سکس با پسرخاله سامان

1403/01/21

من سعید هستم الان 19 سالمه شروع سکس من با پسر خالم سامان از دو سال قبل شروع شد پسر خالم سامان دو سال از من کوچیکتر هست اما چاق با بدن خیلی سفید خانواده ما و خالم گیر هستن یعنی اصلا تو کتشون نمیره که ما دوست دختر داشته باشیم و پسر خالم سامان که کلا مثبت بود پدر هر دو مون کار آزاد داشتن که از صبح تا آخر شب گرفتار کار بودن به خاطر همین ما هم سرگرمی زیادی نداشتیم بیشتر یا سامان خونه ما بود یا من خونه اونا و با هم بازی می کردیم تا اینکه من به بلوغ رسیدم شهوتم بیدار شد و کم کم فهمیدم سکس چیه به هر حال فیلم و عکس دست بچه های مدرسه تو موبایل ها به هم نشون می دادن گاهی من می دیدم اما از خانوادت جرات نمی کردم حرفشو بزنم چه برسه بخوام کاری کنم بعد از یک مدت خود ارضایی شروع کردم تا اینکه نزدیک هفده سالم شد وقتی خونه سامان می رفتم با هم بازی کنیم سامان گاهی شلوارک و رکابی می پوشید چاق بود و کونش قلمبش حسابی خود نمایی می کرد بدنش خیلی سفید بود کم کم شهوتمو برد بالا و دیگه مثل قبل نبود که فقط با هم بازی کنیم و حرف بزنیم دیگه دیدن بدن سفیدش و کون قلمبش شهوتمو می برد رو هزار اما روم نمی شد دست بهش بزنم یا کاری کنم جراتشو هم نداشتم اما دیگه نمی تونستم تحمل کنم گاهی تو بازی به بهانه های مختلف بهش می چسبیدم از عقب یا وقتی رکابی تنش بود دست به شونه های لختش می زدم اون اصلا تو این خط ها نبود که منظورم چیه هنوز 15 سالش نشده بود خیلی هم مثبت بود به هر حال کم کم شوخی باهاش شروع کردم با دست به باسنش می زدم یا کم کم دیگه انگشت می کردم ولی مثلا شوخی ولی خیلی واکنش تندی داشت اصلا راه نمی داد دیگه حواسش هم جمع شده بود که آماده باشه و نزاره از این کارا باهاش بکنم ولی چون هر دو هیچ کسی را نداشتیم باهاش بازی کنیم و با هم بزرگ شده بودیم قهر هاش زیاد طول نمی کشید دیگه تصمیم گرفته بودم هر طوری شده بکنمش ولی جرات نداشتم اگر به خاله می گفت بدبخت می شدیم سامان هم دیگه گاردشو بسته بود اصلا نمی زاشت بهش دست بزنم دیگه داشتم نا امید می شدم فکر می کردم اصلا نمی زاره یک روز خونشون بودم و همون تیپ شلوارک و رکابی را پوشیده بود شهوتم روی هزار بود داشتیم بازی می کردیم که خالم گفت میخواد بره خونه یکی از دوستای دوره دانشگاهش تولد بچه اون زنه هست و وصیت هاشو به سامان کرد که خونه را به هم نریزید و از این حرفا و گفت شب دیر اومد غذا یخچال هست و از این حرفا بابای سامان و من هم که کلا ساعت ده کمتر نمی اومدن خونه خالم رفت و بعد از کمی شهوتم حسابی رفته بود بالا با سامان تنها بودم و مطمئن بودم تا چند ساعت هیچ کس نمیاد رفتم یک درکونی به سامان بزنم اما زد رو دستم و نزاشت بهش دست بزنم دیگه دیوونه شده بودم موقعیت از این بهتر گیر نمی اومد زدم به سیم آخر باید هر طوری بود باهاش سکس می کردم تو اتاق سامان شطرنج بازی می کردیم که سامان بلند شد و رفت دستشویی دیگه خر شدم و گفتم به هر قیمت شده حتی به زور باید بکنمش اما چون می دونستم نمی زاره برای اینکه خودم آماده باشم سریع لباس هامو در آوردم و کامل لخت شدم واستادم پشت در اتاق تا سامان بیاد و خفتش کنم خیالم راحت بود هیچ کس نمیاد سامان که وارد اتاق شد پریدم از پشت گرفتمش کشوندمش وسط اتاق باهاش گل آویز بودم هی می گفت ول کن دیوونه اما من دیگه هیچی حالیم نبود خیلی تقلا می کرد زورش هم زیاد بود نمی تونستم یک دستمو از کمرش ول کن و شلوارکشو بکشم پایین تو این کشاکش هر دو افتادیم زمین سامان بلند شد در بره پاشو گرفتم دید نمی تونه فرار کنه برای اینکه روی کمرش و کونش نخوابم و یا شلوارشو از پشت پایین نکشم خودشو چرخوند و روی کمرش خوابید و دستم از کونش کوتاه شد دیگه به هر بد بختی بود خودمو رسوندم و نشستم روی شکمش دستاشو گرفتم که نزنه منو حالا مونده بودم چی کار کنم پا نمی داد تقلا می کرد تو این تقلا کردن پیرهنش رفته بود بالا و وقتی رو شکمش نشستم قسمتی از شکمش لخت بود من هم که کامل لخت بودم حتی شورت هم نداشتم دیگه تو این وضع سامان هم یواش یواش داشت سیخ می کرد اما به هر حال حاظر نبود پا بده تو همین وضع بودیم که دیگه هر دو خسته شده بودیم سامان شل تر شده بود یکهو یک دستشو ول کردم و با همون دستم بردم پشت سرم و شلوارک سامان گرفتم و یک کم کشیدم پایین و کیرش اومد بیرون تا اومد تکون بخوره سریع خودمو کشیدم پایینتر و نشستن روی کیرش و خم شدم روش دست هاشو باز گرفتم که نتونه کاری کنه خیلی سعی می کرد خودشو از زیر من در بیاره اما نمی تونست تو این تکون خوردن کیرش هم بیشتر لای چاک کون من جا باز می کرد و جا می افتاد شهوت دیوونم کرده بود دیگه از اینکه حتی همین قدر موفق شدم کیرشو در بیارم و زیر کون لختم باشه خوشم اومده بود کیر اونم دیگه حسابی سیخ شده بود بهش گفتم سامان ببین چقدر خوبه کیرت سیخ سیخ هست خوشت میاد دیگه فقط یک کم بزار اگر دوست نداشتی دیگه بی خیال میشیم اما دیدم زیر بار نمیره بهش گفتم سامان اصلا می خواهی تو منو بکنی ؟ قول میدم کاریت ندارم گفتم دیوونه هیچ کس نمی فهمه مامانت تا شب نمیاد خیالت راحت باشه با زدن این حرفا کم کم شل شد و دیگه کمتر تقلا می کرد فهمیدم دیگه خودش هم بدش نمیاد بهش گفتم سامان اصلا من ولت می کنم من میرم تو تختت می خوابم اگر خودت دوست داشتی بیا منو بکن ولش کردم و رفتم تو تختش به پهلو خوابیدم پشتم به سامان بود و براش قمبل کردم سامان بلند شد خودشو جمع کرد لباس هاشو درست کرد گفت بلند شو گمشو دیگه لباسشو بپوش اما من همون طوری قمبل کرده بودم و لخت تو تخت بودم سامان رفت بیرون نمی دونم آشپز خونه رفت آب خورد چی شد ده دقیقه بعد برگشت تو اتاق چند دقیقه ای دم در بود بعد اومد جلو دست زد به شونم گفت با توام بلند شد لباستو بپوش گفتم سامان بیا منو بکن خوشت میاد کیف می کنی حد اقل یک بار کیرتو بزار لای کونم اگر خوشت نیومد بی خیال میشیم سامان رفت پزیرایی تلویزیون روشن کرد فهمیدم که نمیاد و اگر مشغول دیدن فیلم بشه و شهوتش بخوابه دیگه نمی تونم به نتیجه برسم بلند شدم رفتم دیدم روی مبل نشسته تلویزیون می بینه رفتم جلوش کونمو جلو صورتش گرفتم دلا شدم گفتم سامان بیا بکن دیگه چون دلا بودم دستشو گذاشت زیر باسنم و فشار داد که برم کنار من هم خیلی سریع موقعیت عوض کردم و نشستن روی پاش هر چی سعی می کرد منو از خودش دور کنه دستش به بدن لخت من می خورد دیگه شهوت اونم بالا زده بود یک دستشو گرفتم به زور گذاتشتم روی رون پام اول سعی می کرد دستشو بکشه اما کم کم شل کرد دستشو گذاشتم روی رون پام دیگه با دستش رون پامو لمس کرد دیدم وا داده اون یکی دستشو هم گرفتم گزاشتم روی رون اون پام بهش گفتم سامان بیا بکن تا کسی نیومده دستاشو بردم بالا و گذاشتم دور کمرم یک کم که گذشت معلوم بود دستاشو سفت تر کرد و دستش که دور کمرم بود منو طرف خودش می کشه و به هر حال یک جورایی بقلم کرده بود کیرش زیر کون لختم حسابی سیخ شده بود البته شلوارک پاش بود اما معلوم بود دیدم دیگه خوشش اومده بهش گفتم سامان بیا دیگه من میرم تو تختت می خوابم بیا لخت شو حسابی منو بکن ببین داره خوشت میاد اگر بکنی حسابی کیف می کنی دیگه سامان هیچ حرفی نمی زد از روی پاهاش بلند شدم گفتم سامان من میرم تو تختت می خوابم خودت بیا رفتم تو تخت سامان خوابیدم چند دقیقه بعد دیدم سامان اومد تو اتاق اما لباسشو در نیاورد اومد کنارم رو تخت نشست گفت سعید بی خیال پاشو لباستو بپوش خانواده هامون بفهمن هر دو مونو داغون می کنن گفتم هیچ کس نمی فهمه دستشو گرفتم و گذاشتم روی باسنم که لخت بود گفتم یک کم دست بزن ببین چقدر نرمه دوست نداری کیرتو بزار لاش ؟ سامان دو دل بود دست گذاشتم روی کیرش کامل سیخ بود شلوارکشو باز کشیدم پایین و کیرشو در آوردم اول نمی زاشت اما دیگه راه داد یک کم کیرشو مالیدم بلند شدم واستادم جلوش پاچه شلوارکشو گرفتم و کشیدم ولو شد رو تخت خودش هم همکاری کرد و شلوارکش کامل از پاش در اومد چقدر سفید بود بدنش یک مو هم نداشت آخ جون عین دختر ها بود کیرش متوسط بود سفید و نوکش هم قرمز بود و سیخ بود رفتم روی تخت جلوش خوابیدم و کونمو مالیدم به کیرش و گفتم سامان بیا بکن دیگه به پهلو خوابیدم براش قمبل کردم اما خودشو یک کم عقب کشید ولی کونمو بردم جلوتر تا کیرش به قمبلم چسبید دیگه سعید تنگ دیوار بود راه فرار نداشت شهوتش هم دیگه به زانو درش آورده بود یک دستشو گرفتم گذاشتم دور کمرم کیرشو گرفتم و تنظیم کردم لای چاک کونم و قمبلمو فشار دادم و کیرش کامل لای چاک کونم قرار گرفت دیگه سامان تسلیم شده بود با دستش که دور کمرم بود منو بقل کرد و بهم چسبید دیگه تموم بود چه کیفی داشت بدن سامان گوشتی و خیلی نرم بود دیگه تو بقلش خوابیده بودم و حسابی داشتم کیف می کردم درسته می خواستم بکنمش اما همین قدر هم که پا داده بود و داشت منو لاپایی می کرد خیلی کیف داشت راضی بودم می دونستم ادامه بده بعدا می تونم من هم بکنمش یک کم گذشت سامان گفت سعید رو شکمت بخواب من هم چرخیدم و روی شکمم خوابیدم یک متکا گذاشتم زیر شکمم چند تا دست مال کاغذی هم گذاشتم زیر کیرم که آبم نریزه رو متکا و کونم قمبل شد براش و سامان هم کیرشو لای چاک کونم تنظیم کرد و خوابید روم دیگه سامان هم خوشش اومده بود و داشت منو لاپایی می کرد آخ چه کیفی داشت می خواستم بکنمش ولی زیر کیرش حسابی کیف داشت برای اولین بار با یک نفر سکس می کردم از خود ارضایی خیلی بهتر بود خوش بختانه چون هر دو اولین بارمون بود سعید نمی دونست چه طوری بکنه تو سوراخم همون طوری لاپایی کرد تا آبشو خالی کرد لای کونم بهش گفتم سامان بزار من هم بکنمت که گفت نه گفتم پس همین طوری روم بخواب تا من هم آبم بیاد سعید هم همین طوری روی من خوابید تا آبم اومد و ریختم لای همون دستمال کاغذی که زیر کیرم بود سعید گفت زود بلند شو کثافت کاری نکنی بلند شدم و با دستمال کاغذی خودمو تمیز کردم سامان هم کیرشو تمیز کرد و رفت دستشویی لباس هامو پوشیدم و بعد از سامان من هم رفتم دستشویی و خودمو تمیز کردم به سعید گفتم هر وقت دوست داشتی بکنی فقط بگو خونه ما یا شما خالی شد هماهنگ می کنیم خیالت راحت هیچ کس نمی فهمه سامان گفت گمشو کثافت جمع کردم دیگه رفتم خونه خودمون مامانم گفت چقدر دیر کردی گفتم خونه خاله بودم بازی می کردیم دیگه جایی که نرفتم گذشت تا اینکه یک روز پدر مادرم گفتن فردا بعد از ظهر میخوان برن خونه یکی از آشنا ها که من گفتم درس دارم و نمیام خیلی ناراحت شدن و به هر حال گفتن تنها میرن سریع رفتم سراغ سامان پسر خالم و بهش گفتم ساعت پنج فردا حتما بیاد اما بهش نگفتم خونه خالیه چون ممکن بود نیاد اون روز سامان اومد و در باز کردم یک دست آب میوه خوردیم گفت خاله اینا کجان گفتم رفتن مهمونی تا شب هم نمیان خیالت راحت سامان تازه متوجه شده بود قراره چی بشه بهش گفتم سامان بیشتر از دو هفته هست دیگه نکردی امروز موقعیت عالیه گفت گمشو بی شعور من گوش به حرفش ندادم و رفتم اتاقم و کامل لخت شدم آمدم جلو سامان و گفتم بلند شو بیا بکن سامان گفت ول کن رفتم جلوش دستشو باز گرفتم کذاشتم روی قمبلم گفتم بین چقدر نرمه بیا بکن دیگه سامان بلند شد و اومد من تو تختم به شکم خوابیدم و براش قمبل کردم سامان هم لباس هاشو در آورد و کامل لخت شد اون روز هم منو لاپایی کرد دیگه این شده بود کارمون تا مدتی هر وقت موقعیت گیر می آمد سامان منو لاپایی می کرد اما هر کاری می کردم نمی زاشت من بکنمش دیگه چند تا فیلم سکس هم از بر و بچ گیر آورده بودیم با هم می دیدیم دیگه سامان متوجه شده بود باید بکنه توش تا اینکه یک روز که خونه سامان بودیم موقعیت جور شد و رفیم اتاق خوابش و لخت شدیم وقتی خوابیدم و براش قمبل کردم که سامان رفت از کمدش یک قوطی آورد گفتم چیه ؟ سامان گفت تو به شکم بخواب یک پارچه چند لا گذاشت روی متکا و متکا هم گذاشت زیر شکمم دستمال زیر کیرم بود که متکا کثیف نشه خلاصه آماده شدیم سامان در قوطی را باز کرد و روغن را که بعدا متوجه شدم وازلین هست مالید لای کونم و خوابید روم کیرش لای چاک کونم لیز می خورد و تکون می داد چند دقیقه بعد بلند شد و انگشتشو چرب کرد و کرد تو کونم اولین بار بود یک کم درد می اومد ولی خیلی بیشتر از قبل خوشم اومده بود سامان کیرشو هم وازلین مالید گفت پاهاتو از هم باز کن من هم خر همین کار کردم نشست بین پاهام وکیرشو تنظیم کرد روی سوراخم و خوابید روم مونده بودم چرا کیرشو لای چاک کونم نمی زاره که دست هاشو انداخت از زیر شونه هام رد کرد منو با دو تا دستش گرفت کیرش هم روی سوراخم بود و فشارش داد و رفت توش خیلی درد داشت گفتم درش بیار خیلی درد داره ولی گوشش بدهکار نبود با دست شونه هامو گرفته بود قفل کرده بود و نمی تونستم تکون بخورم خودش هم بین پاهام بود هیچ راهی برای فرار نداشتم سنگین هم بود و خوابیده بود روی کونم و نمی تونستم کونمو برگردونم که کیرش در بیار به هر حال تا تهشو کرد توش و روی من خوابید و محکم منو گرفته بود گفت تحمل کن دردش تموم میشه اشکم در اومده بود التماس می کردم درش بیاره به هر حال کم کم دردش کمتر شد اما هنوز درد داشت سامان دیگه داشت تلمبه می زد این کار ادامه داد من که زیر فشار بودم زودتر آبم اومد سامان هم تلمبه می زد تا آبش اومد و خالی کرد توش پدرمو در آورده بود که کیرش دیگه در اومد بلند شد کیرشو با دستمال کاغذی پاک کرد لای کون من رو هم تمیز کرد گفت پاشو دیگه خودتو جمع کن بلند شدم هر کاری کردم سامان نزاشت بکنمش حتی لاپایی هم نداد دیدم من قرار بود سامان بکنم اما الان سامان داره کونو هم جر میده و حتی لاپایی نمیده گفتم این نمیشه دفعه بعد که باز موقعیت جور شد سامان خبر داد برم خونشون رفتم همین که خاله رفت بیرون سامان گفت سعید زود بیا لخت شو بخواب می خوام بکنمت وقت نداریم گفت من کون نمیدم فقط لاپا سامان گفت گوه نخور من دوس دارم بکنم توش گفتم این طوری باشه من اصلا نمیدم سامان گفت بازی در نیار گفتم شرط داره گفت چی ؟ گفتم اول بزار لاپایی بکنمت آبم بیاد بعد می زارم بکنی توش سامان گفت خفه شو گفتم خود دانی ده دقیقه همین طور گذشت و من نرفتم لخت بشم سامان اعصابش خورد شده بود رفت اتاقش کامل لخت شد گفت پاشو بیا دیگه گفتم نمیام شرطمو قبول کن تا بیام اون دفعه هم پدرمو در آوردی خیلی درد داشت باید آروم تر بکنی یک کم گذشت سامان دید فایده نداره گفت باشه حالا تو بیا رفتن اتاق خواب سامان نشسته بود روی تختش گفتم بخواب رو شکمت و قمبل کن دیگه گفت حالا لخت شو من هم کامل لخت شدم رفتم جلو به سامان گفتم بخواب دیگه دست گذاشتم روی شونش و لوش کردم تو تخت سامان روی کمر خوابیده بود من هم خوابیدم روی سینش کیرمو روی هم بود و یک کم این طوری گذشت سامان گفت من می خوام بکنم توش گفتم پشتتو بکن بزار لاپایی بکنمت بعد بکن دیگه سامان چاره ای نداشت پشتشو کرد متکا را گذاشتم زیر شکمش پارچه هم انداخت روی متکا که خراب نشه و خوابیدم روی قمبلش کیرمو گذاشتم لای چاک کونش آخ چه کیفی داشت تو ابرا بودم به آرزوم رسیدم انگار کیرم لای یک من گوشت بود چه دمبه ای بود جونن مثل یک دختر داشت بهم حال می داد سامان خوابیدم روش و شروع کردم به عقب و جلو کردن تا آبم اومد و ریختم لای گونش با دستمال تمیزش کردم و کیرمو هم تمیز کردم سامان گفت حالا بخواب بکنمت جامونو عوض کردیم سامان سوراخمو چرب کرد شروع کرد به انگشت کردن یک کم که باز شد بهش گفتم سامان آروم بکنی و گر نه دیگه بهت نمیدم یکدفعه تا ته نکنی توش گفت باشه سوراخمو وازلین زد کیرشو هم وازلین مالید و خوابید روم با دست کیرشو گرفت و گذاشت روی سوراخم و آروم فرو کرد توش دیگه دفعه اولم نبود قبلش هم انگشتم کرده بود اما همین که نوکش رفت توش باز هم خیلی درد داشت ولی به هر حال این دفعه آروم آروم کرد توش دردش مثل دفعهه اول نبود به هر حال تا تهش کرد و بعد خوابید روی کمرم چند دقیقه همین طور موند دردش کمتر شده بود درد داشت اما دیگه خوشم می اومد شروع کرد به تلمبه زدن و آبشو خالی کرد توش و جمع کردیم و تموم شد اون روز دفعات بعد دیگه کارمون همین بود سامان اول لاپایی می داد بعد من می زاشتم بکنه دیگه عادت کرده بودم دردش کمتر شده بود کیرش هم راحت می رفت توش و کیفش خیلی بیشتر شده بود به خاطر کردن سامان اونم لاپایی هر بار به سامان کون می دادم اما دیگه سامان راضی کرده بودم قبل از لاپایی بزاره من هم انگشتش کنم گذشت سامان دیگه خیلی خوشش اومده بود یک کون مفت گیر آورده بود تا موقعیت گیر می اومد منو می کرد که یک روز بهش گفتم سامان یا باید بزاری من هم تو رو بکنم یا دیگه اصلا نمیدم دو هفته ای دیگه سامان باهام قهر کرد و خبری ازش نبود بعد اومد منت کشی صلح کردیم اما همچنان بهش نمی دادم یک روز سامان گفت برم خونشون من هم رفتم که دیدم بله مکان هست و کسی نیست سامان گفت برو بخواب می خوام بکنمت گفتم من دیگه نمیدم یک آب آورد خوردیم حرف زدیم که مخ منو بزنه که نشد رفت اتاقش وقتی اومد بیرون کامل لخت بود بهم حمله کرد که به زور منو بکنه درسته من ازش بزرگتر بودم اما هیکلش از من یک کم بزرگتر بود زورش هم زیاد بود اما انقدر زور نداشت بتونه منو به زور بکنه به هر حال دید فایده نداره من هم لخت نمیشم نمی زارم گفت چی می خواهی گفتم اول بزار بکنمت بعد می زارم هر طوری دوست داری منو بکنی هی این پا اون پا کرد دید فایده نداره بلند شدم گفتم من برم دیگه مامانم نگران میشه رفتم طرف در که سامان جلومو گرفت گفت بیا حالا منو کشوند برد اتاقش اما گفتم من نمی خوام مگر اینکه بزاری اول من بکنم توش بعد نوبت تو هست سامان دیگه لخت روی تختش نشسته بود کاملا نا امید بود فکرهاشو کرد گفت باشه لخت شو گفتم به شکم بخواب قمبل کن خودتو آماده کن تا لخت بشم همین کار کرد بهش گفتم روغن وازلین کجاست نشون داد روغن مالیدم به سوراخش و انگشتش کردم دیگه این مدت انگشت کرده بودم و شستم راحت می رفت توش دیدم سامان دیگه کامل خودشو آماده کرده که بکنمش لباس هامو در آوردم لخت شدم و کیرمو روغن مالی کردم و راحت خوابیدم روی سامان کیرمو با دست گرفتم گذاشتم روی سوراخش خوابیدم روش و آبروم کردم توش که سامان یکهو داد زد آخ گفتم جون یک کم تحمل کن نوبت تو هم میشه بکنی سامان دردش می اومد ولی به هر حال تحمل می کرد کم کم تا تهشو کردم توش و خوابیدم روش آخ چه کیفی داشت یک کون تنگ نرم مثل دمبه روی دمبه و گوشت افتاده بودم و تلمبه می زدم سامان عین یک دختر بهم کون داد بدن سفیدش می مالیدم و می کردمش تا آبم اومد و ریختم تو کونش روش خوابیدم تا کیرم خودش اومد بیرون سامان گفت بلند شو خودتو تمیز کن نوبت من هست من هم بلند شدم و رفتم دستشویی خودمو تمیز کردم سامان هم همین کار کرد و باز اومدیم این بار من خوابیدم روی تخت و سامان منو کرد از اون وقت تا حالا من و سامان هر موقعیت پیش بیاد همدیگه را نوبیتی می کنیم دو طرفه و خیلی کیف میده هر دومون خیلی دوست داریم دختر گیر بیاریم و بکنیم اما وضعیت خانوادمون اصلا اجازه نمیده شک بکنن بهمون فاتحه جفت ما خونده هست هنوز کسی نفهمیده و من و سامان همدیگه را می کنیم و کیف می کنیم با هم شاید به نظرتون خیلی بد باشه که به خاطر کردن سامان مجبور شدم کون بدم بهش اما اولا به زور نمی شد کردش اگر هم می شد فقط یک بار بود بعد دیگه یا به خالم می گفت یا دیگه نمی داد اما این طوری هر دو راضی هستیم و کیف می کنیم مدتی دادم بهش الان دیگه دو طرفه هست امیدوارم زیاد فحش ندید و درک کنید ای کاش پدر مادر ها بفهمن بچه ها از سن بلوغ که رد می کنن نیاز جنسی دارن و با داشتن دوست دختر مخالفت نکنن و بچه ها را مجبور نکنن که مثل من از این راه استفاده کنه و خودشو خالی کنه و به طرف همجنس بره ولی به هر حال این دو طرفه از خود ارضایی بهتره و باز هم کیف زیادی داره

نوشته: سعید


👍 8
👎 5
15501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

979100
2024-04-10 00:36:37 +0330 +0330

راست کردم براتون

0 ❤️

979106
2024-04-10 00:58:05 +0330 +0330

این چیه نوشتی؟؟ وصیت نامه پدرت؟؟ انتظار دارید این همه کصشعرو بخونیم؟!!! واقعا عجیبه!!

0 ❤️

979114
2024-04-10 01:17:20 +0330 +0330

کاش کامنتا هم دیسلایک داشتن

1 ❤️

979157
2024-04-10 06:45:18 +0330 +0330

عزيزم به خودم بگو بكنمت انقدر هم منت كشى نميخواد

0 ❤️

979161
2024-04-10 08:34:10 +0330 +0330

بد نبود ولی یه جاهاییش سوتی دادی. اسمارو جا به جا گفتی.

1 ❤️

979183
2024-04-10 12:43:56 +0330 +0330

عالی بود

1 ❤️

979193
2024-04-10 16:08:30 +0330 +0330

چه بکن بکن طولانی 😂😂😂

1 ❤️

979230
2024-04-10 23:59:37 +0330 +0330

اگه دیگه همیشه فقط بهش میدادی بهتر بود

0 ❤️

979935
2024-04-16 04:33:45 +0330 +0330

دمتون گرم واقعاً عالی بود راست یا دروغش گردن خودتون
ولی منم حشری کردی با داستانت حال کردم

0 ❤️