دستم رو گذاشتم رو زنگ و لرزش خفیفش رو دیدم…
در باز شد 3> سلام کردم و دعوتم کرد تو صمیمی باهاش دست دادم و رفتم تو بغلش… دلم براش تنگ شده بود در گوشم گفت چرا یخ کردی؟ انگشتمو گذاشتم رو لبش و سرمو فشردم به سینش… نیما بزار صداشو بشنوم (قلبش) گوشمو بوسید و هیچی نگفت… داغ شدم بالاخره دل کندم و از بغلش اومدم بیرون…
بعد از دو تا پیک شراب آلبالو محکم بغلم کرد و فشارم داد در گوشش آه کشیدم که گردنمو بوسید و در همون حال دستشو دور کمرم حلقه کردو منو به کمرش فشرد دستمو آروم گذاشتم رو شونش و هلش دادم عقب تر و تو چشماش نگاه کردم دستمو گذاشتم روی ته ریشاش چشمامو بستم و اروم لبامو گذاشتم رو لباش…میک میزدم کم کم وحشی شد و محکم لبامو میخورد لباش رژی شده بود در حال لب گرفتن از رو کاناپه بلند شد و رو به رو ایستاد لباسشو در آورد و بغلم کرد و بردم تو اتاق… دستاشو ول کرد،پرت شدم رو تخت با سرعت لباشو رو لبام فشار داد و سینمو تو مشتش گرفت داشتم زیر لب ناله میکردم… تاپ قرمزمو جر داد و سوتینمو باز کرد داشت به سینم نگاه میکرد،آروم بوسش کرد و بعد لیسیدش هرچی بیشتر میلیسید بیشتر وحشی میشد کردش تو دهنش و محکم میکش میزد اون یکی دستش رو برد و گذاشت رو کسم آه کشیدم و دستمو گذاشتم رو دستش و با اون دستم موهاشو گرفتم و به سینم فشار دادم گازم گرفت جیییغ زدم و با شهوت گفتم آه نـــــیما نـــه…گفت جـــــون و با دندونش نوک سینمو کشید بازم جیغ زدم و زیرش تکون میخوردم گفت جونم ماهی من اینقد وول نخور جوجـــــه دستشو برد تو شورتم و انگشتش لای کسم میکشید…کمربندشو باز کردمو دستمو بردم زیر شرتش … چقد داغ و سفت بود یه آه کشید و خودش رو بهم فشرد رفت پایین و ساپورتمو دراورد و بعدش آروم شرتمو کشید پایین…خیلی آروم…از پایین لیسید و اومد بالا و رونمو محکم فشار داد و پامو باز کرد لبای داغش…لبای داغش رو گذاشت وسط کسم که یه آهــــــ بلند کشیدم شروع کرد دورشو لیس زدن و مکیدن سرشو گرفتم و به کسم فشردم و آه و اوهم درومده بود… بلند شدم هلش دادم اونور و خابوندمش رو تخت با پاچه های ساپورتم دستشو بستم به تخت و خابیدم وسط پاش و زیر کیرش… کیرش رو بردم بالا و تخماشو کردم تو دهنم و اروم میلیسیدم…گاز گرفتم کم کم پاهاشو دورم سفت تر کرد که رونشو چنگ زدم و گفتم آهـــ نمیتونم نفس بکشممم نیییما گفت جوون وول بخور… به زور پاشدم و کیرشو گرفتم… لبامو گذاشتم رو کلاهکش و آروم بوسیدم…یه بوس دیگه… و بازم و سرعت و تعداد بوسام زیاد شد… بعد آروم کلاهکشو گرفتم لای لبام و نفس داغم رو آروم روی کیرش میدادم بیرون و آه میکشید کلاهکشو مکیدم و کردمش تو دهنم و شروع کردم میک زدن کیرش ;* محکم میک میزدم که موهامو جمع کرد تو دستاش که گفتم اوووممممم و کیرشو فشار دادم تو دهنم آه مردونه ای کشید و گفت نازیـــــ میکشـــمت…هرچی بیشتر حشریم کنی به ضررته…چهار دستو پا ازش رفتم بالا و در گوشش نفس داغمو دادم بیرون و گفتم دوس دارم… سینشو بوسیدم و رفتم سراغ گردنش…وای میدونستم که حساس ترین جای بدنشه… شروع کردم بوسیدن گردنش که نالش درومد و آروم لیسیدم دستمو گذاشتم رو شونه هاش و گردنشو خوردم لبامو غنچه کردم رو گردنش و از سمت راست تا چپ لیسیدممم بعدم چونشو کردم تو دهنم که دستاشو از تخت کشید و محکم کمرمو گرفت و یه چرخ زد یکم ترسیدم…من زیرش بودم و وزنش رو رو بدن لختم حس میکردم… لبامو محکم لیسید و گاز گرفت مچ دستامو تو دستش گرفت و رفت سمت کسم کیرشو محکم میزد رو کسم و منم از ترسم جیغ زدم نییییما داد زد خفه شو… خفه شـــــو دارم میمیرممم نازییی آهـــــ
زیرش تقلا میکردم و سعی کردم دستامو درارم که ولم کرد… کمرمو گرفت و به پشت خابوند…خیالم راحت شد ~_~ بالشت گذاشت زیر شکمم و انگشنشو کشید رو سوراخ باسنم و مالیدش و از پشت شروغ کرد بوسیدن گردنم و رفت پایین و پایین تر و زبونش رو رو سوراخم حس کردم و ناله کردم آآآآآه زبونشو میکشید رو سوراخم … انگشت شستشو گذاشت رو سوراخم و فشار داد تو و جییییغ زدم که صبر کرد گفت درد داره جوجـــــه من؟ با ناز گفتم نیمااا گفت جونممم گفتم میسوزهـــ گفت خوب میشه عزیزم و با لیسیدن گردنم همزمان آروم آروم شستشو برد تو و جلو عقب کرد و بلند شد سر کیرشو گذاشت روش آخـــــ آهـــــ داغــــه…آروم کرد تو که متکا رو چنگ زدم و جییییییغ بلندی زدم ولی ادامه داد و بازم آروم کرد تو آه آیـــــ جییییییغ بیشتر…بیشتر…تا ته رفت و داشتم میمردم حالا محکم عقب جلو میکرد و من فقط جیغ میزدم…اصلا از دردش کم نمیشد … بالاخره درش آورد و برم گردوند لبامو کرد تو دهنش و کسم محکم گرفت و مالید که داشتم میمردم هنوز باسنم میسوخت… ولی شهوت توم موج میزد و میخاستم ثانیه ها وایسن… کیرشو گذاشت رو سوراخ کسم و گفت مال منییی و بازوشو محکم گرفتم واقعا نمیدونم چرا ولی مانع نشدم و فشار داد آیـــــی…محکم محکم همچین کمر میزد که از درد بازو هاشو چنگ میزدم و ناخونمو فرو کردم تو گوشتش که داد زد…جیغ من و داد اون و صدای تلمبه هاش آه کشیدنام و خون من رو کیرش… محکم و محکم آخــــــ نیماااا و لرزیدم… چند دقیقه بعد هم اون آبشو ریخت رو کونم و محکم بغلم کرد…صبح نمیتونستم بلند شم و تا دو روز باسنم درد میکرد و مسکن هم فایده نداشت ؛( من واقعا عاشقشم… اگه دوس داشتید بازم اگه پیش اومد براتون مینویسم…شب بخیر
نوشته: نازگل
پس بند دوتا پیک شربت آلبالو دوتا گیلاس سن ایچ میزدی جیگرت حال بیا.
کسشعر بود
گفتی دستشو بستم به تخت ولی وقتی ساک زدم موهامو گرفت اخه با چی گرفت
گفت جونم ماهی من اینقد وول نخور جوجـــــه .
حالا ماهی تشریف داری یا جوجه.یا شایدم یه موجود جدید به اسم جوجه ماهی biggrin
بابا نازگل هنوز بچه است تازه سریالش تمومدشد!!!توشروع کردی باهاش جق زدت