سکسهای منو آرزو دوست خانمم
این داستان مال همین دو ماه پیشه که برام اتفاق افتاد
داستان از اونجا شروع شد خانمم میرفت باشگاه ،همیشه حین سکس از اندام دوستاش تو باشگاه تعریف میکرد و منو تحریک میکرد و سکس میکردیم.
گاهی وقتا هم میگفت دوست دارم با آرزو سکس کنی…آرزو هم باشگاهیش بود.
میگفت آرزو با شوهرش بخاطر اعتیاد مشکل داره و یه دوست پسر داره که دایم با اون سکس میکنه و همیشه هم از سکسش برام تعریف میکنه و منو حشری میکنه.
خلاصه گذشت تا یه روز با چند تا دوستاش قرار بیرون گذاشتند و با هم رفتند باغ…
آخرای شب بود مهناز برگشت و کلی از خاطره اون روز تعریف کرد…این که خانمها اونجا مشروب خوردند بخصوص آرزو و حسابی رقصیدن…بعدشم عکسها و فیلمهای اون روز رو نشونم داد…واقعا جذاب و حشری بودند.
یه هفته بعدش جهت رفتن به پیست برای برف بازی بچه ها با آرزو قرار گذاشتن و همگی رفتیم پیست…شوهر آرزو نبود چون یجورایی با هم قهر بودند…اولین بار آرزو رو دیدم خیلی زن جذاب و شاد و سرمست بود…یجورایی ته دلم لرزید…دایم میرفت بین پسرهای مجرد و به اونها میگفت آبکی دارید بدید من بخورم براتون برقصم…کلا قابل کنترل نبود و من که خجالت میکشیدم میگفتم نکن زشته …
میگفتم شوهرت بفهمه ناراحت میشه میگفت من شوهری ندارم فقط یه سگ پاسبان دارم که منو کنترل میکنه و میگفت اونو اصلا آدم حساب نمیکنم…
موقع برگشتن آرزو اومد داخل ماشین ما و دایم از آینه منو نگاه میکرد و عشوه میومد…از اینجا بود که من راست کردم و گفتم یعنی میشه اونو بکنم…
چند روز بعد تو سکس با خانمم در موردش حرف زدیم و مهناز گفت آرزو بدش نمیاد نفر سوم ما بشه و گفتم پیشنهادشو بهش بده
فرداش که سر کار بودم مهناز زنگ زد گفت امروز زودتر بیا خونه کارت دارم،منم مرخصی گرفتم رفتم خونه،به محض باز کردن درب دیدم دو تا خانم کاملا سکسی (مهناز و آرزو )منتظر من هستند،وارد شدم…روبوسی کردیم و با لبخند نشستیم
یه چایی خوردیم و خانمم گفت امروز میخوام یه ماساژ حسابی به ما بدی…گفتم به رو چشم
گفتم برید داخل اتاق خواب تا بیام.اونها رفتند و من سریع رفتم اسپری تاخیری رو خالی کردم رو کیرم و رفت پیششون،
اول شروع کردم به ماساژ دادن خانمم و کنارش آرزو را هم نوازش میکردم،واقعا صحنه جذابی بود دو تا خانم لخت و خوش اندام و کاملا سکسی جلوت باشند…
خانمم رو حسابی ماساژ دادم و حسابی آب کسشو را انداختم و یخورده براش خوردم تا شهوت سراسر وجودشو بگیره و رفتم سراغ آرزو،از نوک پاهاش تا بالای گردنشو چنان نرم ماساژ میدادم که صداش در اومده بود،آروم دراز کشیدم روش ،و پشت گردنشو لیس میزدم،اونقدر شهوتی شده بود که نالش کل خونه رو برداشته بود،خانمم هم به جمع ما اضافه شده بود و سینهای اونو میمالید،کم کم شرتمو در آوردم و کیرمو گذاشتم لای پاش،نفس بلندی کشید و گفت جووووون،یخورده مالیدم دم کسش و آب کسش روون شد،دوباره رفتم سراغ خانمم و اونو خابوندم و شروع کردم به خوردنش و همون حال آرزو که بیحال بود کنارم با دست سینشو گرفته بودم،شروع کردم به تلبمه زدن تو کس تنگ خانمم،خداییش خیلی کس خانمم تنگه و دوسش دارم،خیلی زود تر از اونی که فکر کنم خانمم ارضا شد و من خوشحال رفتم سراغ آرزو،اسپری کار خودشو کرده بود،
مجدد شروع کردم به خوردنش از سینه هاش تا وسط کسش،پاهاشو برد بالا گفت بکن توش،گفتم زوده…گفت تو رو خدا کیر میخوام منو جر بده،منم آروم سر کیرمو کردم توش،نمیدونم چی شد حس کردم کسش خیلی گشاده…ولی لذت یه کس جدید منو دیوونه کرده بود تا ته میکردم توش و تلمبه میزدم،خانمم هم دایم میگفت جرش بده،دوستمو جر بده،تو همون حال خیس عرق شده بودم نیم ساعتی تلمبه میزدم ولی قرار نبود آبم بیاد،
گفتم یکم از پشت بخواب ،چرخید به پشت شد و کیرمو گذاشتم دم کونش تا اومد تکون بخوره کیرم راحت تر از اونی که فکر بکنم وارد کونش شد و یه جیغ نرمی زد ،برام یخورده عجیب بود چون کون گشاد و کس گشادی داشت،خانمم میگفت کونشو جر بده و من همچنان تلمبه میزدم،خیلی حس خوبی بود،دیگه آرزو کاملا زیر من داشت از دو طرف میداد و من غرق شادی بودم،پوزیشن مرتب عوض میکردم،میگفت تا حالا هیچکس این همه برام تلمبه نزده بود،میگفت شوهرش عرضه کردنشو نداره و به محض این که میکنه توش آبش میاد و لذت نمیبره،خلاصه تو همون حال تلمبه زدن بودم گفت میخوام من اول ارضا بشم،
گفت برا بخور ،منم رفتم پایین و شروع کردم به خوردن،5 دقیقه ای که براش خوردم یهو جیغ وحشتناکی زد و موهای منو کشید،و ارضا شد و کاملا بی حس افتاد …منم رفتم روش و نوازش کردم و گفتم آروم باش جیگر،یخورده نوازشش کردم و بوسیدمش،توی گوشم زمزمه میکرد خیلی دوست دارم و دایم قربون صدقم میرفت،
گفت بیا بکن تا ارضا بشی ،منم تو همون حال کیرو فرستادم تو کسش،با همون حالت عاشقانه آروم براش تلمبه میزدم و میگفتم شوهرت کجاست کس دادن زنشو ببینه ا.نم میگفت اون سگه منه شوهر من تویی.،گفت بلند شو میخوام یخورده کیرتو بخورم،
من خوابیدم و آرزو شروع کرد به خودن کیرم،خانمم هم لبمو میخورد و نوازشم میکرد،دو تایی داشتن منو میخوردن ،یهویی گفتم آبم داره میاد ولش کن آرزو پاهامو محکم گرفت و خانمم هم دستهامو گرفت و نذاشتن تکون بخورم و من داد میزدم نه اینجوری نه ولی گوششون بدهکار نبود تمام کیرمو کرد تو دهنش و آبم با فشار ریخت تو دهن آرزو و با میل همشو میخورد ،و به به میکرد و آخرشم کناره هاشو لیس میزد و جفتشون میخندیدن،گفتم نمخیواستم اینجوری دلت بهم بزنه گفت هیسسسسس،من خودم خیلی دوست داشتم آبتو بخورم و همیشه میخورم،
بعدشم وقتی خانمم رفت آب بخوره در گوشم گفت دلم میخواد دو تایی تنها باشیم ،
خلاصه بعد اون ما دوبار دیگه سکس سه نفره داشتیم و از اون به بعد تقریبا هفته ای 4 بار به بهونه بردن بچش به کلاس خصوصی و همچنین رفتن به باشگاه و خرید میومد و با هم میرفتیم کویر یا خونه ما که خالی میشد و سکسهای به یاد ماندنی انجام میدادیم آخه میگفت سکس دو نفره رو بیشتر دوست دارم،هر سری دو بار ارضا میشدیم،و همیشه هم آبمو خالی میکردم تو کسش می گفت دوست دارم ازت بچه دار بشم،میگفتم خو شوهرت میفهمه میگفت یه شبم میشینم رو کیر شوهرم آبش بیاد میگم در رفته و میخندید…چون شوهر با 3 تا تلمبه آبش میاد و اصلا نمیتونه تلمبه بزنه…به قول خودش یک دو سه هست…خخخ
تا این که این اواخر شوهرش شک کرد و کلا مجبور شدیم قطع رابطه کنیم آخه شوهر بد اخلاق و چندشی داشت،از نظر فرهنگی خیلی بیشعور بود و گرنه بدم نمیومد ضربدری داشته باشیم
،البته آرزو برام تعریف کرد که با مردهای مختلفی سکس میکرده حتی شوهرشم تو همین سکسهای مجردی که با دوستاش میکردنش پیدا کرده.
الانم دلم براش تنگه،امیدوارم مجدد بشه ببینمش،چند ماه فراموش نشدنی رو برام رقم زد…گرچه میدونم بازم با یکی دیگه میره

نوشته: میلاد