ناخواسته لزبین شدم

1402/09/07

من لیدا زنی متاهل از شهر مرزی در کردستان که ناخواسته به زنی دیگر علاقه پیدا کردم. اولین باری که کلمه لزبین به گوشم خورد در حیاط دانشگاه پیام نور شهر کوچکمان بود. دوستام در مورد دو دختر حرف میزدند که از شهر دیگر بودند و در شهر ما اتاق گرفته بودند و باهم رابطه لزبینی داشتند. حالم بهم خورد و جمعشان را ترک کردم. نمیدانستم لزبینی بیشتر یک اتفاق است یا یک انتخاب.
چهار سال بعد از اینکه درسم تمام شد فهمیدم مدرکی که گرفتم به هیچ کاری نمیاد. سنم هم داشت بالا میرفت. تصمیم گرفتم به اولین خواستگار جواب بله بدم. بالاخره سروکله جناب خواستگار پیداش شد و راهی خونه بخت شدم. شوهرم و برادرش در خارج از شهر در دامنه کوه یک خونه دو طبقه ساخته بودند و با دشواری آب و برق براش گرفته بودند. شوهرم و برادرش وانت سایپا داشتند و بارها را از مرز به تهران و بندر و‌‌‌… میبردند.
جاریم ( فریبا) در این خونه دور افتاده تنها دوستم بود. زنی زیبا و مهربان که بلافاصله باهم صمیمی شدیم. ده سالی از من بزرگتر بود و نازا بود. هر وقت شوهرامون بار گیرشون میومد من و فریبا توی یک اتاق کنار هم میخوابیدیم و در مورد همه چیز با هم صحبت میکردیم. هر روز وابستگی ما به هم بیشتر میشد و برای اولین بار در زندگیم عاشق شدم. یک شب که پیش هم خوابیده بودیم نصف شب به بهانه سرما به آغوش فریبا خزیدم و تا صبح در آغوش گرمش خوابیدم. اما اصل ماجرا که رابطه من و فریبا وارد دوره جدیدی شد مربوط به یک شب سرد آبان ماه سال گذشته بود. شوهرامون از مرز بار به مشهد برده بودند و گفتند کارشون یک هفته طول میکشد و پیش هم بخوابیم و مواظب هم باشیم.
بعد از شام یه دوش گرفتم و مختصر آرایشی کردم و رفتم پایین پیش فریبا. طبق معمول شاکی بود که شوهرش خونه را بهم ریخته و ازم کمک خواست خونه رو جمع کنیم. آخرای کار بود و داشتم ظرف میشستم که فریبا اومد کنارم و ازم تشکر کرد. بعد یهو از پشت بغلم کرد و موهامو بوسید. منم از خدا خواسته خودمو رها کردم تو آغوشش. فریبا درشت و هیکلی و من ریزه بودم و تو بغلش گم شده بودم. بعد گفت اون شورتی از بازارچه خریدی رو پوشیدی یا نه؟ منتظر جوابم نشد و شلوارم رو پایین کشید. بعد گفت مبارکه عزیزم خیلی بهت میاد. کونت هم خیلی خوش فرمه. گفتم مرسی ولی شوهرم میگه کون زن باید بزرگ و تپل باشه. فک کنم به کون تو نظر داره. بعد زدیم زیر خنده . فریبا گفت غلط کرده مردها به هیچ چیز قانع نیستند شوهر من میگه زنهای شهری همشون اندامی هستند.
کارهامون رو که تمام کردیم تازه ساعت هشت شده بود. باد شدیدی می وزید و باران به برف تبدیل شده بود و اولین برف در حال باریدن بود. در تمنای آغوش فریبا میسوختم. وقتی گفت چکار کنیم تندی گفتم بریم زیر پتو سردمون نشه. گفت دنبالم بیا. رفت توی اتاق خواب و روی تخت دراز کشید. پریدم تو بغلش و پتو رو کشید روم. همو بغل کرده بودیم و حین حرف زدن یکدیگر رو می بوسیدم. بالاخره فرصتش پیش اومده بود و بهش گفتم چقدر دوستش دارم و چقدر بهش وابسته شدم. اونم گفت همچین حسی بمن دارد و منو مثل دختر نداشته اش دوست دارد. لباشو بوسیدم. یک بوسه عمیق حاصل انتظاری یکساله. اونم همین کار و کرد. لبهامون توی هم قفل شد و بدنهامون یکی شد. کمی که گذشت داغ شدیم و عرق کردیم. فریبا پتو رو کنار زد. شروع به درآوردن لباس هاش کرد منم همین کار رو کردم. حالا هر کدوم فقط یه شورت تنمون بود.سرمو روی پاهاش گذاشت و گفت میخوام به دختر خوشگلم شیر بدم. سینه بزرگ و سفیدش را توی دهنم کرد. شروع به میک زدن عمیق نوک پستونش کردم از لذت چشماشو بست. منم عمیق تر میک میزدم. دستشو پایین برد و سینمو گرفت و آروم میمالید. وقتی دستشو بطرف پایین برد پاهامو باز کردم که دستش راحت به کسم برسد. دستشو توی شورتم کرد و خیلی نرم و حرفه ای چوچولم رو ماساژ داد. از شدت لذت چشمامو بسته بودم و سینشو با تمام توان میخوردم. مدتی اینجوری بودیم و بشدت تحریک شده بودم. فریبا هم حالش بد شده بود و با صدای بلند ناله میکرد. یهو سینشو از دهنم درآورد و گفت عشقم میتونی یک کاری برام بکنی؟
گفتم در خدمتم گلم فقط دستور بده. گفت خیلی دوست دارم یکی کسمو بخوره شوهرم اوایل برام میخورد ولی چند سالیه بدش میاد. نذاشتم ادامه بده و گفتم خودم هر روز کس خوشگلتو برات میخورم نفسم. شورتشو درآورد و کس تپل و گوشتیش نمایان شد. چوچوله کسش اندازه نیم بند انگشت بود. پاهاشو باز کرد و نشست روی دهنم. کس داغ و خیسش مزه کیر شوهرم رو میداد و با جان و دل شروع به خوردنش کردم. داد و بیدادش دوباره توی اتاق پر شد. خودشو تکون میداد و کسشو توی دهنم میکوبید و از شدت لذت فریاد می کشید. وقتی خسته شد دستهامو دور کمرش حلقه کردم و کسشو بشدت لیس میزدم. چوچولشو بدهن گرفتم و شروع به مکیدن کردم. رون هاش شروع به لرزیدن کرد و وزنشو روی سینه ام انداخت و توی دهنم اومد. وقتی چشماشو باز کرد از روم بلند شد و رفت بین پاهام نشست. شورتمو درآورد و شروع به لیسیدن کسم کرد. وقتی زبونشو روی چوچولم میکشید نزدیک بود از شدت لذت بیهوش بشم. سکسم با شوهرم حداکثر ده دقیقه بود ولی با فریبا نیم ساعت آروم همو تحریک کرده بودیم و به اوج هیجان رسیده بودم. اشاره کرد روی شکم بخوابم. یه ژل روان کننده از زیر تخت برداشت‌. چاک کونم رو باز کرد و سوراخ کونم رو چرب کرد.یه انگشت رو توی کونم و یه انگشتو توی کسم کرد. انگشتاش وقتی تا ته رفت شروع به تکون دادنشون کرد‌ زیاد دوام نیاوردم و به نقطه انفجار رسیدم. وقتی دستشو یک تکون شدید داد یه جیغ بلند کشیدم و خودمو رها کردم و ارضای شدیدی رو تجربه کردم. وقتی آروم شدم دستشو بیرون آورد و خوابید روم. گفت بزار یه خورده بخوابیم بعد دوباره کون هم میزاریم. گفتم باشه عشقم هرچی تو بگی. همه وجودم به استراحت نیاز داشت و چشام سنگین شده بود.

نوشته: لیدا


👍 74
👎 6
89301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

959935
2023-11-28 23:35:59 +0330 +0330

عالی بود من همشری شمام دوست داشتی درخدمتم

0 ❤️

959939
2023-11-29 00:10:58 +0330 +0330

من کلا هر چی با زن شوهردار دوس دارم

0 ❤️

959961
2023-11-29 02:01:41 +0330 +0330

در گذشته نه چندان دور اینطور روابط بسیار خطرناک بود و حتی به مرگ منتهی می شد یا حتی حرف زدن در موردش اما در حال حاضر میشه گفت داره اپیدمی میشه و بسیار رواج پیدا میکنه

3 ❤️

959965
2023-11-29 02:29:45 +0330 +0330

لزبین زیاد شده😂😂 قدیم کمتر بود

0 ❤️

959967
2023-11-29 03:01:02 +0330 +0330

داستانت با احساس نوشتی خوب بود اما یکم زیادی خلاصه وار بود و اگه بیشتر باز میکردی و با حوصله بیشتری مینوشتی دیگه عالی میشد
ب هرحال خوبه امیدوارم قسمت های بعدیشم بزاری

0 ❤️

959968
2023-11-29 03:13:03 +0330 +0330

جالب بود ✌

1 ❤️

959969
2023-11-29 03:51:54 +0330 +0330

چرا اگه داستان گی باشه همه دیسلایک میدن ولی لزبین باشه هم لایک میدن و شروع به کس لیسی میکنن؟


959977
2023-11-29 08:00:09 +0330 +0330

عالی👏👏👏👏

1 ❤️

959984
2023-11-29 09:34:00 +0330 +0330

سلام من کیشم دوس داری بیا دایرکت

0 ❤️

959989
2023-11-29 10:12:17 +0330 +0330

لذت بردم

0 ❤️

959993
2023-11-29 12:24:50 +0330 +0330

قشنگ بود

0 ❤️

959999
2023-11-29 13:22:01 +0330 +0330

سلام
زوج هستیم
دنبال خانوم نفر سوم

0 ❤️

960001
2023-11-29 13:25:30 +0330 +0330

سلام
داستانت خیلی خوب بود
منم خانومم این رو تجربه کرده و از بهترین لذت هاش بوده
نوش جونت

1 ❤️

960006
2023-11-29 14:46:51 +0330 +0330

چه لذتی بالاتر از هم اغوشی

0 ❤️

960011
2023-11-29 16:47:14 +0330 +0330

وخته کوزیت خوارد تامی کیر آغاکتی ادا؟!😂 حتما کوزی او رفقتی گاوه 😂😂

0 ❤️

960013
2023-11-29 17:43:28 +0330 +0330

ادامه بده خیلی حال کردم

0 ❤️

960018
2023-11-29 19:13:46 +0330 +0330

نکته جالب اینه که طرف از از بیاره بعد یهو و بدون دلیل از شده!!!گوش های ماهم درازه

0 ❤️

960079
2023-11-30 02:58:34 +0330 +0330

سعی کن یکم محاوره ای تر بنویسی و جزئیات بیشتر بهش بپردازی منتظر داستانهای بعدی ت با فریبا هستیم

1 ❤️

960146
2023-11-30 15:57:48 +0330 +0330

خیلی جالب بود عزیزم. 🌈 🌸 🌹

0 ❤️

960167
2023-11-30 20:51:58 +0330 +0330

قشنگ بود حشری شدم

0 ❤️

960177
2023-11-30 23:05:20 +0330 +0330

خیلی قشنگ بود حال کردم، ادامه خاطراتتونو بنویس مرسی

0 ❤️

960294
2023-12-01 19:19:59 +0330 +0330

دروغ محض،هیچ باری از مرزهای استانهای کردنشین به سمت مشهد حالا چ برسه ب بندر،حالا هر کدوم از بنادر نمیره،تازه اون با سایپا و اون همه ایست بازرسی و گشتهای مبارزه با قاچاق،هههه هههه گوزیدی،تحفه حداقل مسافت چندشبانه روز رو تا مشهد یا بنادر رو سوال میکردی بعد زر میزدی،اجرت با رفتگر محل

0 ❤️

960683
2023-12-04 08:21:41 +0330 +0330

ممنون
نگارش خوب بود
اما پرداخت و روایت داستان قوت نداشت
موضوعی بسیار جذاب میتونه باشه
عزیزی

0 ❤️

960713
2023-12-04 14:14:50 +0330 +0330

محشر بود ای جانمممم

0 ❤️

961931
2023-12-12 22:16:09 +0330 +0330

نمیدونم واقعی بود یا نه ولی خوب نوشتی اگه واقعی بوده نوش جونت چقد من دوس دارم لز کردن ونگاه کردن دوتا لز کننده رو

0 ❤️

968570
2024-01-28 01:57:28 +0330 +0330

انشای قشنگی بود

0 ❤️

975442
2024-03-17 05:30:28 +0330 +0330

خوشحالمون خدا همچیز روبرای شما زنها آفرید راحت از خوشکلی هم استفاده می‌کنید و بدون دخالت هیچ مردی بدون هیچ استرسی و شکی و سوظنی باهم سکس و از هم اوج الذت رو می‌برید اما در مردها ایجور نیست فقط موقعی ک دوتاشون جوان و نوجوان هستن میتونن ازهم لذت ببرن اما وقتی ک بزرگسالی میرسن و پراز پشم و مو حتی فکرش هم حال آدمو بهم میزنه در ثانی کرون و دادن با یه مرد بزرگسال دیگه اصلن هیچ لذتی نمیده اصلن برام قابل درک نیست اون نرخرهایی ک با سن بالای چهل سال میرن کون میدن و همدیگرو میکنن حال بهم زنه اگه صدسال از بی کونی و بی کصی بمیرم حتی فکر کردن یه مرد بزرگسال برام یه فاجعه هستش جلق شرف داره به این نوع گرایش حالا گی و پسرای هفده و تا پانزده واقعن حتی هستن ک از دختر هم خوشگلتر وبهترن اما بالاتر همش تهوع اوره

0 ❤️

977365
2024-03-30 00:22:46 +0330 +0330

کشش نداشت لیدا ولی زیاد بد نبود.

Capnodis tenebrryonis

0 ❤️