ماجرای زهره و رضا (1)

1393/06/30

سلام خدمت دوستان عزیز اسم من زهره است و میخوام یه داستان و در واقع تنها داستان سکسیه قابل ذکر خودم رو براتون بگم در مورد حقیقت داشتن اصل داستان اصلا شک نکنید من 21 سالمه و 2 ساله ازدواج کردم قدم حدود 170 و حدود 66 کیلو وزن دارم سایز سینه هام 75 رنگ پوستم سفید سفید و چیزی که خودم بهش افتخار میکنم پوست صافمه شوهرم گزینه ی پیروز خواستگارایی شد که بابا طرف حسابشون بود و وضع مالیه بابک بزرگترین چیزی بود که به چشم میومد . روزای اول زندگی بر وفق مراد بود سکس های هر روزه و طولانی اما بابک خیلی زود سرد شد اوایل دلیش رو نمیدونستم اما خیلی کنجکاو بودم تا اینکه یه روز که از خرید بر میگشتم کفشاشو دیدم و فهمیدم که امروز زودتر اومده یه حسی ازم خواست اروم برم داخل انگار دنبال یه چیزی میگشتم وارد حال شدم صدای ارومی از اتاقش میومد خودم رو پشت در رسوندم در رو یهو باز کردمو وارد شدم باور کردنی نبود دوست داشتم خواب باشه بابک روی صندلی جلوی لپ تاپ نشسته بود کیرش تو دستش بود و دورش پر از منی نتونستم چیزی بگم خشکش زده بود در و بستم سوئیچ رو از اپن برداشتمو زدم بیرون اونم پشت سرم نیومد گوشیمو خاموش کردمو تا شب خونه نرفتم باورم نمیشد مگه میشه یه فیلم بیشتر از من بهش لذت بده یاد یکی از خواستگارام افتادم بیچاره روزی 2 ساعت پشت تلفن التماس میکرد اما وضع مالیه ضعیفش و فقر ذهنی پدرم باعث شد دیگه نبینمش دلم میخواست بود تا براش ناز میکردم .

هوا تاریک شده بود که رفتم خونه بابک اونجا نبود جلوی اینه به خودم نیگاه کردم حسابی به هم ریخته بودم رفتمو خوابیدم . فردا ساعتای ده از خواب پاشدم زدم بیرون رفتم سمت محل بابام اینا شاید چون رضا اونجا زندگی میکرد بیشتر ترغیب میشدم دلم میخواس ببینمش اما نشد رفتم خونه بابام منهای جزئیات وقتی با داداش کوچیکم تنها شدم سراغ رضا رو ازش گرفتم وگفتم شمارشو میخوام گفتم میخوام از دلش در بیاره بعد از کلی تریپ غیرتو اینکه غلط کرده و اینا بزور ازش گرفتم سریع زدم بیرون رفتم تو پارک جوان که تو همون محل بود. قلبم سه هزارتا میزد شمارشو گرفتم جواب داد صداش بیحال بود وقتی خودم رو معرفی کردم انگار به برق وصلش کردن به کلی لحنش عوض شد بهش گفتم باهاش کار دارم واز خواستم بیاد تو پارک . وقتی اومد هنوز باور نکرده بود پشت بوته ها یه نیمکت بود رفتیم اونجا نشستیم بهش گفتم که من بی تقصیرم و بابام همه کارس و گفتم که برا عذر خواهی اومدم پیشش اونم کلی ناز کرد کلی هم ابراز سرور وقتی خواستم برم گفت که خوشحال میشه بازم صدامو بشنوه وقتی رسیدم خونه کلی حس تازه داشتم داشتم به سمت اتاقم میرفتم که یاداشت روی اینه نگاهمو جلب کرد کار بابک بود نوشته بود فقط ببخش … خنده ای کردمو رفتم تو اتاقم کار اون روز بابک بهم بهونه داده بود اینکه هر کاری بکنم و به پای اون کار بابک بزارم تو فکر رضا بودم که یاد خونه پدر شوهرم تو کیش افتادم اگه میشد چند روز با رضا برم اونجا عالی بود سریع رفتم تو اتاق بابک و بعد 2 ساعت حرفای کلیشه ای گفتم میخوام با دوستام برم کیش و بهشون قول خونه یه هفته ای گذشتو بلاخره مخشو زدم تو این مدت چند بار با رضا قرار گذاشته بودم و غیر مستقیم یه چیزایی بهش گفته بودم شبه شنبه بود که به رضا زنگ زدمو جریانو کامل گفتم داشت ذوق مرگ میشد گوشیرو قطع کردمو خواستم بخوابم که در باز شد بابک بود اومد تو میدونستم شب اخری میخاد حسابی استفاده کنه اومد کنارم نشست دستش رو از جلوم اوردو گذاشت روی سینم چند بار سینه های نرممو تو دستش فشار داد منم فقط لب خند میزدم فکر فردا و رضا داغم کرده بود با اون دستش موهای بلند زاغم رو که تا پشت باسنم میومد رو گرفت عاشق اونا بود با کشیدن اونا منظورش رو فهمیدم لب میخواست لبامو رو لباش گذاشتم چشامو بستمو رضا رو جایگزین کردم طیق معمول سریع پاشد و لباسای خودشو در اورد از منم خواست لباسامو درارم منم لخت لخت شدم از سفیدی پوستمو کشیدگیه رونامو سفتی سینه هام قند تو دلم اب میشد یه جورایی با خودم بیشتر حال میکردم اون روم دراز کشید میدونست از خوردن کیر متنفرم کیر سفیدش رو اروم گذاشت دمه کسم اروم سر خورد وراحت رفت تو اما باز درش اورد با اب کسم خیسش کرد اروم بازم سرشو کرد تو کوچیک بود راحت تا اخر میرفت تو شروع به تلنبه زدن کرد خیلی زود ابش اومدو همونجا خالیش کرد بعدم خیلی راحت رفتو خوابید منم یه دوش گرفتمو خوابیدم فردا ساعت 6 سر قرار بودم رضا کلی تیپ زده بود سوار شد و حرکت کردیم منهای جزئیات راه ساعت 8 شب رسیدیم منزل حاج اصغر پدر شوهرم از حال که وارد شدیم دلم میخواست لخت لخت بشم اما زود بود … ادامه در قسمت بعد بابک الان میاد

نوشته: زهره


👍 0
👎 0
64510 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

437121
2014-09-21 14:41:08 +0430 +0430
NA

بدبخت شوهرت یه جقی زد تو رفتی یه هفته به آقا رضا تو کیش کس بدی؟! اگه یه خانوم میکرد حتما میرفتی پورن استار میشدی آره!؟ کیرم تو خودت و این جنده بازیات.

0 ❤️

437123
2014-09-21 16:47:15 +0430 +0430
NA

… ادامه در قسمت بعد بابک الان میاد

دوستان کل داستان به کنار این یک جمله بدجور داغونم کرد. ROFL

0 ❤️

437124
2014-09-21 17:11:04 +0430 +0430
NA

عزیزم میخواستی بری کس بدی چرا جق زدن شوهر بیچاره تو بهونه کردی؟!!!
مردم هزار تا خیانت و کثآفت کاری از شوهراشون میبینن واسه نگه داشتن زندگی خانمی میکنن و صداشون درنمیاد!!!
بعد تو،توپ دلت قند آب شده که بدنت چنین و چنان واسه مرد غریبه!!!
در هر صورت خاک تو سرت!!!

0 ❤️

437128
2014-09-21 17:18:38 +0430 +0430
NA

وای این نظر پروازی خیلی باحال بود!!! blush

0 ❤️

437129
2014-09-21 17:29:46 +0430 +0430
NA

ey kiram dahanet :|
jende khanom

0 ❤️

437130
2014-09-21 19:06:24 +0430 +0430
NA

تو از اولش جنده بودی…میخواستی یه بهونه پیدا کنی که بری دنبال کس دادن به این و اون که جور شد… جق زدن شوهرت…
ای خاک تو اون سرت…
ولی در هر صورت ادامه داستان رو بنویس ببینیم دیگه به کیا دادی… mosking

0 ❤️

437131
2014-09-21 19:13:25 +0430 +0430
NA

شماره بدم؟
اگه دفعه ی دیگه شوهرت شولوق کاری کرد بیا ب خودم بده .مکانم هست لازم نی این همه راه بری برا دادن ROFL

0 ❤️

437132
2014-09-22 04:32:42 +0330 +0330
NA

اولین چیزی که بعد از دیدن شوهرت تو اون وضعیت به ذهنت رسید خواستگار سابقت بود ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
الان من باور کنم تو زنی دیگه ؟؟؟؟ حالمو بهم زدی . اصلا زن یا مردش مهم نیس اینکه چنین افکار کثیفی داری باعث تاسفه .
لطفا ننویس و فکر بقیه رو هم مسموم نکن

0 ❤️

437133
2014-09-22 05:12:40 +0330 +0330
NA

ما با كيا شديم 70 ميليون !

0 ❤️

437134
2014-09-22 05:21:26 +0330 +0330
NA

دلم برا شوهرت كباب شد بد بخت يه جقي زد بعدم اومد عذر خواهي كرد ولي تو بهش خيانت كردي اگه فوش ناموسي نميخاي ادامش ننويس چون دوست ندارم فوش بدم جنده

0 ❤️

437135
2014-09-22 05:38:26 +0330 +0330
NA

Ay kiram be navamooset
Hatman madaretam mese khodete
Ke to injoory shodi
Kiram be navamoooset
Heife darde zayemane nanat jende khanoom

0 ❤️

437136
2014-09-22 05:39:49 +0330 +0330
NA

Az in 70 melyoon 10 melyoonesh in jende ha hastan

0 ❤️

437137
2014-09-22 16:24:01 +0330 +0330
NA

کیرم تو کس تو و خواهر مادر بابک و رضا بی ناموس این هم شد داستان بی شرف.

0 ❤️

437138
2014-09-23 03:46:37 +0330 +0330
NA

کیرم توکس اول تا آخرت کسکش منهای جزئیات ینی چی ینی تو اون مدت ساک میزدی .اون شوهر کونی جقی بی قیرتتم گائیدم که گذاشت تنها بری کیش اگه من جای شوهرت بودم با داشتن زنی مثل تو کونی میشدم چه برسه به جق زدن

0 ❤️

437139
2014-09-23 03:48:46 +0330 +0330
NA

سریع دکمه ی سیکدیر رو فشار بده

0 ❤️

437140
2014-09-23 04:58:45 +0330 +0330
NA

شوهر خوشتیپ پولدار با کیر سفید biggrin
دیگه نمیدونم چرا زنای این دور و زمونه اینجوری شدن والا ولی مردونه ننویس و اوقات ما رو تلخ نکن

0 ❤️

437141
2014-09-23 13:36:14 +0330 +0330
NA

جان خودم چند ساله این سایت را

جان خودم چند ساله این سایت را می خونم ولی…
فعلا همین الان تازه عضویت را پر کردم و از حالت مهمان درآمدم . ترجیح می دم یه مدت دیگه فقط بخونم . البته دوست داشتید بنویسم بگین فقط طومار بلد نیستم بنویسم (والله) بد دهانی هم بلد نیستم که نه خوشم نمیاد کنم. دوستدار همتون چه تخیل بازها چه تو هپروتها چه دوستای سرحال جدیدم (البته قراره پیدا کنم و دوست بشیم دیگه ،میدان جنگ که نیومدیم …)

0 ❤️

437142
2014-09-23 14:32:08 +0330 +0330
NA

قربون اون اندامت . توکه دهن مارو اب انداختی. من جونمو میدم واس خانومای سفیدپوست. ادامه بده عزیزم.

0 ❤️

437143
2014-09-27 16:47:30 +0330 +0330
NA

داستانت مثل خودت و رضا مزخرف یود

0 ❤️

437144
2014-09-28 03:38:50 +0330 +0330
NA

ادامه بده ببینیم جی میشه نظر اصلی رو تو قسمت بعدی میدم

0 ❤️

437145
2014-09-28 13:31:34 +0330 +0330

اخه دیوث چرا از اول نمیگی قصدت خیانته
بدبخت

0 ❤️

437146
2014-09-28 15:00:25 +0330 +0330

کس کش چونی گشاد اشغال کونی جلقی کس جاکش جاکش

0 ❤️

437147
2014-09-29 17:12:16 +0330 +0330
NA

ديگه ننويس ريدي بابا آب قطعه
مخصوصا اين جمله اخرت كه گفتي بابك اومد
اخه لاشي مگه داري چت ميكني
الان انتظار داري ملت باور كنن تو زني؟
ولي تو هر چي شك داشته باشم تو يه چيزي مطمئنم، اينكه اگه متاهلي مطمئن باش زنت جندست و اگه نيستي مطمئن باش زنت يه روزي ميره دوست پسر پيدا ميكنه و يا به دوست پسر سابقش كس ميده
چون افكارت مسمومه و بدت نمياد همچين چيزيو تجربه كني و ميخواي افكار تخميتو به همه منتقل كني زندگيت هم دقيقا مثله خودت به گند كشيده ميشه
وقتي زنتو گرفتن كردن ميفهمي چي گفتم بهت
ببين كي بهت گفتم خواهر مادر جندتو گاييدم بچه كوني

0 ❤️