهرهی شیطان هنوز
با همان شور و نوا دارد شبانی میکند
گر زمین دود هوا گردد همانا آسمان
با همین نخوت که دارد آسمانی میکند
سالها شد رفته دمسازم ز دست اما هنوز
در درونم زنده است و زندگانی میکند
با همه نسیان تو گویی کز پی آزار من
خاطرم با خاطرات خود تبانی میکند
بیثمر هر ساله در فکر بهارانم ولی
چون بهاران میرسد با من خزانی میکند
طفل بودم دزدکی پیر و علیلم ساختند
آنچه گردون میکند با ما نهانی میکند
میرسد قرنی به پایان و سپهر بایگان
دفتر دوران ما هم بایگانی میکند
شهریارا گو دل از ما مهربانان مشکنید
ور نه قاضی در قضا نامهربانی میکند
↩ nazilaaaa0021
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
↩ nazilaaaa0021
ما را به رخت و چوب شبانی فریفته اند
آن پارسا که ده خورد و ملک رهزن است
پروین اعتصامی
↩ Lavender100
تیشه داند که چها بر سر فرهاد آمد
داغم از گرمی شوق تو که صد ره به دلم
غالب دهلوی
↩ nazilaaaa0021
درد عشقی کشیده ام که مپرس
زهر هجری چشیده ام که مپرس
↩ nazilaaaa0021
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
↩ nazilaaaa0021
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه کار بنام من دیوانه زدند
↩ nazilaaaa0021
من از بیگانگان هرگز ننالم
که با من هر چه کرد ان اشنا کرد.
↩ nazilaaaa0021
من مست می عشقم هشیار نخواهم شد
وز خواب خوش مستی بیدار نخواهم شد
↩ nazilaaaa0021
ما سرخوشان مست دل از دست داده ایم
همراز عشق و هم نفس جام باده ایــم
↩ nazilaaaa0021
دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود.