...قسمت قبل

سفر آنتالیا

دوماه از سفر شمال با حامد میگذشت و منی که دیگه امروز کاملا ازاد بودم و ازین حسم فوق العاده حس خوبی داشتم.
اون سفر باعث شد من تمام حرمت هایی که تا روز قبلش برام تابو بودن بشکونم و خیلی توی روند درمان جداییم تاثیر داشت.
دیگه برام مهم نبود امید.چند هفته ای بود که با یه پسر نسبتا موجه به اسم رامتین دوست شده بودم.
پسر خوبی بود و چند بار باهم سکس داشتیم ولی حس قوی بینمون نبود.از طرف من که اصلا.
به شدت حشری بود ولی من سعی میکردم کنترلش کنم.
مراحل طلاقم بالاخره تموم شده بودو مهر طلاق گرفته بودم و دیگه میتونستم هرجا دلم میخواد برم.
حوالی تیرماه شده بود که رامتین گفت بریم انتالیا و منم از خدا خواسته موافقت کردم.
دوسه روز قبل رفتن سفر رفتم برای خرید لباس.
اولین سفری بود که خارج از کشور بصورت ازاد میرفتم. چند باری با مادرم رفته بودم استانبول ولی حتی نمیزاشت چادرمو در بیارم و البته خودمم مقید بودم بهش.
ولی این بار رفتم برای خرید لباس های سکسی و بادی هایی که کنار ساحل انتالیا بپوشم.
دوتا بادی گرفتم ، یکیش جلوی سینه اش بند میخورد و کاملا سینه هامو نشون میداد از زیرش هم دکمه میخورد و به شدت لای پاش نازک بود و لبه های کس تپل من قشنگ از کنارش مشخص میشد.
یدونه دیگه هم گرفتم سفید از بالا چاک سینه اش تا دم ناف بودو فقط یه رویه برای گرفتن سینه ام داشت که با توجه به حجم سینم یچیز تو مایه های نوکشو میگرفت و از بغل ها گردی سینم کاملا مشخص بود.
رامتین نکه حساس باشه ولی ادمی بود که اگر میرفتیم مهمونی گیر میداد به لباسم.
بخاطر همین لباس هایی که گرفتمو نشونش ندادم تا همونجا توی عمل انجام شده قرار بگیره.
یه مایو هم خریده بودم دو تیکه که از پشت میرفت لای کونم و از جلو فقط یه تیکه جلوی کسمو میگرفت با بند بسته میشد.سوتینش هم پارچه بود و فقط نوک سینه و قسمتی از سینمو پوشش میداد.
روز سفر رسید. پرواز مستقیم به انتالیا گرفته بودیم و ازونجا رهسپار هتل توپکاپی شدیم.
هتل توپکاپی یه هتل بزرگ کنار دریا با درخت ها و فضای بسیار بزرگ بود.
وقتی رسیدیم به هتل ساعت سه بود. رفتیم برای تعویض لباسو من یه شلوارک پوشیدم با تاپ صورتی و رفتیم برای نهار.
شب ها یه مکانی بود که بعد از شام همه جمع میشدن میشستن و برنامه های متنوعی داشت.اکثریت هتل روس بودن ولی چند خانواده ایرانی هم دیده میشد که ما باهاشون خیلی گرم گرفتیم.
دو روز توی انتالیا به همین منوال گذشت.
روز سوم بود اومدیم بریم سمت ساحل من مایویی که خاص بود پوشیدم
رامتین تا نگاهش بهم افتاد نمیدونست باید حشری بشه یا باید دعوا کنه.گفت این خیلی بازه.
کفتم بابا همه اینجا خارجین ول کن دیگه توام. سری تکون داد و رفتیم سمت دریا.
من واقعا سکسی شده بودم. هیکل سکسیم توی این مایو و لباس چند برابر حشری کننده تر شده بود برای هر مردی.
رفتیم کنار دریا خوابیدیمو من بدنمو روغن زدم
سه تا پسر روس که کنارشون یه دختر هم خوابیده بود دقیقا کنار ما نشسته بودن که داشتن افتاب میگرفتن و ابجو میخوردن.
من نگاه های عمیقشونو روی خودم حس میکردم ولی محل نمیدادم.
برگشتم به پشت افتاب بگیرم بند مایمو از پشتم باز کردم و خوابیدم
رامتین که دیگه فکر کنم بیخیال شده بود عینک زده بود خوابیده بود.
نمیدونم چقدر در اون حالت بودم ولی وقتی برگشتم دیدم هر سه تا پسر روس دارن منو با نگاه دزدکیشون میخورن.
من شنیده بودم روس ها هیز نیستن ولی اونجا فهمیدم به جاش باشه خیلی هم هیز میشن.
چون من هم سینه خوبی داشتم هم کونم واقعا تحریک برانگیز بود.
دخترای روس اصولا فاقد سینه یا کون و بدن خوبین و فقط چهره های خوبی دارن معمولا.
خلاصه که افتابو گرفتیم رفتیم برای نهارو خواب،
شب که شد من یه لباس شب کوتاه قرمز با کفش پاشنه بلند پوشیدم و طبق معمول رفتیم نشستیم بعد شام دور میزو داشتیم مشروب میخوردیم. میز بغل ما همون پسرهای روس صبح کنار دریا بودن اینبار یه دختر هم کنارشون بود که سنش میخورد یخورده بالاتر باشه ازینا. مدام با ما شوخی میکردن و دست پا شکسته به انگلیسی هی با منو رامتین حرف میزدن.
علنا داشتن به من نخ میدادن. همون بغل دریا من وراندازشون کرده بودم واقعا سکسی بودن.هم قیافه هاشون هم هیکلشون.
نیمساعت به همین منوال گذشت. یکیشون پرسید شما دوستید گفتم نه ما زن و شوهریم. خندیدو گفت خوبه خوبه .نفهمیدم چرا ولی بازم با اونکه من گفتم زنو شوهریم ول کن نبودن علنا با من حرف میزدنو رامتین نشسته بود میخندید.یخورده گذشت دیدم دیگه صحبت هاشون خیلی صمیمی تر داره میشه،
من فهمیدم دختره که باهاشونه دوستشونه و چهارتایی اومده بودن سفر. یکیشون اشاره کرد که بریم اتاق ما بشینیم.
گفتم برای چی؟ گفت برای برای فان.گفتم چه فانی!؟
گفت بریم برای فان. خیلی هم زبان درستی نداشتن.
به رامتین اشاره کردم که چیکار کنیم.گفت بریم بد نیست میگه برای فان.
نمیدونم رامتین فهمیده بود یا نه ولی کاملا مشخص بود دنبال کردن منن.نمیدونم دختره هم توی بازیشون بود یا نه.ولی این سه تا عجیب میخوان امشب یه پورن روی من اجرا کنن.
یخورده که مستیمون زیاد شد دیگه مقاومت بی فایده بود و منم که واقعا بدم نمیومد سکس داشته باشم باهاشون گفتم بریم.ولی ته دلم نمیدونستم تهش قراره به چی ختم بشه.
اوکی دادمو رفتیم سمت اتاق ها،
یه سوییت گرفته بودن چهارتایی اتاق نسبتا بزرگی بود با دوتا اتاق مجزا.
رفتیم داخل اتاقو نشستیم دور میز، دوتاشونم نشستن روی یکی از تخت ها.
دختره رفت از یخچال یه وودکا دیگه اورد گذاشت روی میز گفت این وودکای مخصوص روسیه است.
چند پیک دیگه خوردیم من دیگه کاملا مست بودم.
رامتین هم کاملا مست بودو میگفتو میخندید.
دیدم یکی از پسر ها گفت بیا اینجا کنار من بشین روی تخت،
منم پاشدم رفتم نشستم کنارش دستشو انداخت دورمو از لبام بوسید.
من یه لحظه نگاه رامتین کردم دیدم دختره روس همزمان رفته سمت رامتینو و اونم دیگه از خود بی خود شده و کاری بمن نداره.
همینجوری که لبای منو پسره میخورد یکی دیگشون اومد اینورم نشست و شروع کرد با سینه هام ور رفتن،
خیلی خشن کارشونو میکردن نفهمیدم چیشد ظرف چند ثانیه لباسمو از تنم کندن و بلندم کردن روی تخت انداختن،
یکیشون شروع کرد کسمو خوردن و شورتمو از پام دراورد.
دوتای دیگه هم سریع لخت شدن و اومدن بالای سرم کیرشون دادن دستمو میمالیدن به دهنم.
یه نیم نگاهی به رامتین انداختم دیدم روی مبل دختره روی پاشه و داره با سینه ها و کس دختره ور میره.فهمیدم بله اقا رامتین منو با یه دختر روس طاق زده و منو گذاشته وسط سه تا گرگ گشنه!

من روی تخت خوابیده بودم یکیشون سوتینمو اومد باز بکنه دید سخته گرفت کشید کندش.نمیدونستم این خشونت باعث حشری شدن بیشترم داره میشه یا بدتر داره حسمو میخوابونه،
هرچی بود تجربه ای جذاب و جدید بود برام.
یکی که داشت کسمو میخورد دست کشید از خوردن کسم گفت برگرد،
برگشتم قمبل کردم و داگی شدم. از پشت یهوویی بدون هیچ امادگی کرد توی کسم.
من چند سانت اومدم پرت شم جلو که گرفت سینه هامو شروع کرد تلمبه زدن.
از پشت سینه هامو گرفته بود مثل دستگیره و داشت محکم منو میتپوند به خودش.داخل کسم یه داغی کلفتی حس میکردم که با شدت عقب و جلو میره.
وقتی یخورده ثابت شدم دوتا دیگه هم اومدن کنارمو کیرشون کردن توی دهنم.
یکیشون انقدر بد توی دهنم تلمبه میزد که داشتم خفه میشدم.نمیزاشت کیرشو در بیارم تا ته فشار میداد تا جایی که نفسم بند میومد.
یه نگاه انداختم به رامتین دیدم دختر روسو برگردونده روی مبل از پشت داره میکنه توی کوسش
واقعا دیدن این صحنه بیشتر از کرده شدن خودم حشریم کرد.پاهای دختره بلند سفید با کس خطیش با کیری که تا دیشب توی کس من بود که میره توشو در میاد الان واقعا صحنه دیدنی بود.اونی که از پشت داشت میکرد با انگشتش مدام میکرد توی کونمو میچرخوند.
یه انگشت دوتا انگشتو کرده بود داخل و با فشار میچرخوند و توی کسم تلمبه میزد.
کیرشو دراورد
رفت یه روغن اورد ریخت روی کونم و فهمیدم که میخواد از کون بکنتم.خیلی روغن ریخت روی کیر خودشو سوراخ من. هی با دست میکرد تو درمیاورد که قشنگ چرب بشه.
من اشاره کردم که نه نباید از کون بکنه.اما توی اون وضعیت مسخره ترین حرف ممکن بود.من چند باری از کون داده بودم به امید اما واقعا دردناک بود برام، چند وقتی میگذشت و مطمن بودم دیگه نباید بدم.همینجوری که برگشتم اشاره کنم که نکنه از کون دوتایی که کنارم بودن سفت گرفتنم و از پشت گذاشت توی کونم.
قاعدتا نمیرفت داخل ولی فشاری که میداد تمام جونمو بالا اورد
من سرمو گذاشته بودم توی بالشتو جیغ میزدم و اونم توی کونم فشار میداد به سمت داخل.
به قدری درد داشت که فکر کردم واقعا زنده نمیمونم الان.
شروع کرد تلمبه زدن.
انگار هیچی حالیشون نبود این روس ها.شنیده بودم روس ها وحشین توی سکس ولی دیگه نه در این حد.
بعد از چند دقیقه تلمبه زدن یکی دیگه رفت پشت و دوباره گذشت توی کونم.دیگه دردش کم شده بود و نکه جاشو به لذت بده ولی قابل تحمل بود.
پسر سمت چپی خوابید کنارمو بهم اشاره کرد بیام بخوابم روش
من با احساس درد پاشدم و رفتم روش نشستم.
کیرشو هل داد توی کوسم و شروع کرد تلمبه زدن.
تو همین حین دیدم رامتین داره تلمبه میزنه و یهو ارضا شد و ابشو ریخت روی کمر دختره روس و نشست روی مبل
یکی دیگه از پسرها اومد پشت من با دستش منو هل داد توی بغل اونی که زیرم بود و کونم اومد بالا
کیرشو فشار داد توی کونم که دوباره درد اومد سراغم
اونی که روش خوابیده بودم سینه هام چسبیده بود به بغلش و لبام روی لباش بود و داشتم درد کونمو که داشت گاییده میشد با بوسیدن لباش جبران میکردم.
یه نگاه به رامتین کردم که با یه ابجو دستش منو نگاه میکرد و با کیرش ور میرفت و از دیدن کرده شدن دوست دخترش لذت میبرد.
یکی تو کونم میکرد یکی توی کسم بصورت تناوبی در میاوردن میکردن.
یکی دیگشون اومد کنارمو کیرشو تا ته کرد تو دهنم.
داشتم از دهن گاییده میشدم. از کون میسوختم و از کس اتیش میگرفتم،
یه لحظه تمرکز کردم روی حرکتشون
یه کیر گرم داخل دیواره های کسم بود
یه کیر دیگه توی‌کونم
وقتی بهم میرسیدن دم سوراخام و نقطه جی ام فشار میاورد عجیب لذتی داشت
یه کیر گرم و نرم دیگه توی دهنم بود و داشتم طعمشو میچشیدم
توی همین حس بودم که یهو اونی که توی کونم بود شروع کرد تند تند تند تندتر کردن و کیرش یهو افزایش حجم پیدا کرد شروع کرد نبض زدن همه ابشو توی کونم خالی کرد.یه اب گرم تا ته کونم پاشید و بعد از چند ثانیه عقب جلو کردن کشید بیرون
اونی که توی کسم بود ولی ول کن نبود.از توی دهنم یکیشون دراورد و رفت پشتم و کیرشو فرو کرد اونم توی کونم،بخاطر اینکه اب قبلی توی کونم بود خیلی لزج شده بود و سرعتش زیاد کرد.کونم بدجوری میسوخت.
تلمبه زد تا اونم با فشار ارضا شد و ابشو خالی کرد تومو‌ من برای بار صدم ارضا شدم! شدت ارضای اخر من انقدر زیاد بود که کسمو به شدت جمع کرد و همین جمع شدن کسم کافی بود تا پسری که زیرمه کیرش به تنگ بیادو ابشو بریزه توی کسم.
وقتی ابش اومد انداختم اونور
دو تاشون رفتن سمت حموم و من پاره خوابیدم روی تخت
واقعا پاره بودم از سوراخ کونم و کسم ابشون میومد بیرون.دختر روس اومد کنارمو با یه خنده ای گفت حالت خوبه و چند تا دستمال داد دستم که خودمو تمیز کنم.
منم اشاره کردم بهش عالی ام.
چند دقیقه موندیم و با رامتین رفتیم سمت اتاق.
گفت چطور بود ، گفتم بهش بی اغراق جزو بهترین سکس هایی بود که داشتم. گفت عجب،
گفتم اره پس میخواستی خوب نباشه
گفت که اینطور
کفتم اره واسه تو هم بد نبود انگار
رفتیم سمت اتاق و اماده شدیم برای خواب و فردایی جدید و هیجان انگیزتر.

ادامه...

نوشته: تینا