اتفاقی شهوت ناک

1393/02/17

سلام به همه دوستان خوبم این یک داستان تخیلی هست که براتون می نویسم و قهرمان این داستان یک آدم متاهل به نام فرهاد هست و حالا داستان :

مهناز همسرم خیلی خوشگل و سفید هست . خیلی هم دوستش دارم . الان هم دو تا بچه خوشگل داریم ولی خب من از اول ازدواج بدجور تو کف خانم برادر مهناز به نام زهره هستم . این زهره خانم ما پوست سفید و شهوتناکی خیلی هم خوشگل هست . آرایش غلیظی هم داره . کوتاه بگم که همیشه تو کفش بودم نمی دونستم چطور میشه باهاش سکس کرد . همیشه به یادش جلق زدم !! تا اون شب غیر منتظره و عجیب رسید :
اون شب مهناز زهره را دعوت کرده بود که موهاش را رنگ کنه . هر دو تاشون خونه ما بودن من هم رفته بودم تو اتاقم و تو سایتها چرخ میزدم . یهو مهناز بعد از 2 ساعت صدام کرد که فرهاد جان ما میریم حمام . زهره هم میاد چون موهام بلند هست خوب بتونم رنگها را تمیز کنم ! من اول خیلی توجه نکردم ولی بعدش که دقت کردم فهمیدم زهره جون هم با مهناز با هم لخت تو حمام خواهند بود . کیرم حسابی شق کرد . خیلی تو کف بودم حشرم هم زده بود بالا . 10 دقیقه گذشت با خودم گفتم لخت میشم من هم میرم تو حمام هر چه بادا باد !!! وقتی حشری بشی عقل هم که کار نمی کنه . آخه زنم هم که تو حمام بود !!
خلاصه لخت شدم و با یک کیر سیخ شده رفتم تو حمام . یواش در را باز کردم . چون پرده حمام بود کسی متوجه ورودم نشد . دو تا حوری بهشتی لخت تنها با یک شرت به پا زیر دوش و پشت به من بودن . زهره با موهای بلند مشکی اش داشت موهای مهناز را شانه می کرد مشخص بود که کار شستن موها تمام شده مهناز هم که موهاش را بلوند کرده بود هم زیر دوش چشمهاش بسته بود . مغزم کار نمی کرد کیرم گنده و کلفت مثل یک تنه درخت سیخ بود . رفتم جلو تر . یهو زهره متوجه من شد یک جیغ زد و دستاش را روی سینه اش گذاشت مهناز هم یهو چشمهاش را باز کرد و گفت : تو اینجا چیکار می کنی ؟ وای
من گفتم تو رو بخدا من حالم خیلی خرابه بیاین حالا که همه اینجا هستیم یک حالی به هم بدیم . با این حرف رفتم و زیر دوش مهناز را تو بغل گرفتم و سینه هاش را به خوردن مشغول شدم . زهره هم یک کنار رفت و میخواست بره بیرون که دستش را گرفتم و گفتم نه تو را بخدا نرو !!! مهناز اول مقاومت میکرد ولی بعد شل شد . زهره هم به نظر که بدش نمی یومد اومد نزدیک ما به نگاه کردن . نقشه ام این بود با سکس با مهناز زهره را هم حشری کنم و فکر کنم داشتم موفق میشدم چون داشت از روی شرت خودش را می مالید . شرت مهناز را هم درآوردم و شروع به خوردن کسش کردم . لبه وان نشست و پاهاش را باز کرد . زهره هم رفت روبروی ما روی صندلی نشست . یکم که گذشت دیدم آخ و اوف از پست سر میاد زهره خانم هم داشتم کسشون را می مالوندن . کیرم را کردم تو کس مهناز و شروع به تلمبه زدن کردم . زهره دیگه دادش هم در اومده بود . مهناز را رها کرد و رفتم زهره را آوردم . به مهناز گفتم اشکال نداره مهناز هم که حشر و شهوت عقلش را برده بود گفت : نه هر کار می خوای بکن . زهره هم شرتش را در آورد . رو ابرها بودم . دو تا حوری را داشتم می کردم . بی معطلی تو کس آبدار زهره کردم و … بقیه را هم که خودتان می دونید که چقدر جالب هست . سکس 3 نفره و …
اون شب تو حمام اونقدر آبم اومد که تا عمر دارم یادم نمیره . فقط خدا کنه زهره از من حامله نشه !!
شوهر زهره سر شب اومد دنبالش ظهر هم ناهار از بیرون سفارش دادیم و خوردیم چقدر روز خوبی بود .

امیدوارم از این داستان خوشتان آمده باشد
شوهر زهره اخر شب اومد دنبالش

نوشته:‌ mitit


👍 0
👎 0
76493 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

417849
2014-05-07 07:52:06 +0430 +0430
NA

اولم.
قوه تخیل بسیار قوی داری جانم

0 ❤️

417850
2014-05-07 14:51:19 +0430 +0430
NA

شوهر زهره چه وقتی از شب اومد دنبالش؟!!!

ببینم، اسمت عین اله باقرزاده نیست؟!!

0 ❤️

417851
2014-05-07 16:09:01 +0430 +0430
NA

یه بار دیگه بگو دقیقا شوهر زهره کی اومد دنبالش؟

0 ❤️

417852
2014-05-08 02:32:25 +0430 +0430
NA

فكر كنم تو همونى هستي كه داستان لذت تحقير رو نوشتي منم اى ريما هستم. داداش داستانات خيلى خنده دارن ادامه بده. در ضمن يه فكري هم به حال جمله بنديت كن. ترو مخه حسابي

0 ❤️

417853
2014-05-08 02:51:43 +0430 +0430
NA

نه والا ما نمیدونیم سکس سه نفره چجوریه.
کون بچه یه تعارف خشک وخالی هم به ما میزدی .
سکس 4نفره رو تجربه میکردی.
خودتم حال تو حال میشدی.
تک خور سگ خور.

0 ❤️

417854
2014-05-08 08:27:24 +0430 +0430
NA

اسم کاربریمو ازاین رو H.u.n.t.e.rگذاشتم چون احساس میکردم شغلی مشابه Sam‏ و Dean‏ کاراکترایSUPERNATURAL‏ دارم…یه روز همه شماها نویسنده های جقی رو شکار میکنم !البته قبل شکار برنامه تجاوز هم واستون تدارک دیدم ! :D

0 ❤️