خرید شب عید (۲)

1403/01/21

...قسمت قبل

اول خدمت عزیزانی که زیر قسمت قبل کامنت گذاشته بودن عرض کنم، من این اتفاق زندگیم رو اولین بار بود نوشتم و تکراری نبود. البته شاید یه همچبن اتفاق یا داستانی شبیه این رو خونده باشید. دوست دیگری نوشته بود چطوری از اون طرف خیابون و لای اون جمعیت، کون خانمت و کیر یارو رو دیدی؟ باید عرض کنم من داخل خیابون و کنار پیاده رو بودم. هیچ کدوم از اینها رو نمی دیدم ولی معلوم بود یکی از پشت چسبیده به خانمم. اون عزیزی هم که گفته بود دختر اون خانم ۱۴ _ ۱۵ سالش بوده، باید بگم من گفتم ده یازده ساله بود. بعدش هم درسته هم سن من بود ولی خانمها یعنی دخترها زودتر از پسرها ازدواج میکنن. دختر میتونه توی هر سنی بعد از بلوغ ازدواج کنه. مثل ما نیستن که بعد از چند سال درس و دانشگاه، تازه باید بریم سربازی و بیایم کار پیدا کنیم و بعد از چند سال کار و پول جمع کردن، تازه بریم دنبال یه دختر واسه ازدواج بگردیم… از کسانی هم که لایک کردن تشکر میکنم و امیدوارم از این قسمت هم لذت ببرید.

وقتی خانمم رفت خرید، منم رفتم اون زنی که توی بازار آشنا شدیم رو آوردم خونه. تعارف کردم و نشستیم روی مبل. گفتم میدونی ما هنوز اسم همدیگه رو نپرسیدیم؟ هههه
-هههه اسم من مرجانه.
-منم بهروزم. دست انداختم گردنش و صورتش رو بوسیدم گفتم حدودا یه ساعت وقت داریم. شروع کنیم؟
-من خیلی خجالت میکشم، خودت باید لباسامو دربیاری.
-در میارم قربونت برم. ولی اول یه چی بیارم از مهمون خوشگلم پذیرایی کنم.
خواستم بلند بشم که دستمو گرفت و گفت دیر میشه، باشه بعدا سر یه فرصت مناسب. منم لبم رو گذاشتم روی لبش و خیلی زود خودشم همراهیم کرد. دیدم خودشو ول کرد توی بغلم و انگار خیلی حشریه. روسریش رو درآوردم و گذاشتم روی چادرش که روی دسته ی مبل گذاشته بود. خودش دست کشید لای موهاش و مرتبش کرد. بلندش کردم و مانتوش رو هم درآوردم و اونم انداختم روی روسریش. زیرش یه تاپ دوبنده ی سکسی پوشیده بود که خط سینه هاش معلوم بود. سرمو کردم لای سینه هاش و چند تا بوس و لیس زدم. بعد تاپش رو درآوردم و سوتینش رو هم باز کردم که سینه هاش رو توی دستش قایم کرد. سرمو بردم توی گردنش و دستمو کردم توی شلوارش. وقتی کسش رو از روی شورت فشار دادم آه کشید و نشست روی مبل. شلوار و بعد شرتش رو کشیدم پایین و کوسش رو هم قایم کرد. به بدنش که الان کامل لخت بود و جلوی چشمم نشسته بود نگاه کردم. به رونهای تپل و کونش که پهن شده بود روی مبل. سینه هاش هم که با یه دست نوکشون رو قایم کرده بود. موهای پریشونش که رنگ هایلایت زیتونی و بلوند کرده بود. چشمهای خجالت زده اما شهوتیش. خودمم کامل لخت شدم و به کیرم نگاه میکرد. کاملا شق و آماده بود. گفتم مثل کیر شوهرت میشه یا نه؟
-آره، همین اندازه ست. ولی سرش کوچیکتره.
-میخوای مزه ش کنی؟
-دستشو از روی سینه ش برداشت و کیرمو گرفت دستش. رفتم جلوتر و به چشمام نگاه کرد و نگاهش رو دزدید. بعد چشماشو بست و سرشو زبون زد.
-تمیزه؟
-آره عزیزم، قبل از اینکه بیام دنبالت با صابون شستمش.
-بو کرد و گفت آره هنوزم بوی صابون میده.
کرد توی دهنش و آروم ساک میزد. تا نصفه می کرد توی دهنش و عقب جلو میکرد. یه دقیقه ای ساک زد و نشستم جلوش و لبش رو گرفتم توی لبم. حسابی خوردم و گردنش رو لیس زدم و رفتم سراغ سینه هاش. مثل شیدا دخترونه نبود و بچه شیر داده بود ولی هنوز خوش فرم و تقریبا سفت بودن.‌ مثل بادکنک فشارشون دادم و با مالیدن آروم و نرم به همراه مکیدن نوکشون شروع کردم تا جایی که دیگه هر چقدر میشد میکردمشون توی دهنم و میخوردم و میمکیدم. یه دستمو بردم روی کوسش که دیگه ولش کرده بود و دیدم خیسه. اول مالیدمش و بعد دو انگشتی کردم توش که آه کشید. با انگشتام تنگیه کوسش رو حس کردم. گرم و لیز بود و چند باری عقب جلو کردم که گفت قبل از اومدن حموم بودم.‌
با لبخند گفتم منظورت اینه بخورمش؟
لبخند زد و صورتش رو کرد اون طرف. زیر رونهاش رو گرفتم و کشیدمش جلو تر. سرمو کردم لای پاهاش و کوسش رو اول بو کردم. بوی بدی نداشت و یه لیس زدم. سرمو بلند کردم دیدم چشماش شل شده و توی نگاهش التماس بود. شروع کردم خوردنش و دیگه طوری خوردم و لیس زدم که صدای آه و ناله ش خونه رو گذاشته بود روی سرش و کوسش رو بالا پایین میکرد. انتظار داشتم بیشتر طول بکشه ولی زود ارضا شد و پاهاشو بست و رون هاشو به صورتم فشار میداد و میلرزید. خوابودنمش روی مبل و کیرمو کردم توی کوسش.
-جوووون دختر تو چقدر تنگی. با یه بچه انتظار نداشتم اینقدر کوست تنگ باشه.
منو کشید روی خودش و بغلم کرد. منم تلمبه میزدم و ازش لب میگرفتم. چشمهای رنگیش با رنگ زیتونی و بلوند موهاش همخونی داشت و صورت گرد و سفیدش با لبهای قرمز و خوردنیش ترکیب زیبا و خیلی دیدنی و لذت بخشی داشت.‌ تلمبه هام رو محکمتر کردم و صدای آه و ناله هاش بلند تر شد. گردنش رو میخوردم و لیس میزدم اونم کمرم رو دست میکشید و فشار میداد.‌ هر چی بیشتر میکردمش بیشتر ازش خوشم میومد و شهوتم رفته بود روی هزار. کوسش خیلی گرم بود. گرمتر از کوس شیدا. نرم تر هم بود. حتی کل بدنش نرم و گرم بود. فقط یه کم شکم داشت که توی اون حالت دو تا چین خورده بود. ولی زشتش نکرده بود. با چه لذتی ارضا شد و بعدش پشت گردنم رو گرفت و صورتم رو کشید سمت لبش.‌ لب گرفتیم و گفت خیلی حال کردم. حالا دیگه میخوای خالی کنی، خالی کن.
-بریزم توش؟
-بریز
-کونت چی؟
-بدت نمیاد؟
-نه، چرا بدم بیاد.
-آخه کثیف میشی.
-تو راضی باش، به اونش کاری نداشته باش.
برگشت و کونش رو جلوم قمبول کرد. تازه دیدم چه کونی داره. دو تا تپه ی سفید و تپل با یه سوراخ قرمز مایل به قهوه ای جلوی چشمام ظاهر شد. کوسشم مثل یه کلوچه از پشت و لای اون رونهای تپل دیده میشد. اول کیرمو از پشت کردم توی کوسش و چند تا تکون دادم گفتم چرا اینقدر کوست تنگه؟
-از وقتی مچش رو سر خانم بازی گرفتم دیگه زیاد بهش نمیدم. الان دو ساله که هفته ای یه بار اونم فقط واسه رفع نیاز خودم میزارم منو بکنه. قبلا هم که خوب بودیم، بیشتر از کون میکرد و عاشق کونه. الانم گاهی به زور کونم رو میکنه و منم کاریش ندارم. مثل یه مرده میخوابم تا کارشو تموم کنه و بگیره بخوابه.
-آروم توی کوسش تلمبه زدم و انگشت شستم رو توف زدم و میمالیدم روی سوراخ کونش. گفتم اگه دوست نداری نمیکنمش.
-تو بکن عزیزم، من دوست دارم و خوشم میاد.
کیرمو از کوسش کشیدم بیرون و آروم فشار دادم توی کونش. راحت و بدون درد رفت داخل. کپلهاش رو گرفتم و اول آروم و بعد محکم شروع کردم به تلمبه زدن و کوبیدن به کونش. دو تا لپ اون کون تپل و نرمش جلو عقب میشد و موج می خورد. وای که چه حالی میداد و چه صحنه ای رو درست کرده بود.‌ گفتم شوهرت حق داره عاشق کونت باشه. حرف نداره.
-آاااههههه بکنش عزیزم، نوش جونت.
خودش داشت از زیر چوچولش رو میمالید و منم محکم میکوبیدم و شالاپ شالاپ صدا میداد. کونش رو باز کردم و حلقه ی سوراخش دور کیرم عقب جلو میشد و کامل میدیدمش. چرخوندمش سمت پشتیه مبل و دستاش رو گذاشت بالای مبل. ایستادم پشتش‌ کردم توی کونش. اینجوری کونش قلمبه تر و نرمتر شده بود.‌ با شیدا هم این مدلی خیلی سکس کرده بودیم. کونش با ضربه هام میلرزید و موج میخورد و شالاپ شالاپ صدا میداد. همینطور میگاییدمش و واقعا لذت بخش بود تا اینکه دیگه طاقت نیاوردم و آبمو خالی کردم توی کونش. بغلش کردم و گفت خیلی حال داد، چه کونی داری دختر، محشره کونت.
-نوش جونت، خوشحالم که خوشت اومده.
-خوشم اومده چیه؟ عاشقش شدم. هههه
-ههههه شما مردها همتون کون دوستین. هههه
-آره ولی نه هر کونی. تا حالا فکر میکردم کون زن خودم بهترینه ولی تو هم عالی هستی. هر دو محشرید.
چرخوندمش و نشوندمش روی کیرم و از پشت بغلش کرده بودم. کنار و پشت گردنش رو بوس میکردم و گفتم مرجان بگو که آخرین بارمون نبود.
-اگه تو بخوای باهات میمونم ولی هیچ کسی نفهمه. هم تو زن داری و هم من شوهر، آبرومون میره و حتی جرم بزرگیه.
-از طرف من خیالت راحت. به هیچ کسی نمیگم.
-از روی کیرم بلند شد و گفت من برم تا خانمت نیومده.
-نمیاد، خودم قراره برم دنبالش. بشین لباتو بخورم بعد میریم.
از روبرو نشست روی پاهام و دست انداخت دور گردنم و لب میگرفتیم. منم از کمر تا کونش رو دست میکشیدم و لپهای نرم کونش رو توی دستام فشار میدادم. بعد زدم روش و گفتم حالا دیگه بریم.
رفت دستشویی و اومد، بعدش من رفتم و لباس پوشیدیم.
بهروز جان میتونی یه وقتهایی مرخصی بگیری بیای پیشم.
-دخترت چی؟
-منظورم وقتهاییه که مدرسه میره. اون دیوثم که روزا سر کاره و اکثرا دیر میاد خونه.
-باشه. بعدا با هم هماهنگ میکنیم. بریم تا یه جایی برسونمت و برم دنبال شیدا.
-اسمش شیداست؟
-آره، بیا بریم اتاق خوابمون عکس هاش رو ببین.
-دیدمش اون روز ولی دقت نکردم.
-ایناهاش. با لباس عروس.‌
-خیلی نازه و خوشگله، به هم میاید.
-ممنون عزیزم. شوهرت اون روز دست کرد لای کونش و اینقدر عصبانی شدم که میخواستم بکشمش ولی خودمو کنترل کردم و آبروریزی نکردم. این بدبختم از ترس و خجالت صداش در نیومد. حتی کیرشو چسبونده بود به کونش. پس با خودم گفتم بهترین کار همونیه که انجام دادم. الانم که دیگه حسابی زن خوشگلش رو که قدرش رو نمیدونه میکنم تا حالش جا بیاد. ههههه
-هههههه حقشه، هر چقدر دلت خواست زنشو بکن. ههههه
بغلش کردم و یه لب دیگه گرفتیم و رفتیم تا یه مسیری رسوندمش و سوار تاکسی شد رفت. منم رفتم دنبال شیدا و وقتی رسیدم اونجا بهش زنگ زدم و گفتم من دارم میام، تو کجایی؟
-داخل کفش فروشی. آقا اسم مغازتون چیه؟… مغازه ی فلان.
-الان میام.
رفتم روبروی مغازه و دیدم نشسته روی چهارپایه و با فروشنده حرف میزنن. دوباره زنگ زدم و گفتم خریدت تموم شده؟
-آره، منتظرتم.‌
-کمرم درد میکنه و سخته راه بیام. خودت نم نم بیا سر خیابون تا برسم.
-باشه الان میام.
از فروشنده خداحافظی کرد و دیدم یارو کارت داد بهش. اومد بیرون و انداختش دور. منم دنبالش راه افتادم و یه لحظه نزدیکش شدم دیدم شلوار سبزش پشتش لک شده ولی مردم نذاشتن درست ببینم و چسبیدن پشتش. تا سر خیابون حسابی مالیدن و انگشتش کردن. یه جا جلوی یه دست فروش که شلوغ بود ایستاد و یکی که خیلی بهش گیر داده بود چسبید بهش و قشنگ از صورت و حالت بدن یارو فهمیدم که در عرض کمتر از دو دقیقه آبش اومد. دوباره شیدا راه افتاد و نزدیک سر خیابون که شد، از پیاده روی اونطرفی ازش زدم جلو و رفتم ایستادم تا بیاد. رسید به من و گفت سلام عشقم. بهتری؟
-آره ولی هنوز درد دارم و به زور راه میرم.
-بریم دکتر؟
-رفتم آمپول زد. احتمالا تا صبح خوب بشه. سوار تاکسی شدیم و برگشتیم. جلوی من وارد خونه شد و درب رو پشت سرم بستم گفتم چی ریخته پشت شلوارت؟
-دست کشید و گفت نمیدونم. نم داره.
رفتم از نزدیک نگاه کردم و گفتم بوی آبکیر میده. نفهمیدی ریخته پشتت؟
دوباره دست کشید و بو کرد گفت آره انگار. نمیدونم کار کدوم کثافت بی ناموسیه. همین دیشب درباره شون حرف میزدیم. ببین چکار کردن؟
-فدای سرت، دیگه کاریه که شده و فراموش کن. فقط از این به بعد تنها میری بیشتر مواظب باش. مخصوصا مواظب اینجور آدما.
-تا حالا همچین اتفاقی نیافتاده بود. هر کی بوده خیلی کثافت و نامرد بوده.
-لباست رو در بیار بنداز توی ماشین. خریدات تموم شد بالاخره؟
در حالی که شلوارش رو در میاورد گفت آره، دیگه از این شلوغیه خیابون ها راحت شدم.
-شرت نپوشیده بودی؟
-نه، میخواستم راه میرم کوسم یه کم هوا بخوره. هههه
-ههههه به جاش کونت آب خورد. ههههه الان شدی آب و هوا خورده. هههههه
-بهرووووز.
-شوخی کردم عشقم. شام داریم یا برم فلافل بگیرم؟
-شام کجا بود. نمیخواد با این کمرت بری، سریع یه چی درست میکنم. تو برو دراز بکش تا زودتر خوب بشی.
رفتم روی همون مبلی که با مرجان سکس کردیم دراز بکشم که دیدم دو سه تا از موهای مرجان روی مبل چسبیده. سریع برداشتم و وقتی شیدا شلوارش رو انداخت توی ماشین و رفت دستشویی، بلند شدم و بیشتر دقت کردم دیدم بازم هست. گوله کردمشون و بردم انداختم زیر آشغالهای سطل زباله. دستمو شستم و رفتم لباس هام رو درآوردم. به بدنم دست کشیدم که مویی نچسبیده باشه. آخه رنگ موهای عسلیه شیدا با اون خیلی فرق داشت و تابلو میشدم. خدا رو شکر زود فهمیدم و اتفاقی نیافتاد. شیدا اومد و گفت داری میری دوش آب گرم بگیری؟
-آره دارم میرم.
منم برم سیب زمینی بزارم بپزه و بیام دوش بگیرم.‌…
وقتی اومد، پایین کمرم رو میمالید و گفت تقصیر منه. اون هفته خیلی از کمرت کار کشیدم. هههه
-هههه نه بابا.
-دیروزم واسه خونه تکونی اذیت شدی.
-عشقم کاری نکردم، مگه میشد بزارم تنهایی انجامش بدی.
بغلم کرد و گفت خیلی دوست دارم بهروز.
-منم دوست دارم عشقم.
با هم لب تو لب شدیم و نشست جلوی پام گفت بخورمش؟
-فقط بخوریش؟
-آخه کمرت درد میکنه.
-کمرم درد میکنه، کیرم که درد نمیکنه. هههههه
بلندش کردم و داشت میخندید و دوباره بغلم کرد.
-قبل از خواب من میخوابم و خودت میشینی روش. هر جور دلت خواست باهاش حال کن. ههههه
-حالا برگرد کونت رو بشورم که دلم چرکیه آب یارو مالیده بهش. ههههه
-بهرووووز.
-جون بهروز. ههههه
-ههههه خیلی بدی. هههه
زدم روی کونش و گفتم شوخی میکنم باهات، فقط خواستم یادآوری کنم که بیشتر مواظب باشی.
-خب من چه میدونم یکی پشت سرم توی شلوغی داره جلق میزنه و میپاشه روی من.
-بعید میدونم تونسته باشه اونجا جلق بزنه. احتمالا کیرش رو انداخته بیرون و چسبیده به کونت، تو هم نفهمیدی. خودشو مالیده به این کون خوشکل و قلمبه ت و آبش اومده. هههه
-پس چرا من نفهمیدم؟
-حتما حواست نبوده و غرق خرید کردن بودی. اونشب منم با کیر شق شده چسبیده بودم بهت نفهمیدی تا خودم گفتم پشتتم. اصلا حواست به کونت نیست. ههههه
-هههه ولی توی خیابون واسم شق کرده بودی حال کردم. حس کردن کیر شقت که رفته بود لای کونم، کنار اون همه آدم خیلی باحال بود و خوشم اومد. ههههه
-پس اگه بازم پیش اومد همین کارو میکنم تا بازم حال کنی. ههههه
-دیوونه. هههه
-خب خودت میگی خوشت اومده بود. ههههه
-بذار من دوش بگیرم برم، تو هم یه خورده کمرت رو زیر آب داغ نگه دار و بیا.‌…
موقع شام خوردن گفت ولی تنها رفتم خرید یه خوبی ای هم داشت.
-چه خوبی ای؟
-اینکه فروشنده ها واسه زدن مخم خوب تخفیف میدن. هههه
-ههههه خیلی شیطون شدی ها. هههه
-من که کاری نکردم، اونا خواستن تخفیف بِدن. هههه تازه بازم کلی شماره دادن بهم.‌ ههههه
-هههه آدم لاشی زیاده، خدا رو شکر زن عاقلی هستی و گول اینا رو نمیخوری.
-عشقم یه تار موی تو رو با دنیا عوض نمیکنم.
گفت تار مو یاد مرجان افتادم و رفتم توی فکر.
-چیزی شده؟
-نه قربونت برم. داشتم به این فکر میکردم که چکار خوبی کردم که خدا تو رو به من داده.
-ههههه میدم بهت، نمیخواد الکی زبون بریزی. ههههه
-هههه خیلی خری. مگه من واسه کردنت باید دروغ بگم و زبون بریزم. هههه
-ههههه قربون شوهرم برم. من تا حالا از تو دروغ نشنیدم عزیز دلم.
بعد از شام شیدا گفت بریم فیلم ببینیم. یه فیلم عاشقانه و کمدی پیدا کن ببینیم.
-فیلم دیدیم و همونجا جلوی تلویزیون همدیگه رو بغل کردیم و لب تو لب شدیم. مهلت ندادم بریم روی تخت و کیرمو کشید بیرون و ساک میزد. یه کم نگاهش کردم و گفتم کوستو بده اینطرف منم بخورمش… کوسشو آورد روی صورتم و لپهای کونش رو گرفتم و کوسش رو چنان میخوردم که دیگه نتونست واسم ساک بزنه و فقط آه و ناله میکرد. ارضا شد و تخمهام رو کرد توی دهنش و خوابید روی من. بعد بلند شد و نشست روی کیرم و تا ته توی کوسش فرو کرد. اول خم شد لبم رو بوسید و گفت راحت بخواب و به کمرت فشار نیار. خودم بهت حال میدم.
اول شروع کرد بالا پایین کردن و بعد با عقب جلو کردن ادامه داد. بعد دوتاشو همزمان انجام میداد. خم شد لب گرفتیم و گفت خیلی حال میده، عاشق کیرتم بهروز.
-نوش جونت، خوشحالم که از کیرم راضی هستی.
-لبشو گذاشت روی لبم و کوس و کونش رو بالا پایین میکرد تا ارضا شد و خوابید روی سینم. دست کردم لای موهاش و گفتم عاشق لحظه ی ارضا شدنتم شیدا. دیدن صورت خوشگلت توی این حالت دیوونم میکنه.
-خودتو ندیدی هههه وقتی داره آبت میاد خیلی باحال میشی. هههه
-ههههه
-بلند شد و کوسش رو روی کیرم قر میداد گفت آبت که نمیخواد بیاد؟
-نه عشقم، راحت باش. برگرد یه خورده اونطرفی بشین.
لبخند زد و همونجوری روی کیرم چرخید و پشت کرد به من. اول بالا پایین میکرد و کوسسش رو عقب جلو میکرد. منم به کونش نگاه میکردم و حال میکردم. بعد خم شد و کونش رو بالا پایین میکرد و کوسش رو میکوبید به کیرم. دیدن لوپهای گرد و نرم کونش که مثل ژله بالا پایین میشدن و با کوبیدن به کیرم میلرزید دیدن داشت و مستم کرده بود. چند تا سیلی زدم روی لپهای کونش و توی دستم فشارشون میدادم و بالا پایینشون میکردم.
-بهروز دارم میام خرابش نکنی.
-نترس عشقم، ادامه بده. همین طور ادامه داد و نشست روی کیرم کوسش رو عقب حلو میکرد و بدنش میلرزید بعد با کمر خوابید روی من و گفت کشتی منو با این کیرت، لامصب چه حالی میده… سینه هاش رو گرفتم و گفتم تو هم با کل بدنت منو کشتی. دیوونتم شیدا.
چرخید و سینه به سینه خوابید روی من و لبش رو گذاشت روی لبم. حسابی لب گرفتیم و گفتم سیر شدی؟
-حالا نوبت کونمه. قشنگ سیرابش کن تا بریم بخوابیم. بلند شد و کونش و کیر منو توف زد و کرد توی کونش نشست روش.
-آااههههه
شروع کرد قر دادن و فشار دادن کونش روی کیرم. دستامو گرفتم به سینه هاش و داشتم آروم میمالیدم و باهاشون بازی میکردم که خودش یه دستمو گرفت و برد سمت کسش. منم شروع کردم مالیدن چوچولش که آه و ناله ش بلند شد و روی کیرم بالا پایین میکرد و کونش رو میکوبید به کیرم. انقدر ادامه داد و منم چوچولش رو مالیدم تا ارضا شد و خواست بخوابه روی سینم که گفتم یه خورده دیگه ادامه بده دارم میام. پهلوهاش رو گرفتم و با چند تا پا

بالا پایین دیگه آبم اومد و خالی کردم توی کونش. بعد شروع کرد قر دادن و عقب جلو کردن کونش تا کامل کیرم خوابید و از کونش اومد بیرون.‌ بعد خوابید روی سینم و با نوازش کردن کمر و گردنش ازش تشکر کردم و گفتم خیلی حال کردم عشقم. مثل همیشه عالی بودی. سرشو بلند کرد و لبم رو بوسید، توی چشمام نگاه میکرد و لبخند روی لبهامون بود. از کنار صورتش دستامو بردم لای موهاش و سرشو نگه داشتم. خواست لب بگیره نذاشتم سرشو بیاره جلو و گفتم اول بگو راضی بودی یا نه؟
-عالی بودی عشقم، همیشه ازت راضی ام.
خودم سرشو آوردم جلو و لبش رو بوسیدم و گفتم چطوری بگم بی حد و اندازه عاشقتم که باور کنی؟
-نمیخواد بگی، چشمات خودش داره میگه.
لبش رو گذاشت روی چشمم و یکی یکی بوسیدشون. بعد لب گرفتیم و بلند شد گفت برو کیرت رو بشور بریم بخوابیم. خیلی خسته ام.
رفتم دستشویی و برگشتم دیدم توی آشپزخونه ست. ظرفها رو شست و دستشویی رفت و اومد توی بغلم. همدیگه رو بوسیدیم و خوابیدیم.‌ من امروز دو تا سکس مختلف داشتم و واسه اولین بار توی زندگیمون به شیدا خیانت کرده بودم. هم عذاب وجدان داشتم هم اون صحنه های سکس با مرجان میومد جلوی چشمم و یاد حالی که کرده بودم می افتادم. بعد یاد شیدا و اینکه اجازه میداد بمالنش و انگشتش کنن یا کیرشون رو بندازن لای کونش افتادم و یاد اینکه یه نفر آبش رو ریخته روی شلوارش، دقیقا وسط کونش. یادم افتاد که یه روز یه زنه رو دیده بودم که همچین کاری باهاش کرده بودن و دقیقه وسط کونش روی مانتوش آب کیر ریخته بود و خیس بود. چه کون تپل و قلمبه و درشتی هم داشت، طوری که وقتی راه میرفت میلرزید. شوهرشم از این بدنسازهای گردن کلفت و قد بلند و هیکلی بود که دست تو دست راه میرفتن.‌ پارسال و دقیقا مثل الان دم عید بود. هنوز تصویرش جلوی چشممه، مانتوی لی تنش بود و همون موقع با خودم گفتم عجب نامردی بوده، حالتو کردی حداقل لباسش رو کثیف نمیکردی و آبروی یارو رو نمی بردی. یه دختره دیگه هم باهاشون بود که اونم مثل این یکی خوشکل و شاه کوس بود. حالا امشبم یکی با زن من اینکارو کرده بود. خیلی شانس آوردیم اون شب توی اون مغازه اون دوتا مردی که کیرشون رو درآورده بودن و کرده بودن لای کون خانمم، آبشون رو نریختن روی شلوارش. وگرنه منم مثل اون پسره با شیدا که معمولا بازوم رو میگیره با کون خیس و شلوار آب کیریش باید اون مسیر رو تا خونه میومدیم. مخصوصا که اونها دو نفر بودن و بدجور گند میزدن به شلوارش. آخه ما میریم خرید با ماشین خودمون نمیریم. با تاکسی و بیشتر راه رو هم پیاده میریم. چون اونجا مخصوصا دم عید، هم ترافیکه، هم جای پارک نیست.
توی همین افکار بودم که خوابم برد. فرداش سر کار همش به این فکر میکردم که با شیدا در مورد کسانی که بهش میچسبیدم حرف بزنم و در صحبت رو باز کنم یا بذارم همینطوری بمونه. تا اینکه گفتم یه کم حرف میزنم ببینم خودش چی میگه. وقتی اومدم خونه و با هم پای تلوزیون دراز کشیده بودیم دستم توی شرتش بود و با کوسش بازی میکردم. گفت نکن حالمو خراب میکنی و باید سیرم کنی اونوقت. ههههه
-هههه سیرت میکنم عشقم. فعلا برگرد از پشت بغلت کنم. دستشو آورد عقب کیرمو گرفت و گفت شقش کن بذار لای کونم. شرتش رو کشید پایین و منم کیرمو از شرتم انداختم بیرون و گذاشتم لای کونش و بغلش کردم. کیرم دیگه شق شده بود و کلاهکش رو گذاشته بودم روی سوراخ کونش. گفتم شیدا تو تا حالا به من دروغ نگفتی، الانم یه سوال میکنم راستشو بگو.
-جونم عشقم.
-اون شب جلوی اون دست فروشه کیرم شق شده بود فهمیدی. ولی چرا قبلش هیچی نگفتی و برنگشتی ببینی کیه.
-آخه روم نمیشد برگردم و گفتم هر کی هست الان خودش میره.
-نکنه خوشت اومده بود؟ ههههه
-ههههه دیوونه هههه
-خودت گفتی کیرم شق شده بود و کنار اون همه آدم لای کونت بود خوشت اومده بود و حال کردی. تو که نمیدونستی قبلش کی پشت سرته.
-وقتی فهمیدم کیر خودته خوشم اومد و حال کردم. واسه همین لفتش دادم تا حساب کنم. وگرنه قبلش ناراحت بودم.
-کیر کیره دیگه، چه فرقی میکنه؟
-درسته ولی اگه اونجوری بود هر زنی به هر مردی میداد و میگفت چه فرقی میکنه. هههه
-هههه درست میگی. منظورم اینه تو که کیر منو حس کردی، چطور کیر کسای دیگه رو حس نمیکنی؟
-یعنی چی؟
-مثلا کیر اونی که چسبیده بوده به کونت و کیرشو کرده لای کونت. حتما اونقدری طول کشیده و لای کونت عقب جلوش کرده که آبش اومده. دقیقا هم روی درز شلوارت و لای کونت خیس بود.
-من که نمیتونم و نمیخوام بهت دروغ بگم، پس لطفا چیزی نپرس و بیخیال شو.
-چرا؟
-خودت گفتی فدای سرت. کاریه که شده و فراموشش کن، حالا همش یادم میندازی و ناراحتم میکنی.
بوسش کردم و گفتم من غلط کنم ناراحتت کنم. منظورم این بود تو که فهمیدی کیرشو کرده لای کونت چرا کاری نکردی؟
-چکار کنم برگردم باهاش دعوا و داد و فریاد کنم و آبروی خودمو ببرم؟ مگه یکی دو نفرند؟ نمیشه که هر لحظه با همه دعوا کرد.
-آخه هیچی هم نگی میشه همین که شد. حتما خیلی ها توی خیابون دیدن و بهت خندیدن.
-خب پیش میومد که بعضی ها از شلوغی سوء استفاده کنن و خودشون رو بمالن به من، ولی محلشون نمیزاشتم و میرفتن، چیزی هم نمیشد. یعنی بدون دعوا و آبروریزی تموم میشد. ولی نمیدونستم این کثافت میخواد نامردی کنه و گند بزنه به شلوارم.
-درست میگی، ولی اونای دیگه هم کیرشون رو میکردن لای کونت؟
-بهروز بس کن لطفا.
-عشقم سواله دیگه. حتما میکردن که اینم برات عادی بوده و چیزی بهش نگفتی.‌
-نگفتم که ببینه کم محلی میکنم خجالت بکشه بره.
-اونای دیگه رو میگم.
-آره، ولی حتما فقط این یکی کیرشو درآورده بوده که اینجوری شده.
-پس اینم می فهمیدی که اونا هم آبشون میومده.
-آره، از تکوناشون و نفسشون میفهمیدم. حالا تمومش میکنی؟
-آره، فقط سول آخری رو هم جواب بدی تمومه.
-دیگه چیه؟
-قرار شد راستشو بگی دیگه. پس بگو از حس کردن کیرشون و یا لحظه ی اومدن آبشون در حالی که کیرشون لای کونته چه حس و حالی داشتی؟
-بهروز جان من بیخیال شو.
-قربون خودت و جونت بشم. لطفا جوابمو بده.
-آخه میدونم بعدش بازم سوالای جدید میپرسی.
-ههههه نه دیگه نمیپرسم.
-خب درک کن منم یه زنم و چند بار که تکرار بشه و کیر رو لای کونم حس کنم تحریک میشم. پس طبیعیه که توی اون حال خوشم اومده باشه.
-یعنی دوست داشتی که کیرشون لای کونت بمونه و فشار بدن بهت؟
-دیدی بازم سوال پرسیدی؟
-باشه، ولش کن، جوابمو گرفتم، یعنی آره دوست داشتی. حتما اونم فقط توی حالی که همون لحظه داشتی بوده وگرنه خودت دلت نمیخواد این اتفاق بیفته.‌
-دقیقا درسته. اگه توی اون شرایط و موقعیت قرار نمیگرفتم، نمیزاشتم کسی یه دفعه بیاد بچسبه به من. ولی وقتی راهی نداشتم و اونا هم داشتن از موقعیت و شلوغی سوءاستفاده میکرد، منم که دلم نمیخواست دعوا و سر و صدا بشه، همش کم محلی میکردم و اونا هم ادامه میدادن تا دیگه حالم خراب میشد و کل مدت با اون حال توی اون جای شلوغ که کسی به کسی نیست بودم و یکی بعد از دیگری میومدن و میرفتن. یکی با دست و یکی با کیرش میمالید و میرفت. یکی پررو بود و گیر میداد و تا خودش رو خالی نمیکرد نمیرفت. منم که اصلا نگاشون نمیکردم و محلشون نمیزاشتم. سرم به کار و خرید خودم گرم بود و کونم داشت با کیراشون حال میکرد. حالا راحت شدی؟
-پس واسه همین بود از خرید برمیگشتیم اینقدر کونت خارش میگرفت و حشری بودی؟ منم از شهوت زیاد تو حشری میشدم و توی اون خستگی زود خودم رو خراب میکردم.
-آره، با دستمالی کردن و کیراشون حشریم میکردن و میومدیم خونه میگفتم شوهرم حالمو خوب کنه. کار بدی میکردم؟
-نه، اصلا. من خودم همیشه خواستم هر وقت دلت خواست و هوس کردی بگی. ولی تا حالا اینقدر حشری ندیده بودمت. اتفاقا خیلی با اون حالت حال کردم. زن هر چی داغتر باشه مردش هم داغتر میشه و بیشتر حال میکنه. اینقدر که مثل من از فشار شهوت خودشو زود خراب میکنه. ههههه
-ههههه الانم با کیرت کونمو به خارش انداختی و داره وول وول میکنه. بکن توش بقیه ی فیلم رو ببینیم. بزن از اونجا که حواسمو پرت کردی بیاد دوباره ببینیم. نذاشتی بفهمم چی شد…
ما اکثر شبها خونه فیلم میبینیم. اگه ماهواره فیلم قشنگی نداشته باشه یه فیلم از اینترنت میبینیم…
کیرمو کردم توی کونش و دستمو بردم جلوش، کوسش رو گرفتم توی دستم. همینطور آروم با کوسش بازی میکردم و فیلم رو نگاه میکردیم. بعدشم که معلومه چه اتفاقی افتاده و دیگه لازم به گفتن نیست ههههه… فقط بدونید که خیلی حال کردم و حسابی گاییدمش. داشتن یه زن خوشکل و خوش اندام و سکسی که هات هم باشه یعنی اوج لذت و عشق و حال. زندگی با یه هات وایف که تا حالا کیر هیچ مردی داخل بدنش نشده یعنی اوج خوش شانسی. هههه
دو روز وقت گذاشتم تا این اتفاق و خاطره رو براتون نوشتم. امیدوارم خوشتون اومده باشه و مثل من باهاش حشری شده باشین و حال کرده باشین. ولی اگه اون آدمایی که توی این جور مکانها و موقعیتها با کون ناموس مردم حال میکنن، داستان منو میخونن خواهش میکنم اولا با هر زنی این کارو نکنید، دوم اینکه اگه چیزی نگفت و اجازه داد حالتون رو بکنید یا اصلا فرض کنیم که متوجه نشد، شما نامردی نکنید و لباسش رو کثیف نکنید که آبروش بره. آخه همین دیشب که با مرجان قرار داشتیم و واسه دفعه ی دوم رفته بودیم توی همون بازار تا اون مدلی که دوست داره از شوهرش انتقام بگیره حال کنیم، دیدم یه زنی که مثل مرجان چادری بود، همراه پسرش و شوهرش که یه بچه هم بغل شوهرش بود جلوی ما میرفتن، پشت چادر زنه آبکیر ریخته بود و به مرجان نشونش دادم. گفت بنده خدا رو ببین.‌ رفت صداش کرد و قضیه رو بهش گفت. اونم سریع بدون اینکه شوهرش بفهمه با دستمال پاکش کرد ولی جاش لک شده بود و حتما خشک میشد سفیدک میزد. حالا شما بگید بین اون همه زن باید با یه زنی که معلوم بود زن پاک و آبرومندیه و با شوهرش و بچه هاش اومده خرید این کارو کرد؟ حداقل باید یکی که تابلو باشه اهل حاله و بدش نمیاد رو انتخاب کنه. تازه اونم نباید کثیفش کرد و آبروش رو برد…

نوشته: بهروز


👍 14
👎 4
24401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

979098
2024-04-10 00:19:12 +0330 +0330

شیدا رو کسی نگایید آخر سر ؟ بنویس بازم

0 ❤️

979130
2024-04-10 02:22:11 +0330 +0330

هههه کوس ندیده هههه

1 ❤️

979154
2024-04-10 06:24:10 +0330 +0330

چرندیات واقعی یک کونی جلقی عقده ای کوس ندیده

0 ❤️

979166
2024-04-10 08:52:33 +0330 +0330

کلا تو دنبال بمال بمالی انگار؟ با زنت میری خرید زنتو میمالن و حال میکنی با دوست دختر جدیدت میری خرید بازم میبینی یکی دیگه بمال بمال کرده چشمت فقط دنبال بمال بماله

1 ❤️

979182
2024-04-10 12:39:31 +0330 +0330

قشنگ بود ادامه بده لطفا

0 ❤️

979185
2024-04-10 13:01:28 +0330 +0330

بازم بنویس

0 ❤️

979208
2024-04-10 18:52:46 +0330 +0330

یه چی میگی تو ام !! اولا اینجوری نیست که یکی راه بره و بقیه مردا دنبالش راه بیفتند کیر لخت و بمالند و بکنند لا کونش ، اگرم باشه اونجوری باید خانم کاملا ثابت بمونه کونش بده عقب ، مرده هم زن بگیر بغلش و بچسب بهش خودش تکون بده که همه اینا مستلزم این که یه گوشه خلوت و دنج زن خفت بشه ، نه وسط کوچه خیابون و هرچقدر هم شلوغ باشه همه میفهمند و زنم هرچقدر کرم داشته باشه بابت آبرو داری همکاری نمیکنه و آقا هم چون هر کاری بکنه کیر مبارک ملت می‌بینند و بازم داستان میشه براش و کلا زیادی رویایی بود ، نهایت بمال بمال تو خیابون و شلوغی یا دست کشیدن و انگشت کردن یا مالیدن لحظه ای کیر که با اونم آب کسی نمیاد هرچقدرم طرف زود انزال باشه ، فقط بهت میگم تخیل زیاد نزن ، داستان سرایی هم نکن که بد آموزی داره ، اینجا بچه کم سن و سال زیاد میان توهم می‌کنه تو خیابون زیپ می‌کشه پایین و بعدم میشه داستان واسش بعد میشه ، شنیدن کی بود مانند دیدن .

0 ❤️

979221
2024-04-10 23:26:47 +0330 +0330

ههههه کونی ههههه هههههه

0 ❤️

979227
2024-04-10 23:54:55 +0330 +0330

این قسمت هم قشنگ و خوب تنوشته بودی. بدون غلط و با رعایت نگارش خوب. نمیدونم بقیه چرا دنبال این میگردن که ابنجاش دروغه و اونجاش توهمه. هر چی هست یه داستانه، حالا یا خیالی یا واقعی‌. هر کی این سبک از داستان رو دوست نداره نخونه و بره داستانی که مورد علاقه ی خودشه بخونه و نظر الکی نده و چرت و پرت نگه که داستان نویس هایی که قلم خوبی دارن پشیمون بشن و یه عده چرت و پرت نویس که اصلا نمیفهمی چی داره میگه و پر از غلطه و دری وری تحویل ما میده بیان اینجا داستان نویس بشن.
اقا بهروز دمت گرم، ادامه بده.

0 ❤️

979247
2024-04-11 00:37:01 +0330 +0330

احمد ۰۰۷، من خودم حداقل چهار پنج بار دیدم کسایی رو که کاپشت یا پالتوی بلند پوشیدن و کیرشون رو درآوردن و میزنن به کون زن و دختر مردم. ولی رد شدم و رفتم. حالا اونایی که زرنگ بودن و من ندیدم هم حتما بودن. حتی یه بار یه مردی حدود ۵۰ ساله رو دیدم که این کارو میکرد. پس میتونه همچین اتفاقاتی وجود داشته باشه‌. اگه بری جاهای شلوغ مثل بازار بزرگ تهران و اون راسته ی سبزه میدون، مخصوصا نزدیکای آخر سال حتما از این صحنه ها زیاد میبینی. امیدوارم یه روز دوباره توی ایران شهرنو باز بشه تا اینجور افراد بتونن برن جای درست خودشون رو خالی کنن و دیگه شاهد این اتفاقات نباشیم.

0 ❤️

979286
2024-04-11 03:11:55 +0330 +0330

گاییدن این نوع نوشتنت رو ، اگه این ههههه رو از فرهنگ لغتت حذف کنن چه گوهی میخوای بخوری یا چه کلمه ای میتونی بگی، جالب اینه هیچ کدوم هم به جمله بندی نمیخورد
راسی میتونی با کسکشی زنت پول خوبی در بیاری یخچرده تلاش کنی یه ماهه میلیاردر شدی عمو

0 ❤️

979352
2024-04-11 16:48:12 +0330 +0330

این ههههه نشونه ی خندیدنه دیگه. حال و احوال طرف رو میرسونه که با چه حالی این جمله رو گفته. یا از روی شادی یا شوخی جمله ای رو گفته. شما بگو جای این چی بزاره. من خودمم توی نوشته هام ار ههههه یا خخخخخخ استفاده میکنم. اگه پیشنهاد بهتری دارید بفرمایید منم استفاده کنم.

0 ❤️

979522
2024-04-13 00:18:19 +0330 +0330

کیرم توی اونجور شهری که تو توصیف کردی که همه دارن تو خیابون در زنای همدیگه میذارنو همه هم براشون این یه چیز عادیه
حال به هم زن

0 ❤️