سلام نظر شما رو میخوام بدونم . زندایی زنم زیاد زیاد خوشکل نیست ولی تو دل برو . شده فانتزی ذهنم وقتی تنهام حسش میکنم اندامش خیلی توپه کون گنده یکم سبزست کلا تو دل برو هستش یه بار اومده بود مهمانی خونه ما منتظر بودم برن خریدی چیزی واییییی همین که رفتن رفتم تو کیفش شرتش رو دیدم دیوووونه شدم میمالوندمش به کیرم داشت ابم میومد گفتم خیسی چیزی نشه ابروریزی بشه دوبار گذاشتم سرجاش حال به نظر شما چیکار کنم با این فانتزی دارم میترکم وقتی فکرش میاد تو ذهنم دارم تلمبه میزنم تو کس و کونش
نه . برا چی فراموش کنی؟ من اگه همچین زندایی داشتم تا میتونستم از هر فرصت استفاده میکردم و دید میزدم . نوووش جون داییت .
چند وقت تلاش میکنم فراموش کنم نمیشه تا شب میشه باز کیرم واسش سیخ میشه و تا خودم رو خالی نکنم خوابم نمیبره
اگه باسه هر چیزی آماده ای . اعم از بی آبرویی و … فانتزیو واقعی کن . اگه میترسی . هوشمندانه برو جلو . اگه خیلی میترسی . بیخیال شو ;)
منم با نیوشا موافقم
عروسی در پیش داریم نمیتونم فراموش کنم باید سعی کنم بهش حسم رو بگم حتی شدن مالیدن و یا حتی نگاه
این داستانای کس کسی اینجا رو باور نکن که طرف رو میکنن بعد هیچ اتفاقی هم نمیفته. آبروریزی میشه بعد لذتش از هفت سوراخت میزنه بیرون. اگر شهوتی از کس دیگه ای تو ذهنته، روی خانومت پیاده کن، هیچ ضرر و آبروریزی هم نداره
چی درسته چی غلط ولی حس تو بغلش بودن واسم یه دنیاست حتی توی سکس با زنم هم اسمش رو گفتم اونم با هزار بدبختی قبول کرد و گفت فانتزیت رو رو من انجام بده ولی بازهم تموم که میشه باز فراموشیش سخته بارها گفته البته تو سکس بهش میگم دوست داری بکنیش ولی تو واقعیت نشده . گفته برو دکتر روم نمیشه
درست میگی الان کیلومترها ازش فاصله گرفتم ولی فکر لعنتی نمیزاره لعنت به شهوانی
بعضی وقتا بعضی کارها شاید برای چند دقیقه یا چند ساعت به آدم حال بده ولی بعد یه مدت هرباری که یادت می افته از اینکه اون کاررو کردی پشیمونی سراغت میاد و تاسالها اذیت میشی-بهتره بیخیال زن دایی بشی و فراموشش کنی چرا که جدای وجدان دایی بویی ببره که قصدی داری پارت می کنه =به کل از این فاز خارج شو
درست میگی ولی ترسی هم از کسی ندارم ولی هوس هم گذراست
خودش هم اهل حال هست؟
فازش چیه؟
اگه پایس بهش نخ بده
شوخی و خندهاش و ناز کردناش در هر جا کیرمو سیخ میکنه دوست دارم وقتی میاد بگیرمش تا دسته بکنمش
یکی رو میشناسم اونم رفته بود به زن دایی خودشه !!! فقط حال کرده بود دخول نکرده بود 3سال زندان زنش هم طلاق گرفت دیگه کیره هرچی خواست باید باید فراهم کنی !!
من الان 10 ساله عمومو ندیدم ؛
بعد ینی تو چجور دیدیش ک عاشق زندایی زنت شدی ؟
واقعن عجیبه این روزگار
احمق جون اگه بده باشه حتما میده اگه نده باشه مگه بکشیش جنازش و بگای ، اون و دیگه باید خودت از گذشتش تحقیق کنی یا با رفتار الانش بفهمی
به زنت بگو که بره به دایی تو بده .تو هم به عوضش زندایی اونو بکن .مقابله به مثل. ولی از شوخی گذشته اگر موضوعت واقعیه بیخیال این فکرها بشو.چون اگر مشکلی پیش بیاد زندگیت فنا میره
وهر وقت فکرت مشغولش میشه ببین دوست داری کسی دیگه زنت یا...بگادمرد حسابی این هم مشاوره میخواد؟ خوب ببین طرف اگه سر و گوشش میجنبه، برو تا به مراد دلت برسی، دیدی نه این کاره نیست بی خیال شو برو دنبال زندگی و کار و بارت، بیخود وقت کارشناس های محترم سایت هم نگیر
کسی زندایی زنشو کرده
کلا همشون مقطعی هستند وگذرا.همون شبها خودتو با خانومت با حال شدید خالی کنی
دیگه فانتزی الکی نخواهی داشت