داستان مربوط میشه به حدودای سال 94…
تازه به محل جدید آمده بودیم و هیچ کس رو هم نمی‌شناختم 25 سالم بود مجرد بودم و تو شرکت فروش محصولات کامپیوتری کار می‌کردم از صبح میرفتم تا ساعت 2 که بر میگشتم خونه و ناهاری میخوردم و استراحت میکردم… عصرها یواش یواش با یه مغازه دار تو محل که لباس فروشی داشت آشنا شده بودم و میرفتم در مغازه اون و می‌نشستم و کیر به دست زن و دخترا رو دید میزدم… مغازش جفت خونش بود یه زن داشت به اسم مهناز که من خیلی نمیدیدمش… بعد از حدود دو ماهی که گذشت رو گوشیم از یه خط ناشناس پیام میومد و من جواب میدادم نمیدونستم کی هست ولی همه چی درباره من میدونست… یه روز که در مغازه این رفیقم نشسته بودیم زنش اومد و چایی آورد و رفت خونه… بعدش پیام اومد برام (سلام و احوالپرسی) پیش خودم گفتم نکنه این مهناز باشه چون از قبل هم شک کرده بودم گفتم رو دست بزنم شاید بگیره… پیامش دادم گفتم که امروز خوشگل شده بودی گفت مگر تو منو میشناسی گفتمش آره الان دیدمت… زود گرفت و شروع کرد قسم دادن که کسی نفهمه… من بهش اطمینان دادم ولی گفتم قرار بزار ببینمت… فردا عصرش تو پاساژ برای بار اول دیدمش تو یه فروشگاه داشت مانتو میخرید رفت تو پرو به من گفت ببین خوبه دیدم روسریش درآورده و سینش بازه فهمیدم اهل حال هست… مانتو براش خریدم و برگشتیم… از همون شب شروع کردیم سکس چت… 2 روز بعد باهاش قرار گذاشتم یه خونه مبله گرفتم و آمد ولی گفت فقط بالا تنه چون پریود هستم. البته بعدها گفت دروغ گفته بودم… لخت که شد چشام سیاهی رفت یه بدن بلوری با سینه‌ای تپل حدود 80… امونش ندادم افتادم به خوردم انقدر خوردم سر سینه و لباشو که نفس کم آوردم… شق درد گرفته بودم و داشتم میمردم شروع کرد برام جق زدن با کرمی که همراهش بود… گذاشتم لای سینش چنان آبم پاشید بیرون که خودم تعجب کردم… رفتیم و تقریبا یک هفته بعد دوباره اوکی کردیم این بار گفتم که ازت نمیگذرم گفت هرجا خواستی بکنم…
لختش کردم فقط نگاه میکردم رانهای پر کون درشت و سفید کس گوشتی… سینه شو گرفتم تو دهن شروع کردم خوردن… همه جاشو لیسیدم… کسش باز کردم بوی بهشت میدادم شروع کردم خوردن که دیدم اون هم کیرمو گرفته و داره باهاش و میره… 69 شدیم اینقدر خوردم که دیدم نشسته رو دهنم و ارضا شده… کیرم بد نیست 16 سانته ولی کلفته گذاشتم دمش فرو کردم و تلنبه زدم… به 3 دقیقه آبم اومد… افتادم بی‌حال که دوباره کیرمو گرفت و شروع کرد و رفتن باهاش شق شد دوباره بهش گفتم از کون میخوام با اکراه قبول کرد شروع کردم به ور رفتن به سوراخش هر جوری بود بازش کردم… یه کم سر کیرمو کرم زدم گذاشتم دمش ولی خیلی تنگ بود فشار دادم کلاهکش که رفت تو گریش گرفت… گفت دستشویی دارم بنده خدا از درد داشت میمرد در سوراخشو گرفت و رفت تو دستشویی… رفتم بالا سرش دیدم از درد نمیتونه بشینه… نازش کردم و بلندش کردم آوردمش رو تخت… گفتم فقط کس میکنم داگی شد شروع کردم از زیر دستم و بردم چوچولشو میمالیدمش و تند تند میزدم… خسته شد دمر درازش کردم گفتم دوتا دستشو بیار لپای کونشو بکشه تا باز بشه و من کسش ببینم یه تف گنده انداختم و گذاشتم درش و دوباره شروع کردم… چند بار ارضا شد زیر کار… روتختی خیس خیس بود… بعد از ده دقیقه دوباره آبم اومد… تا 5 سال هر هفته میکردمش… هیچ کسی مهناز نمیشه… یادش بخیر

نوشته: سامی