سلام ، من پگاه هستم ، تو قسمت قبلی براتون تعریف کردم که با برادرم که بعداز جدایی پدر مادرم ، پیش مادرم موند و به تازگی اومده پیش ما ، برای گلو درد دکتر رفتیم و دکتر برادرم رو برای گرفتن دارو فرستاد و از ترس و ضعیف بودن من استفاده کرد و تمام بدنمو لمس کرد و جلوتر میرفت که برادرم زودتر برگشت و گویا متوجه شد .
تو راه به روی خودش نیاورد و حرفی نزد و بعد از رسیدن خونه رفت اتاقش و دیگه ندیدمش .
خیلی دلم میخواست بفهمم چی دیده و چقدر وقت مارو میدیده ، چون فکر میکنم ، تازه نرسیده بود و دقایقی بود که ایستاده بود .
ولی یجوری شده بود و باهام هم صحبت نمیشد ، بیشتر از قبل بهم نگاه میکرد و اندامم رو برانداز میکرد .
یکبار که از باغ فامیل برمیگشتیم ، تو ماشین کنار من نشست ، اصلا حرفی نمیزد و تو خودش بود ولی بدنش مماس بدن من بود ، پاشو به پام چسبونده بود و چند بار آرنجش به سینه ام مالیده شد .
نهایت وقتی داشتیم قفسه آشپزخونه رو دست به دست خالی میکردیم ، هر بار دستش که به دستم میخورد کمی مکس میکرد و لذت میبرد ، منم برای مطمئن شدن ، بیشتر مکس کردم که اگه اشتباه نکرده باشم ، جلویش سفت و بزرگ شد .
چند روز بعد که مهمونی دوره همی بودیم ، خواهر کوچیکم موند و پدرم که حسابی خورده بود ، سریع رفت و خوابید ، منم وسایل رو میزاشتم سر جایش که برادرم متین اومد پیشم و گفت کمک نمیخوای ؟ گفتم نه تموم شد دیگه .
کارا تموم شد و دوش گرفتم و رفتم تو اتاقم ، لباسامو درآوردم و تاپ و شلوارک نازکی که داشتم رو پوشیدم و خوابیدم ، تازه داشت خوابم میبرد که تکونی رو حس کردم ، نفر روی تخت کنارم نشست ، خیلی آروم صدام زد ، پرسید بیداری ؟ جواب ندادم ، نمیدونم چرا
دستشو گذاشت کنار باسنم و آروم آروم شروع به نوازش و مالیدن باسنم کرد ، همه جاشو ، چپ و راست و بالا و پایین میبرد و یکم هم فشار میداد ، نمیدونستم چیکار کنم ، بخاطر مستی اومده و این کارو میکنه و یا قبلش هم میخواسته ، دستشو برد داخل و زیر شلوارکم ، دیگه دستش روی باسن و رونم بود ، اولش یکم سرد بود ولی کم کم گرم شد .
احتمالا فهمید که بیدارم ، انگشتشو برد لای پاهام و مالید روی کسم ، به سرعت خیس شد و همزمان با انگشت دیگش سوراخ باسنم رو میمالوند .
هر بار هم دستشو میبرد و سینه هامو میمالوند ، وقتی دستشو لای پاهام برد و متوجه خیس شدنم شد ، جسارت پیدا کرد .
اومد کنارم رو تخت خوابید ، با صدایی متوجه شدم شلوارشو درآورد و به بغل کنار من خوابید و دستشو انداخت دور کمر من و منو به سمت خودش کشید ، میدونستم که میدونه بیدارم ولی بازم جرات نداشتم تکونی بخورم و وانمود میکردم که خوابم ، که دستمو گرفت و برد سمت خودش ، پشت کمر و گردنمو میبوسید ، انگار زبون میزد که خیلی کیف میداد ، تا اینکه دستمو گذاشت روی کیرش که کاملا بزرگ و شق شده بود ، اندازش باور کردنی نبود ، خیلی کلفت و بزرگتر از انتظارم بود و نگران شدم ، میخواست بگیرمش تو دستم ، منم گرفتم ، دستمو بالا پایین میبردم و همه جاشو میمالوندم ، حتی پایینتر بردم و بیضه هاشو تو دستم گفتم که انگار خیلی لذت برد ، شرتامو درآورد و بعد تاپمو و من کاملا لخت پشت بهش به بغل خوابیده بودم ، بلند شد جهتشو عوض کرد و سرشو برد پایین ، پاهامو باز کرد و سرشو برد دقیقاً لای پاهام ، تا شروع کرد به خوردنش ، لذتی رو تجربه کردم که تا حالا نمیدونستم وجود داره ، دیگه صدام بلندتر شده بود و خیلی لذت میبردم ، منو به پست خوابوند و سرشو برد لای پاهام و پاهاشو گذاشت دوطرفه صورتم ، جوری که اون جلوی صورتم بود ، بازم لذت اومد سراغم و وجودمو گرفت و بی اختیار کیرشو گذاشتم تو دهنم ، خیلی خیلی سفت شده بود و بزرگیش نمیزاشت تا ته بره تو گلوم .
چند بار تو دهنم تلمبه زد و یهو بلند شد و برگشت منو خوابوند به پشت و پاهامو کنار هم چسبوند و برد بالا و جمع کرد تو شکمم ، جوری که سوراخ کونم رو خیلی بالا آورد ، نگران شدم که اون با این بزرگی چجوری میره داخل ؟ و حتما کلی درد داره ، که سرشو برد پایین و دهنو برد بین پاهام و شروع به خوردن و زبون زدن کرد ، چقدر حال داد ، ادامه داد و منم کلی لذت بردم ، به مایع ژله ای رو روی باسنم و لای پام ریخت و یکمشو مالید به کیرش ، اومد جلوتر و آروم گذاشت دم سوراخ کونم و ناخودآگاه از ترسم دستمو گذاشتم روی کمرش تا یهو جلو نیاد ، آروم و آروم ،وارد کونم میشد و من کلفتیش رو حس میکردم و درد وجودمو گرفته بود تا اینکه درآورد و دوباره روغن زد و انگشتشو وارد سوراخم کرد و مدام بازی میکرد و انگشتاشو بیشتر میکرد ، تا اینکه دوباره پاهامو بالا داد و گذاشتش دم سوراخ کونم و آروم سرشو وارد کرد ، بازم کلفتیشو حس میکردم و درد کمی هم بود ولی لذت زیادتری داشت ، تا اینکه حس کردم تا ته رفته تو چیزی بزرگ رو توی خودم حس کردم ، آروم عقب کشید و دوباره جلو تا ته ، اینکار رو هر بار سریعتر میکرد و منم غرق در لذت شدم ، اونم جلوتر اومد و سینه هامو تو دستاش گرفت و مالوند ، سرعت تلمبه زدنش زیاد شد ، منم کمی پامو باز کردم و تو اون لذت کسمو میمالیدم ، یهو لذتی وجودمو گرفت و پاهام لرزید و همراه با تکون خوردن ، احساس تخلیه شدن و ارضا شدنم جوری بود که اونم با اینکه میخواست ادامه بده و پوزیشن عوض کنه ، نتونست مقاومت کنه و ارضا شد ، حس. کردم آب داغشو که توی باسنم خالی شد ، اونم خالی لذت برد و چند لحظه ولو شد و بعدش سریع لباس پوشید و رفت .
پایان
نوشته: پگاه
کمتر فیلم سوپر با مضمون استپ برادر استپ سیستر نگاه کن تا اینقد مخت توهم نزنه
مهمونی دور همی داشتین و خواهر کوچیکت موند میشه بگی کجا موند اگه مهمونی جای دیگه برگزار شد پس چرا ظرفارو میشستی و فلان …این نقش آبجی رو مشخص کن بنده خدا سرگردون نمونه تو داستان
برادرخواهر فقط داستان مهران و مهرانا ارزش داره که نامصب دیگه ادامه نداد نویسندش
دخترایی که کون دادن میدونن که اولین کون دادن واقعا وحشتناکه حتی سه چهار بار. بعدشم دردناکه من موندم چجور همشو تا بیخ کرده توت و لذت بردی من که دارم میخونم دردم اومد
داستان و فانتزی خوبی بود…منم تقریبا همچین تجربه ای را داشتم…وقتی طرف خودشو به خواب میزنه لذتش چندین برابر میشه…
بهش حال بده بدار مرتب بکنت اگز میتونی کس هم بهش بده لذت ببرین
عالی بود ، من که دوست داشتم ،
یک مطلبی هم بگم ، اگه واقعا فکر میکنی برادرت پسر خوبی است و آدم سوء استفاده گری نیست و قابل اعتماد است ، سعی کن با هاش راه بیای ، با میل و رغبت به سمت هم برید و از روح و جسم همدیگه لذت ببرید، موفق باشید