سلام به همه مال ممه

من نازنینم ، یه دختر خوب از یه خانواده خوب ، اینقدر خوب که خوب ، اصلا خوب تو خوب ، دندونپزشکم و اصلنم از جاهای خاص بدنم پول در نمیارم
یه بابا جمشید مهربون دارم که خیلی زحمتکشه و از محل یکی از اعضای بدنش ارتزاق میکنه و دوزار نون حلال در میاره
یه مامان دارم که زن اول بابا جمشیدمه و اونم گاهی میره سر کار کمک بابا جمشیدم و اونم از محل دوتا از اعضای بدنش پول در میاره
یه داداش نوید دارم که متاسفانه خیلی بی عرضه و به درد نخوره و اونم اهل نون حلاله و از محل یکی از اعضای بدنش پول در میاره
دوتا زن بابا دارم به اسم های شرمیلا و مبینا که یه مقدار شیطونن و از محل تمام اعضای بدنشون دوسه لقمه نون در میارن
یه کارگر خدماتی هم داریم که چون خدمات میداده شوهر بی لیاقتش طلاقش داده و اونم پیش ما کار میکنه و میفرستیمش خونه مردم تا خدمات بده و پول در بیاره، یه پسر کوچولو هم داره که خیلی نازه و یه شومبول کوچولو هم داره که البته ما اصلا بهش دست نمیزنیم که یه وخت خدای نکرده ، ادی ناراحت نشه و بیرونمون نکنه، حالا اگه تو کرد عیب نداره

خب دیگه ، پی پی کنم سر اصل مطلب و دیگه مصدق اوقاتتون نشم

امروز صبح خیلی خیلی زود ساعت یازده من خوابیده بودم که دیدم ای داد هی ، صدای جیغ بابا جمشید اومد
گفتم وااای بابا جمشید چه مرگت شده
هیچی نگفت
رفتم پیشش دیدم ای داد هی ، کیرش خونیه

گفتم : چه مرضت شده باز؟
گفت: یه گربه هه اومد کلاهک ماملمو کند و برد، همون که خودت پیوند زده بودی بهم

دوستان یادشون هست که کلاهک شومبول بابا جمشید لای انبردست گیر کرد و کنده شد و من از سر دمب گربه واسه درست کردنش استفاده کردم

نگو حالا گربه هه بعد مدتها گشتن ، اومد بابا جمشید رو پیدا کرده و سردمبشو پس گرفته و رفته

منم گفتم ناراحت نباش بابا جمشید ، الان بهترشو برات میارم

اونم خوشحال شد و دیگه ناراحت نبود

بعد با خودم فکر کردم بذار یه چیزی بهش پیوند بزنم که دیگه کسی نیاد بکنه و ببرتش که یهویی چشمم به آفتابه قرمزه ی توی مزتراب افتاد
منم سریه رفتم ده سانت از سر لوله ی آفتابه رو کندم و آوردم چسبوندم به جای کلاهک دودول بابا جمشید و گفتم بیااا ، این مال خود خودت
دیگه ناراحت نباش ، اونم خوشحال شد و دیگه ناراحت نبود و رفت که با کلاهک جدید شومبولش جق بزنه و حال کنه

منم رفتم بیرون که از محل یکی از اعضای بدنم پول دربیارم

دوستتون دارم
بوس به دودول و چوچولتون
اگه ادی بیرونم نکرد و فقط تو کرد، دوباره میام و از خاطرات گوه بارم براتون میگم

فعلا تا بعدا بااای