****سلام.من پویا هستم
۲۲ سالمه،اهل اصفهانم،دانشجوی رشته دندان پزشکی.
از خودم بگم براتون که قَدَم ۱۷۸ سانتی متره از بچگی توپُر و دُرشت بودم
واسه همین یکم هیکلم دُرشته،نه زیاد فیس جذابی دارم نه زیاد حال بهم زن در کُل یک فیس معمولی
(خاطره سکس با محارم هست و اگر دوست ندارید نخونید)
(بخش های سکسی این قسمت زیاد نیست)
ماجرا از ۱۶ سالگی من شروع شد.من ۴ تا عمه داشتم.۴ تا عمه خوبو مهربون که وقتی من بچه بودم اونها چادری بودن و خیلی پوشیده توی خیابونو و خونه میگشتن.اما وقتی شوهر کردن همشون مانتویی شدن و کم‌کم به مرور زمان این حجاب کنار رفت. عمه های من به ترتیب متولد
سال ۱۳۵۸
سال ۱۳۶۰
سال ۱۳۶۵
و سال ۱۳۶۸ بودن
خونواده پدری من کلا خونواده خوبی بودن.همیشه دور هم جمع بودن و همیشه پیش هم بودن.اکثر هم خونه مامانجونم.منم که پدرو مادرم از هم جدا شده بودن اونجا زندگی میکردم.
این عمه های من همشون خوش هیکل بودن.همشون هم وقتی خونه‌ی مامنوجونم بودن خیلی آزادانه میگشتن با تاپ و شلوار با دامن و …
این روند بود تا ۱۶ سالگی و سن بلوغ و حشر فوق العاده زیاد من.
من کم‌کم داشتم بهشون حس پیدا میکردم و هرشب با قکر سکس باهاشون جق میزدم.
مخصوصا اون که متولد ۱۳۶۵ بود.اسمش سمیه بود یک خانوم توپر و گوشتی با قد ۱۶۰ و کون خیلی درشت و کمی بد فرم.سینه هایی درشت و خوش فرم
اما برعکس هیکلش اصلا ظاهر خوبی نداشت. ولی خب من هرشب با آرزوی سکس با اون میخوابیدم.
همین روند ادامه دار بود تا اینکه عمم به شوهرش شک کرد.مثل اینکه شوهرش بهش خیانت میکرده و یک زنباز بوده.عمم فقط شک داشت و یک سری بوهایی برده بود.
همین منوال میگذشت تا سن ۱۹ سالگی من.که پدرم برام یک ماشین خریده بودو منم سخت مشغول درس بودم.
یک روز که با دوست صمیم بیرون بودم و تصمیم به رفتن کافه گرفتیم.
شوهر عمم رو داخل اون کافه دیدم با یک زن هنگ کرده بودمو دنیا دور سرم میچرخید.نمیدونستم چیکار کنم اونجا موندمو وقتی شوهر عمم خارج شد منم باهاش از اون کافه بیرون زدمو تصمیم به تعقیب گرفتم.اونا توی یکی از محله های خیلی پایین شهر اصفهان وایسادن .وارد یک خونه شدن.
و شوهر عمم بعد از ۴۰ دیقه از اونجا خارج شد.
تصمیم گرفتم که همونجا بمونم.تا شب دوبار دیگ دوتا مرد دیگ وارد اون خونه شدن.من شک کرده بودم که خانومه شاید جنده باشه.شایدم اونا فقط اعضای خوانوادشون بودن.نمیشد بیگدار به آب بزنم.
تصمیم گرفتم چند روز به اون مکان برم و بینم چه خبره.
فردا از ساعت ۹ صبح رفتم اونجا و چندین مرد دیگه رو دیدم که وارد اون خونه شدن.
فهمیدم حدسم درست بوده. اون خانم جندست.
تصمیم گرفتم برمو ببینم چه خبره
وقتی در زدم بعد از ده دیقه یک خانمی درو باز کرد
موهای پرکلاغیش تو صورتش بود
به زور یک شال روشون بند شده بود
یک صورت بوتاکسی با لبای ژل زده
داشتم با دقت نگاش میکردمو با عمم مقایسه
یهو با صداش به خودم اومدم
+فرماییش؟
_سلام.میخواستم یک وقت بگیرم
+واسه چه کاری؟
_یکم حال کنیم
+اشتباه اومدی.
_نه به خدا آدرس همینجارو دادن
+اشتباه اومدی خوشگل پسر
_بابا به خدا درست اومدم مامورم نیستم به خدا
یک چند ثانیه مکث کردو گفت
+ساعتی ۳۰۰ با تمامی سرویس
_قبوله
+برو فردا صبح ساعت ۱۰ بیا
_حله
رفتم خونه مامانجونم
عمم اونجا بود
وقتی چشمام به چشمش میفتاد دلم واسش میسوخت.
شب که میخواستم بخوابم.همش با خودم فکر میکردم ای بابا اصلا به منچه
من چرا اینکارارو دارم میکنم. که چی بشه. اگه دست شوهرشو واسش رو کنم میاد میگه بفرما بکنم؟
اصلا من دارم چیکار میکنم.
فردا صبح در حالی که جا زده بودم رفتم.اونجا که رسیدم با ۱۰ دیقه تاخیر در باز شد. داخل شدم یک حیات خیلی کوچیک داشت. درو که باز کردمو وارد سالن شدم.تمام تصوراتم از خونه پایین شهر بهم ریخت.یک خونه نوساز و خیلی شیک.اون خانوم که من حتی اسمشم نمیدونستم اومد جلو و گفت
+من شبنم
_منم پویام
یک کاندوم بهم دادو گفت بکش سر کیرت و بیا تو اتاق.
وقتی وارد اتاق شدم
با یک ست طوری روی تخت خوابیده بود. بدون سوتین و شرت.رفتم و افتادم روش شروع کردم خوردن گردنش اومدم روی گوشاش.یکم خوردم و اومدم روی لباش. ولی اون حتی یک آهم نمیکشید .
اومدم روی پستونای قهوه‌ای سوختش و شروع کردم به خوردنش مثل وحشیا میخوردم.ولی اصلا واکنشی نداشت.اومدم روی کسش یکم خیس کرده بود ولی نه زیاد طوری روی کسشو جر دادمو شروع کردم به خوردن کس آویزونو حال بهم زنش ولی خب منم زیاد سکس نکرده بودمو دوس داشتم.
کیرم سیخ بود.کیرم ۱۷ سانته و یک کلفتی مناسبی داره.
کیرمو کردم تو کسش.که اصلا حال همچی از سَرَم پرید.خیلی گشاد بود. در اوردم.یکم سولاخ کونشو انگشت کردم و کیرمو کردم توی کونش اونجا هم گشاد بود ولی خب بهتر از کسش بود.بعد از ۱۰ دیقه دخول آبم اومد.
از روش بلند شدم ازش مکان دستشوییو پرسیدمو رفتم.خودمو تمیز کردمو برگشتم.روی تخت نشسته بود.رفتمو شلوارمو از توی سالن برداشتم و برگشتم وقتی داشتم میپوشیدم. یهو گفت ۶۰۰ تومن حسابته.
جا خوردم.گفتم واسه چی؟
که گفت پول طور و سکس .
قانع شدم.تو فکر این بودم که چطوری ازش حرف بکشم.
وقتی اومدم پولو بهش بدم
بهش گفتم
_ببین یک سوال ازت دارم
+بپرس
_علی کیه؟
+کدوم علی؟
_علی کنگازیان
+به توچه؟
_۴۰۰ بیشتر میدم
+یکی از مشتریای ثابتم و خوبم
_بیین اون شوهر عمه‌ی منه اگه کمم کنی که یک فیلم ازش در حال کردنت بگیرم ۱۰ میلیون پول میدم بهت.
+گمشو بیرون حروم زاده
_۲۰ میلیون
+گفتم گمشو بیرون
_مکانتو به پلیس لو میدم
یکم حالت چهرش عوض شد .ترسید
شروع کرد به گریع و ننه من قریبم بازی .
نشستم بقلش و بهش گفتم اگه کمکم کنه هم پول خوبی گیرش میاد
هم بهش قول دادم که هیچکس از هویتش مطلع نشه.
سر ۱۵ میلون توافق کردیم و قرار شد یک شب قبل از اینکه شوهر عمم بره اونجا به من زنگ بزنه.
دو هفته گذشت جمعه شب ، شبنم زنگ زد.شوهر عمم بهش گفته بود یک شنبه ظهر میره اونجا
من یک شنبه صبح رفتم اونجا و یک چک ۷ میلونی دادم به شبنم و قرار شد بقیشو وقتی فیلم گرفتم بهش بدم .
رفتم توی اتاق و با دقت شروع کردم به گشتن واسه‌ی پیدا کردن یک مکان درست واسه جاساز گوشی‌.
هیج جای درست حسابی واسه جاساز گوشی نبود.
یکم که نگاه کردم متوجه یک دوپوش شدم.شبنمو صدا کردم وقتی پرسیدم گفت دوپوشه خالیه ولی آدم توش جا نمیشه.
ولی من باید خودمو تو اونجا جا میکردم
به سختیو زور من رفتم توی دوپوش و مخفی شدم
ساعت ۱۲ بود که یک سری صدا شنیدم در اتاق باز شدو شبنم اومد تو اتاق
فهمیدم که شوهر عمم رفته کاندوم بکشع و بیاد
۱۰ دیقه بعد شوهر عمم اومد.
من اصلا دید نداشتم و فقط صدا در دوپوشو که پرده ای بود خیلی کم کنار زده بودم و دوربینو گذاشته بودم.
فکر میکردم خیلی طول بکشه ولی سر ده دیقه تموم شد.
شوهر عمم رفت خودشو شستو رفت.
منم رفتم پایین یک چک دیگه به شبنم دادم و رفتم.
وقتی نشسستم تو ماشین فیلمو نگا کردم.
قسمتی از پرده جلوی دوربینو گرفته بود.
ولی خب صورتش معلوم بود.
حالا من یک فیلم خیلی خوب توی دستم داشتم.اما باید با اون فیلم چیکار میکردم؟…

ادامه دارد

نوشته: تابو شکن