محسن ۴۵ ساله ، معلم با ۱۸۰ قد و ۹۰ وزن و ۲۰ سانت کیر ،و حشری و هات در سکس .
من یه همکار دارم که خودش و زنش هر دو معلم هستند. تقریبا هم سن و سال هستیم …
همه چیز از یه عکس شروع شد . عکس دختری جوان و خوشکل با باسنی بزرگ و لباس چسپان ، که من اون عکس را در واتساپ برای همکارم فرستادم و کنارش نوشتم اگر این دختر یه شب کامل بغلت باشه، تا صبح چند بار باهاش سکس میکنی ؟
نوشته بود راستش بگم ؟ بخدا هیچ .
گفتم مسخره نکن چرا ؟
گفت فلانی یه راز بهت بگم ، دو سه ساله نه شهوت دارم . نه کیرم سیخ میشه!!!
گفت پیش پزشک هم رفتم ولی فایده نداشته ،
نوشت تو چطوری؟
گفتم باور میکنی بغیر از زن خودم دوتا دوس دختر دارم که همه شون را از سکس سیر میکنم !!! گقتم ولا هر روز سکس دارم و کیرم همیشه سیخ شده و آماده هست .
گفت واقعا جالبه!!! خوش به حالت ،
این چت ما ادامه داشت و چند راهکار براش نوشتم. ولی گفت واقعا تاثیر ندارند.
براش نوشتم . من حدود نیمساعت سکس ادامه میدم و بعضی وقتها طرف مقابلم در سکس واقعا کم میاره و خسته میشه،!
براش نوشتم من همه کار در سکس برای ارضا شدن طرف مقابلم میکنم . حتی کوسش میخورم ، زبان میکنم تو کوسش و…
نوشته بود خوش بحالت ، ،
چقدر توان داری !!!
و دیگه جواب نداد .
یکی دو روز بعد این قضیه ، خانمش را تو خیابون دیدم ، احوال پرسی کردیم . و خیلی تحویلم گرفت و لبخندی به لب داشت و میخندید. خداوکیلی من هیچ وقت حس سکس به خانمش نداشتم .
فرحناز ، خانم همکارم ، یه خانم ۴۰ ساله. قدش ۱۷۵ و وزنش حدود ۸۰ کیلو . مشخصه خاصش باسن برجسته اش بود که زیر مانتو قشنگ پیدا بود . ، دو سه شب بعد ، فرحناز خانم پیامی بهم داد و در خصوص کنکور و امتحانات چند سوال پرسیده بودکه من جواب دادم . در آخرش نوشته بود. ممنونم محسن جان !!!
خیلی برام جالب بود کلمه محسن جان .
من هم نوشتم اختیار داری ، عزیزی ، فرحناز خانم!!!
نوشته بود ، سپاس آقای هات .
یک لحظه پشمام ریخت … آقای هات.
نوشتم. فرحناز خانم چی میگی .
گفت جیزی بگم . قسم بخور بین خودمون می مونه ،
گفتم خیالت راحت .من قسم نمیخورم. ولی قول میدم .
گفت ، اونشب که با شوهرم چت در خصوص سکس و اینها داشتین ، آخر شب که شوهرم خوابش برد من همه چت هاتون را خوندم .
گفتم متاسفم ، کار خوبی نکردین؟
گفت دیگه کردم و گذشت .
گفتم حالا یه سوال ، بپرسم .
گفت جانم .
گفتم شوهرت راست میگه دو ساله سکس نداشتین ودستگاهش بلند نمیشه،
گفت آره متاسفانه، حتی چند بار بردمش پزشک متخصص، ولی نتیجه ای نگرفتیم .
گفتم یعنی هیچ
گفت بخدا دوساله هیچ هیچ
قبل اون هم ، دوسه ماه یکبار . اونهم زورکی سکس داشتیم .
گفتم خدا بهت صبر بده ، شریک غم ات هستم !!!
گفت مرض و کوفت …!!!
گفتم بجون خودت خیلی برات ناراحتم .تمام لذت زندگی ات رفته !!!
گفت ممنونم
گفتم چیزی بگم
گفت خوب ، بگو
گفتم هر کاری خودت صلاح ميدانی من هستم و برات انجام میدم ، از صفر تا صد …
چت را ادامه دادیم . از همه چیز براش گفتم ،
از سکس هام با زنم ، از سکس با دوس دخترم ،
وقتی گفتم دوس دخترم ، ۲۴ سالش بوده و اونقدر سکس خشن باهاش کردم ، که گریه کرده و گفته غلط کردم .ولم کن ، باور نکرد .
گفتم میتونی امتحان کنی !!!
اول سکوت کرد وچیزی نگفت …بعد گفت نمیدونم چه بگم .
من هم از بدنش و هیکلش تعریف کردم .و گفتم اگر زن من بودی ، هر روز باهات سکس میکردم.
گفت ، مگه بدن من چه داره ؟
از باسن اش و سینه هاش تعریف کردم . از ران های گوشتی و تپل و شکم صافش .
خیلی تعجب کرد .گفت اینها را از کجا دید زدی ؟مثابنکه لخت منو دیدی ؟
گفتم حقیقتش یادته یکسال در مدرسه دخترانه تدریس داشتم و باهات همکار بودم ؟؟؟
گفت بله ،
گفتم اون سال خیلی بهت دقت کردم . باسن ات و سینه ات زیر اون مانتو سبز رنگت، واقعا زیبا بودند .
بعد از اون دو سه ساله خیلی دوس داشتم باهات باشم و بغلت کنم .ولی نشده بهت بگم .
از کوسش تعریف کردم و گفتم وقتی شلوار کتان تنگ می پوشیدی ، خط کوس ات را دیدم و کیرم بلند می شد برات .
گفت کوفت و زهر مار !!!
گفتم واقعا تو مدرسه متوجه نگاه خاص من نشدی ؟
ادامه دادم و معلوم بود دوس داره تعریفش کنم
گفت . واقعا ۲۰ ساله با شوهرم هستم و اینجور دقيق نتوانسته بدن منو ببینه و تعریف کند.
گفتم چشم بصیرت میخواد که بدن و کوس نازت را ببیند که من دارم !!!°
یعد از سایز کیرم براش نوشتم . گفت باور نمیکنم ۲۰ سانت داشته باشی ،گفت سایز شوهرم ۱۵ سانته .
اونچنان حس تحریک شدن بهش دادم که داشت جملات سکسی می نوشت . نوشتم هندزفری بزن گوش ات، و زنگ بزن تا مستقیم برات حرف بزنم . .زنگ زد و من هم آرام و آهسته گفتم : چشات ببیند دست بکن تو شورتت .و آرام کوس ات بمال . گفتم تصور کن من هم کنارت هستم … وسط پاهات دراز کشیدم و با زبانم کوس ات را لیس میزنم .و… سیته هات را میخورم ،و…
ناگهان صدای آه وناله اش بیشتر شد . و گفت تندتر بخور و با آئ بلندی ارضا شد .
چند لحظه تماس را قطع کرد و بعد نوشت خیلی ممنونم ، بعد از دو سال ارضا شدم سبک شدم . دمت گرم .
گفتم نوش جونت ولی من چی ؟ ارضا نشدم. گفت به وقتش.
شب بخیر گفتم و خوابیدیم …
فرداش زنگ زد .احوال پرسی کرد .
گفت دیشب سبک شدم و خواب راحتی داشتم . بدنمکوفته شده ،
گفتم فرحناز خانم ، منتظرتم .
کی وقت داری ؟
گفت حقیقتا می ترسم، !!!
گفتم. خیالت راحت من حواسم هست .
گفت فردا عصر از ساعت ۳ تو خونه تنها هستم . گفتم شوهرت کجاست؟
گفت فردا ساعت ۳ میرن کوهنوردی با دوستانش.
گفتم پس مقدمات را آماده کن .
فردا ساعت ۳ رفتم سمت خانه شان . درب را باز کرد . وارد خونه شدم خدای من چه تیپی زده بود .موهاش را دم اسبی بسته بود .تاب و شلوارک صورتی همون دم درب بغلش کردم .از استرس می لرزید . محکم لبم را بر لبش گذاشتم ، و بخودم فشارش دادم.گفتم نترس عزیزم. من کنارتم .
بلندش کردم و بردم تو اتاق خوابشون . انداختمش رو تخت و افتادم روش . گردنش و سینه اش را خوردم .کیرم مث گرز وسط پاهاش بود . یک لحظه جا خورد و چشاش گشاد کرد و لبش را گزید و گفت چی بود اون . گفتم میتونی ببینیش . نشست کمربند و زیپ شلوارم را باز کرد و پایین کشید .ههییییییین بلندی کشید و گفت واااای من از این می ترسم . این چطور تو کوس منجا بشه !!! گفتم نترس جاش میکنم برات.
با دستش گرفتش و بوسش کرد . پیراهنم و زیر پیراهنم را درآورد . من هم تاب و سوتینش رادر آوردم. ولخت بهم چسبیدیم . شروع کردم. اول گوشش ، بعد گردنش . بعد زبانش . زیر گردنش . نوکسینه هاش .نافش . ران هاش . حتی انگشت پاش را لیس زدم . مث مار به خودش می پیچید .و ناله میکرد. کم کم زبانم به کوسش رساندم . وقتی لیس میزدم، فریاد میزد و ناله میکرد. گفت محسن تو را خدا کشتی منو … کیر میخوام . سرم را فشار میداد . اونقدر چوچوله اش را لیسیدم تا بلند فریاد زد و ازضا شد.
گفتم این دوبار . لبخند زد و بی حال افتاد رو تخت . ۵ دقیقه کارش نداشتم .کنارش دراز کشیدم و نوازشش کردم . و براش حرف عاشقانه زدم .
کم کم بلند شد . کیرم را با دست گرفت و مالش میداد . رو ساق پاهام نشست و کیرم را تو دهانش فرو برد . قشنگ ساک میزد . از بیضه ها تا نوکش را لیس میزد . گاهی نا ته حلقش فرو میبرد. من هم سرش را فشار میدادم تا ته حلقش فرو می رفت … گفتم کافیه. بلند شو . نوبت فتح کوس ات هست. رو تخت دراز کشید و پاهاش کامل باز کرد . وسط پاهاش نشستم. نگاهی به چشمام انداخت وگفت …محسن جان تو را خدا ، دفعه اول آرام بکن .می ترسم .
هر دو پاش را رو کتف خودم قرار دادم . سر کیرم را خیس کردم . سر کیرم را درب کوسش گذاشتم . و آرام آرام تا خایه در کوسش فرو بردم و محکم در بغلم گرفتمش. فقط جیغ بلندی ازش شنیدم. لبم را بر لبش گذاشتم و تلمبه زدن را شروع کردم . یه معنی واقعی کلمه جرررر خورده بود . نفس نفس میزد و التماس میکرد. چشاش را باز کرد و گفت وحشی ، عوضی ، این مسیر دوساله مسدود بوده و هیچ کیری واردش نشده . یه کم رحم و مروت داشته باش. با هر تلمبه ای صدای تختخواب هم بلند میشد . حدود ۲۰ دقیقه در همون حالت تلمبه زدم . هر دو شدیدا عرق کرده بودیم . دیگه داشت لذت میبرد. میگفت نامرد . بی وفا تا حالا کجا بودی؟؟ چرا دیر آومدی ؟
گفتم اومدم دیگه مال خودمی ، گفت این کوس من تا ابد مال خودته. هر کاریش میکنی بکن . اختیارش دست خودته!!!
تو همون حالت تلمبه زدم و زدم . فرحناز هم آه وناله میکرد. یک لحظه شدید منو به خودش فشار داد وزبانش را تو دهانم کرد .محکم زبانم را مکید ناله شدیدی کرد و ارضا شد. من هم تند تلمبه زدم و ارضا شدم . اونقدر آب تو کوسش ریختم که از اطراف کیرم بیرون میریخت. گفت همینجور روم وایسا تا آرام بشم . گفت آی خدا چه لذتی بردم. دمت گرم پسر، ، دمت گرم ،،
گفتم بلند شو ، استراحتی کن تا راند دوم را شروع کنیم ، گقت مسخره نکن ، من نای بلند شدن ندارم ، گفتم مگه میشه؟
گفت بخدا بریدم . به اندازه شش ماه بهم فشار آوردی.
گفتم بریم حمام سرحال میشی به زور بلندش کردم کشاندمش حمام. آب سرد را باز کردم و رفتیم زیرش .حسابی بغلش کردم و شستمش. خوب خوب ، اطراف و داخل شیار کوسش را با آب سرد شستم . این کار سبب تنگ شدن واژن زنها میشه. کم کم با باسن و سینه اش بازی کردم. نوک سینه هاش را خوردم . از پشت بهش چسبیدم.کیرم بین پاهاش گذاشتم . سریع برگشت و نگاهش کرد. گفت ای خدا این چرا بلند شده. ؟ گفتم چون سیرش نکردی!!! دستاش رو دیوار حمام گذاشتم و قنبل کرد و باسنش را عقب داد. کیرم را دور سوراخ کونش گذاشتم . گفت بیخود اونجا مانور نده ، راه نداره .هرچه گفتم از کون بکنم ، اجازه نداد . گفت بخدا میمیرم ، تحمل این کیر را ندارم .گفتم بعدا فتح اش میکنم !!!
. بناچار از پشت تو کوسش گذاشتم . خیلی حالت زیبایی داشت. تند تند تلمبه میزدم و او هم لذت میبرد. تا اینکه ارضا شدم . و بیرون کشیدم. . برگشت و محکم بغلم کرد . گقت قول بده تنهام نگذاری ، بهت نیاز دارم . من بخاطر موقعیت خانوادگی و شغلی نمیتوانم به کسی اعتماد کنم . گفتم چشم همیشه کنارتم . الان حدود سه ماهه مرتب میکنمش .حداقل هفته ای دو تا سه بار سکس داریم . خودش به این مقدار قانع هست … تا بعد چه شود ،،،،!!!
نوشته: محسن ،
شیرم تو دهن ادم دروغگو ، 20 سانته؟ من هیجده سانته احساس میکنم مثل خرطوم فیله
اوسکولا این همون اوسکول اوزگَلیه ک گاییدن دبیر ریاضی رو نوشت بازم داستان مشابه نوشته در مورد گاییدن ی دبیر دیگ
خودشم معلم جا زده با همون مشخصات اسم کیریش محسن سایز شم بیست همه زیر کیرش ب گریه کردن میفتن
الان ذیگ علاوه بر زن دوس دختر مجرد و شوهردارم داره
من ک گفتم این کمبود شدید داره برا تایید گرفتن بدبخت تو سری خور
یادش بخیر مادرتم زیر کیر ۲۰۰ سانتی من تلف شد🤣🤣🖕
ازجایم برخاسته و لباس ازتن دورنمودم و لب بر آنجایش گذاشتم مگه داری تومجلس لایحه میخونی . قشنگ بنویس این دیگه چه مدلش بود طنز جالبی بود …ازخود سپاس دراومده ولبخند بر🤣🤣🤣لب نهادم…
اقا معلم شما گایش مدرسه رو هنوزم داری ادامه میدی اماخارج از تایم اداری.
بابا بکن از نوشتن شما.یاحداقل نوع نوشتار و مدل وحشی سکس کردنو کیر۲۰ سانتی رو هی به رخ نکش.حداقل یه تغییر پوزیشن ومدلی چیزی.
اینم که مثل همون چندقسمت داستان گاییدن معلم ریاضی مدرسه بود منتهی فقط شخصیت ها عوض شدن.وانگارداشتم بازهمون میخوندم.
اگه تو معلمی من ریدم دهنت با این نوشتنت که مثل کلاس اولی ها نوشتی ، بعد خوبه بهش نظر نداشتی و یکسال کل بدنش رو دید زدی ، و در آخر کص مادر دروغگو چون هیچ معلم مردی نمیتونه در مدرسه دخترانه تدریس کنه
محکم لبم را بر لبش گذاشتم
این جمله را فقط بخونید!!!
نقطه سرخط…
سپس او کیرخود را از دستش خارج نمود و به دنبال دستمال گشت
این یارو محسن تا همه خانم معلم ها را نگاد ول کن ماجرا نمیشه خب دو کلمه بنویس من همه معملم های زن ایران را با مخلفات گائیدم ما هم قبول میکنیم 😳 😳 😳 😳 😳
کیر همه پستانداران و پرندگان ودوزیستان و ماهیها تو کون دروغگو
خوبه حس نداشتی از قبل اون کیرت براش سیخ میشد اونجوری دقیق براندازش کردی مادرقبه
لامصب این چیه نوشتی من باید اسمم رو عوض کنم تا ما رو اشتباه نگیرند🤔😅
محسن
فک کنم یه معلمی بد کونتو پاره کرده
آخه لاشی،همه معلمای خانم شهرتون جنده ان؟؟؟؟!!!
کس کش حرومزاده،بی ناموس،کوردا معروفن به غیرت و شرف.تو آبروی همه هم زبوناتو بردی.بدتر از اون رسما میگی همه معلمای شهرتون کونی و جنده ان.
کیر ۱۷ سانتیمتریم تا خایه تو کونت
نگو که تو همون آقا محسن دبیر ریاضی هستی؟؟؟! جان مادرت تمام آموزش وپرورش گاییدی ولشون کن 😂😂😂
یعنی جر میخورم تو این شهوانی همه کیرهای سی چهل سانتی دارن و همه بکن هستن آخه جقی کم دروغ بگو
این همکارای شما بچه نداشتن؟ با توجه به سن میانسالی اینها ، قاعدتا باید حداقل یکی دو تا بچه ۱۵ تا ۲۰ سال داشته باشند. اینکه بچه ای وجود نداره و زارت همه چی اوکی میشه برای سکس جای تعجب داره. حداقل ترین کاری که میتونید برای جذابیت داستان انجام بدید اینه که بگید یه مکان جور کردید. اینجوری قابل باورتر هست.
بچه ها ی محسن اسمی معلم شده کل معلما را کرده تورا خدا یکی زنگ بزنه مدیر آموزش پرورش بگه پیداش کنین سربه نیستش کنین اوضاع داره خیط میشه
خداوکیلی من هیچ وقت حس سکس به خانمش نداشتم !
بعد از اون دو سه ساله خیلی دوس داشتم باهات باشم و بغلت کنم .ولی نشده بهت بگم…
بیل به کمرت بخوره هول دروغگو