احمدآقا شوهر ماما

1391/05/02

15سال داشتم بابا ومامنم ازهم جدا شدن مامان خوش فرمی داشتم خیلی جون ترازسنش نشون می داد خیلی هم زود خاستگار پیداکرد ولی چون من باهاش زندگی میکردم احمد اقا یه پسر بزرگتر ازمن داشت که اواخر خدمت سربازیش قبول نمیکرد احمد اسم خواستگار مادرمه پس ازچند ماه بروبیا مامانم قبول کرد ولی شرط گذاشت که پسرش نباید با ما زندگی کنه اونم بعداز یه مدت کوتاه بعدازخدمت دامادش کرد ازدستش راحت شد شد بابای من روزای اول از احمد اقا خجات میکشیدم جلوش با حجاب بودم ولی کمکم راحت تر شدم اونم منظوری روی من نداشت دوسال گذشت که مامانم در اثر تصادف درحال رد شدن از خیابون در گذشت احمد اقا مامانم روخیلی دوست داشت براش خیلی سخت بود شبها تو اتاق خوابشون نمیخوابد رو اورده بود به مشروب وسایل خونه رومیشکست منمیه روز به خالم جریانو گفتم اونم گفت درست نیست تو دیگه اونجا زندگی کنی قرار شد با بابام تماس بگیره که بیاد منو ببره ولی دوباره که تماس گرفت بابام چون با یه زن دیگه ازدواج کرده بود زنشم به هیچ عنوان حاضر به قبول من نشده بود فهمیدم جای بجز خونه احمد اقا ندارم

دوماهی گذشت احمد اقا اروم شده بود با من هم مهربونی میکرد هیچ کم بودی هم برام نمیذاشت منم بعداز مدرس غذادرست میکرد وکارهای خونه رو مثل مادرم انجام میدادم بعضی شبا احمد اقادیر میومد خونه ومست هم بود مینشست روی مبل تاصبح تلویزیون میدید منم دورش نمرفتم میرفتم اتاقم میخوابیدم پنج ماهی گذشت نیمه شب از خواب بیدار شدم برم دست شوی از اتاقم اومدم بیرون دیدم تلوزیون روشنه ولی کسی نیست رفتم ترف اتاق احمد اقا یه صدای شنیدم رفتم جلوتر گوشم گذاشتم روی در خشکم زد صدای اخ اوخ احمد اقا در حال کردن یه زن بو د خیلی ناراحت شدم نمیدونستم چکار باید بکنم یه گوشه قایم شدم تا بیان بیرون میخواستم ببینم زنه کیه یک ساعتی طول کشید اومدن دوتای توی راهرو زنه نه خوشکل بود نه خوش هیکل یه جنده پولی بود که کل کیسه احمد اقا رو خالی کردو رفت تازه راضی هم نبود اون شب گذشت 18 ساله شدم احمد اقا چند شبی در ماه این برنامه رو داشت تا این که یشب متوجه شدم دوباره دار با یکی قرار اخرشب میذاره پیش خودم گفتم امشب بهش ضد حال میزنم نشستم کنارش تلوزیون نگاه کردم بد جوری مست بود گفت دیر وقته نمیخوای بخوابی گفتم فردا که جمعه است هسابی میخوابم کلافه شده بود تلفونشم تند تند زنگ میخورد پچ پچ میکرد بعدشم خاموشش کرد فهمیدم ضد حالو خورده رفت توی اتاقش منم شروع کردم شبک عوض کردن با ماهواره ساعت دو شب فکر میکردم خوابیده رفتم روی شبکه های سکسی داشتم دید میزدم دستم رفت روی سینم میمالوندم نفهمیدم کی اومده پشت سرم حسابی بادیدن فیلم من شوتی شدبود

اومد کنارم نشست اومدم بلند شم دستمو گرف کشید طرف خودش نمی دونستم چی بگم یا چکار کنم بدون مقدمه شرو کرد گردنمو خوردن چند بار اومدم خودمو بکشم کنار نتونستم محکم منوگرفته بود تو بغلش ترسیده بودم گریه شدم اخه تا اون موقه سکس نداشتم اونم گوشش به این حرفا بدهکار نبو به زور لباسامو در اورد شرو کرد سینه هامومکیدن هیکل گندشو انداخته بود روم لباساشو دراورد چشمم به کیرش که افتاد دیگه فهمیدم چه گوهی خوردم یه مرد درشت هیکل مست شهوتی کیر گنده راست کرده بود راه فراری نبود شر تم رو در اورد شرو کرد کسم رو لیس زدن یه جورم شد چشمامو بستم مقاومتی نکردم دیگه گریه نمیکردم کیرشو گذاشت روی لبام گفت بخور وقتی دید نمیخورم فکم روبادست گرفت دهنممو باز کرد به زور کیر گندشو کرد تو دهنم پرشده بود به سختی نفس میکشیدم شرو کرد به جلو عقب کردن خودش دیگه داشتم میمردم کیرشو
از دهنم کشید گذاشت لای پام شرو کرد مالوندن روی کسم کسم با اینکه ترسیده بودم خیس شده بود داشتم پیش خودم فکر میکردم که همین جوری ابش میاد ولم میکنه که بلدم کرد منو مثل یه بچه گرفت تو بغلش برد تو اتاق خوابش گذاشت روی تختی که کلی مادرم رو روش کرده بود تازه فهمیدم اولشه سینهای کوچیکم رو شرو کرد به خوردن با دستشم روی کسم میکشید حسابی داشت حال میکرد یه دختر 18 ساله خوشکل که تا اون موقه کیر ندیده بود زیر حیکلش داشت دستو پا میزد بعد چند دقیقه خوردن لیسدن من از سر تاپا از تخت رفت پایین منو کشید لبه تخت چرخوند به پشت کونم داد بالا یه کم کرم مالید رو کیر گندش گذاشت لای پام شروع کرد جلو عقب کردن خودش انگشت کرم زد روی سوراخ کونم شرو به مالودن کرد یک دفعه انگشتش تا اخر کرد تو کونم بد جوری دردم اومد ناله میکردم که درش اورد راحت شدم که احساس کردم کیرش در کونمه تااومدم کاری بکنم با دستای گندش دو طرف کمرم رو گرفت کیر گندشو با زور فشار داد تو کون تنگ من دیگه ازته سرم جیغ کشیدم گریه میکردم ولی دست بردار نبود انچنان تلمبه میزد انگار
نه انگار کونم پاره شده داره خون میاد دیگه بیحال شده بودم نمیدونم چقدر زمان گذشت که باتمام وجود کیرشو کرد تو کونم فهمیدم ابش اومده توی کونم داغ شد خودشو انداخت روم نمیدونستم چکار باید بکنم روی تخت خو ن مالی شده بود ترسیده بودم از درد داشتم میمردم به زور خودمو از زیر تنش کشیدم بیرون روز بعد احمد اقا فهمید چه کار کرده اومد بغلم کرد کلی بوسید که ببخشمش بعد
اون جریان ا
رفتم با خالم زنگی کردم دوسال بعدش هم ازدواج کردم تلخ ترین سکس زندگی رو تجربه کردم

نوشته: مریم س


👍 3
👎 1
134518 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

326870
2012-07-23 05:50:13 +0430 +0430
NA

خسته نباشی. یک دفعه بخون خدایی.ببین چه چرندیاتی تحویل دادی.

0 ❤️

326871
2012-07-23 05:55:05 +0430 +0430
NA

dastanet sar ta pa kos sher mahz buud!azize man mage chub tu kunet kardan goftan benevis?to ke hata emla balad nisti goh mikhori vaghte maro migiri.hala irad haye dastan:1.120% pesari 2.ghalat emlaE dasht dar sathe bondes liga 3.tajavoz bud.va…age bekham hamaro begam ta farda shab tool mikeshe.dg azin kos shear taft nadia amoo bashe? dustan man taze ozv shodam vali 2 sale har ruz in jaro check mikonam ghorboone hamatoon :)

0 ❤️

326872
2012-07-23 05:56:49 +0430 +0430

کیرم تو فرقت سرت.کله کییری دیگه ننویس.
بابات پیش احمد کسخل حجاب رو رعایت میکرد هان؟؟بابات گی بود؟؟

0 ❤️

326873
2012-07-23 05:59:04 +0430 +0430
NA

بهتر نبود اسمشو میگذاشتی سکس کیری

0 ❤️

326874
2012-07-23 06:00:24 +0430 +0430
NA

چی گفتی خودت فهمیدی چه جوری کون دادی دوست داری فحش بخوری داستان مینویسی کیر من و احمد آقا تو کون تنگ نه الان دیگه گشاد شده ی تو

0 ❤️

326876
2012-07-23 06:13:05 +0430 +0430
NA

bad naod!!!
ama delam behalet sokht. . . kerm az khodet bod dige

0 ❤️

326877
2012-07-23 06:18:38 +0430 +0430
NA

iiiiish! mordeshuresho

0 ❤️

326878
2012-07-23 06:27:17 +0430 +0430
NA

بدک نبود متاسفم که اینجوری یه تجربه تلخ از سکس داشتی به هرحال داستانت خلاصه ولی بد نبود.فحشم نمیدم

0 ❤️

326879
2012-07-23 06:34:29 +0430 +0430
NA

خیر مثل اینکه قرار نیست یه داستان خوب بخونیم. من که از فوش بریدم واگذار میکنم به دوستان از خجالتت در میان

0 ❤️

326880
2012-07-23 06:35:59 +0430 +0430
NA

:steve: به خاطر تجربه تلخت متاسفم
داستانت از نظر سوژه بد نبود ولی افتضاح نوشتی
حالا این دفعه رو بهت هیچی نمیگم ولی بار آخرت باشه مینویسی

0 ❤️

326881
2012-07-23 06:41:23 +0430 +0430
NA

بدک نبود غلط املایی زیاد داشت.

0 ❤️

326882
2012-07-23 07:16:32 +0430 +0430
NA

دروغی بیش نبود به چند دلیل:
1 مگه تو فک و فامیل نداشتی که با شوهر ننت زندگی میکردی؟
2کسی که این بلا سرش بیاد تا این ماجرا ار ذهنش خارج نشه از نظر روانی نمیتونه ازدواج کنه.اگه هم ازدواج کنه نمیتونه رابطه جنسی برقرار کنه.
3داستانت تضاد داشت تو چند جای داستان
4خفه شو!!!

0 ❤️

326883
2012-07-23 08:09:19 +0430 +0430
NA

kiri tarin dastane omramo khundam

0 ❤️

326884
2012-07-23 08:19:54 +0430 +0430
NA

کیر دیکتاتورهای ساقط شده(قذافی و بن علی ومبارک)و دیکتاتورهای در حال سقوط(بشار و…)و دیکتاتورهایی که بعدا سقوط میکنن تو کون گشادت

1 ❤️

326885
2012-07-23 10:56:01 +0430 +0430

تخمی نوشتی دیگه ننویس. . . . . . . . . . . . . . .
موضوع به این خوبی داشتی ولی با این طرز نوشتن کیریت حالمو بهم زدی. خودت بخون تا بفهمی چطوری ریدی تو این داستانت. جوری نوشتی که همه فکر کردن بابات از احمدآقا خجالت میکشیده. بیسواد دیگه ننویس. عوضی فکر میکنی نقطه و ویرگول و این جور چیزا رو اختراع کردن که بکنن تو کوس و کونت؟ دیگه ننویس جنده خانم، ننویس.

0 ❤️

326886
2012-07-23 12:40:43 +0430 +0430

خانوم مریم (س)، شکر خدا ماکه تو عذب خونه افتادیم رو خشت، مثل تو شوهر ننمون یقه مون رو توی خرپشته نگرفته که توی 18 سالگی پامون وابشه تو ناحیه. از قدیمم گفتن هرکس فضولی کنه تاوانش هم باید پس بده. دختره ی پتیاره شوهر ننه ت بهت لطف کرده بود که گذاشته بود پیشش بمونی و تازه خرجیت هم میداد و باهات هم کاری نداشت. اونوقت خودت کونت میخارید رفتی بهش ضدحال بزنی اونم گرفته کونت رو از خارش دراورده. مگه مرض داشتی؟ سرت رو مینداختی پایین و زندگیت رو میکردی.حالا اومدی این قصه ت رو واسه ما تعریف میکنی که چیکارت کنیم؟ به قول تکاورجون لااقل یه داستان سکسی خوب ازش درمیاوردی که اول شبی بساط کف دستیمون هم جور بشه…

0 ❤️

326890
2012-07-23 13:23:46 +0430 +0430
NA

کرم داشتی …می خواستی ضد حال بزنی …ضد حال خوردی…

0 ❤️

326892
2012-07-23 14:18:59 +0430 +0430
NA

کس خول توهمی حالم بد شد

0 ❤️

326893
2012-07-24 01:37:30 +0430 +0430
NA

كرم از خود درخته،خودت كردي كه لعنت بر خودت باد،
مگه مرض داشتي حال ناپدريتو گرفتي؟
مگه كونت ميخاريد رفتي روي كانالهاي سكسي؟
وقتي به پاسخ اين پرسشها رسيدى خبرم كن تا فحش كشت كنم!

0 ❤️

326894
2012-07-24 02:17:59 +0430 +0430
NA

Kos shere mahz bud azizam

0 ❤️

326895
2012-07-25 20:30:10 +0430 +0430
NA

shomaei ke ghalate emlaei migirin neveshte shod babaye man
ba deghat bekhoonin
na in ke babash khejalat mikeshe manzooresh ine ke oon marde shod babash

0 ❤️