سکس گروهی مهرداد زنپوش

1398/01/07

سلام
مهتاب (مهرداد) پسر زنونه پوش هستم ۲۰ سالمه، بدنم کاملا دخترونه و بی مو و تمیز هستش و داستانی که میخوام تعریف کنم براتون کاملا واقعی هست.
من از خیلی وقت پیش یه حس عجیبی داشتم که هر وقت تو خونه تنها میشدم سریع میرفتم دنبال لباس زیرای خواهرم و برمیداشتم و میپوشیدم و با خودم ور میرفتم و خیلی خوشم میومد که مثل یه دختر باشم و یه پسر بغلم کنه و باهم حال کنیم ولی نمیتونستم به کسی اعتماد کنم و یکم میترسیدم، خلاصه یه روز که داشتم تنهایی تو خونه فیلم سکسی نگاه میکردم از ست لباسی که دختره پوشیده بود خیلی خوشم اومد و با خودم گفتم هر طور شده باید عین همون لباسارو داشته باشم که آخرش دل و زدم به دریا و رفتم به لباس زیر فروشی و دقیقا هرچی مد نظرم بود خریدم که شامل یه جوراب توری سفید بلند،بند جوراب سفید،شورت لامبادا سفید با سوتین،و یه لباس خواب حریری سفید،
بعد از خرید خیلی خوشحال بودم و سریع اومدم خونه تا لباسارو امتحان کنم که از شانس بد من مهمون داشتیم و من اون شب نتونستم لباسامو بپوشم و حال کنم و فکرم مونده بود پیش لباسا که سر شام داشتن صحبت میکردن پدرم و عموم که گفتن یه مسافرت دو روزه بریم خیلی وقته جایی نرفتیم که من گفتم درس دارم نمیتونم اونا قرار گذاشتن و فردا صبح رفتن و منم سریع یه پیج تو اینستا باز کردم تا از اونجا یکی پیدا کنم تا باهم سکس کنیم به خیلیا پی ام دادم ولی دیدم خبری نشد با خودم گفتم بهتره برم حموم و تا بیام حتما یکی جواب میده تا اون موقع رفتم و برگشتم دیدم سه نفر جواب دادن که یکم باهم چت کردیم که من از یکیش خوشم اومد و برای ساعت ۱۰ شب قرار گذاشتیم و من آدرسو دقیق بهش دادم و تو چت اون بهم گفت خانومم میشی من گفتم آره شوهرم حتما که گفت مرسی عشقم و فعلا تا ساعت ۱۰ منم گفتم فعلا عزیزم.
بعد رفتم سراغ لوازم آرایشی خواهرم که آرایش کنم ولی چون زیاد بلد نبودم آرایش کردن و خراب میشد که با خودم گفتم بهتره بگم یه دختر من و آرایش کنه تو همین فکر بودم که یادم اومد نسرین میتونه این کارو برام انجام بده، نسرین دوست خواهرم بود و همسایه طبقه پایین ما و ضمنا دهنش هم قرص بود و به کسی چیزی نمیگفت که من بهش زنگ زدم و گفتم میشه چند لحظه بیای خونه ما اونم گفت باشه خیلی استرس داشتم که دیدم در خونمون و زد رفتم باز کردم دیدم نسرین اومده بهش گفتم یه چیزی میخوام بهت بگم ولی خجالت میکشم ازت گفت راحت باش بگو گفتم پس میگم میخوام لطفا بیای و منو آرایش کنی که اولش یکم تعجب کرد ولی بعدش خندید و گفت آدم که تنها بمونه هر کاری میکنه گفتم حالا دیگه اومد تو خونه و شروع کرد من و آرایش کردن که من گفتم غلیظ دوست دارم اونم دقیقا همون طوری که میخواستم من و آرایش کرد و بعدش یکم نگاه کرد بهم و خندید و رفت بعد اون من خیلی خوشحال بودم یعنی شبیه به یه زن واقعی شده بودم بعد رفتم لباس زیرایی که خریده بودم و پوشیدم و رفتم جلو آیینه که یه لحظه فکر کردم یکی دیگه هستم همینطوری که داشتم با خودم ور میرفتم دیدم گوشیم داره زنگ میخوره دیدم حمید هستش جواب دادم گفت ما الان جلو ساختمان هستیم گفتم بیاین طبقه دو باز کردم درو خیلی استرس داشتم ولی یه حس خوبی هم داشتم که استرس و از بین میبرد بعد یه لحظه دیدم در داره باز میشه و دیدم حمید اومد تو و یه پسر هم تقریبا با هیکل شبیه به حمید اومد تو حمید هیکلش معمولی بود و یکم شکم داشت دیگه نتونستم بگم چرا دو نفری اومدین با خودم گفتم خیلی هم علی میشه حتما من و که دیدن از خود بی خود شدن گفتن واقعا تو پسری؟! گفتم پسر بودم الان دیگه زن توام گفتن خیلی خوبه اومدن جلو که یکم دستمالیم کردن یکی از پشت یکی از جلو داشتن بوسم میکردن و لب میگرفتن ازم و من خیلی حال میکردم بعد حمید گفت خانومم برو سه تا لیوان بیار گفتم برا چی گفت مشروب آوردم گفتم وای مرسی خیلی خوب کردی عزیزم رفتم آوردم و نشستیم یکم خوردیم بعد من و گرفت تو بغلش و برد تو اتاق خواب هر دوتاشون کیراشونو در آوردن که زیاد هم بزرگ نبودن حدودا ۱۴ سانت میشد برا هر دوتاشون اومدن جلوتر و اول یکی یکی بعد هر دوتاشون باهم کردن تو دهنم حسابی ساک میزدم و رنگ قرمز رژم رو کیراشون مشخص بود که حمید گفت دیگه وقتشه و اومد پشت سرم و من به حالت داگی نشستم و اون شورتم و زد کنار و شروع کرد به لیس زدن سوراخم زبونشو هی میکرد تو سوراخم که دیگه رسیده بودم به اوج لذت بعد بهش گفتم شوهرم؟ جواب داد بله خانومم گفتم زود باش پردمو بزن گفت باشه بعد سر کیرشو گذاشت رو سوراخم و بعد آروم آروم کرد تو کونم خیلی حال میداد که اومد در گوشم گفت عزیزم زن شدنت مبارک منم گفتم مرسی عشقم همینطوری که حمید داشت از پشت منو میکرد دوستش هم از جلو کیرشو گذاشته بود تو دهنم و براش ساک میزدم و بعد از چند دقیقه جاشونو عوض کردن و دوستش میکرد و برا حمید ساک میزدم که هر دوتاشون گفتم داره میاد بهشون گفتم هرکاری دوس دارین بکنین که یهو دیدم داخل کونم داغ شد بعد حمید هم اومد گذاشت کیرشو تو کونم اونم خالی کرد تو گفت عزیزم حاملت کردیم گفتم مرسی شوهرم که بعد یکم از پشت بغلم کرد و یکم استراحت کردیم و بعد اونا رفتن و منم رفتم حموم خودمو تمیز کردم که ساعت ۱ شب بود خوابم میومد همونطوری لخت گرفتم خوابیدم یه شب رویایی بود خیلی حال داد…
امیدوارم خوشتون اومده باشه اگه دوست داشتین بگین سکس بعدیم و هم بنویسم براتون ?

نوشته: مهرداد زنپوش


👍 5
👎 13
30235 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

756875
2019-03-28 01:12:26 +0430 +0430
NA

تو که به کسی اعتماد نداشتی چی شد یهو به دو نفر همزمان دادی؟؟

0 ❤️

756924
2019-03-28 09:50:44 +0430 +0430

چرا هر کی زنپوش هست‌ اول میره لباسای خواهرش رو میپوشه؟
اونا چ گهی خوردن اخه ک خاهر شما باسنیا هستن؟؟؟ اول برین بخرین خوو

2 ❤️

756946
2019-03-28 12:38:04 +0430 +0430

حتی اگر اسمش رو داستان تخیلی هم می زاشتی خیلی خیلی مسخره بود. اگه شهوانی برای این چرندیات حقوق میده خوب بگید ما بهترشو بلدیم.

1 ❤️

756975
2019-03-28 20:51:00 +0430 +0430
NA

این دختره ک ارایشت کرد ینی واقعا حتی ی لحظه هم بهت شک نکرد؟

1 ❤️

757128
2019-03-29 14:20:28 +0430 +0430
NA

خوب بود
منم دوست دارم لباس زنونه بپوشم

0 ❤️

757342
2019-03-30 15:25:28 +0430 +0430

احتمالا قبل از حمید و رفیقش دختر همسایتون کونت نگذاشت؟؟ریدی با داستان نوشتنت…

0 ❤️

815726
2021-06-17 11:29:40 +0430 +0430

منم دوست دارم این مدلی بدم

0 ❤️