سلام من مهسا هستم 28سالمه و حدودا 4سال هست که ازدواج کردم از اول ازدواجمون شوهرم حسن که 30سال داره تقریبا هر شب منو میکرد و اگه یک شب کس بهش نمیدادم تا فردا شب ناراحت و عصبی بود و تو هر بار سکس علاقه ای به خوردن کس نداشت دو سال به همین منوال گذشت و هر شب حسن کس منو جر می داد تا اینکه با هم تصمیم گرفتیم بچه دار بشیم یکهفته استراحت بهم داد و دیگه سکس نداشتیم و بعد از یکهفته اون شب لختم کرد و حسابی کسم رو گایید و خیلی محکم و طولانی تلمبه زد و منم حسابی ارضا شدم و آبش رو ریخت تو کسم و بعد چند روز هم استراحت کردم و دوباره یه شب سکس حسابی داشتیم و بازم کسمو ابیاری کرد بعد ازچند روز آزمایش دادم و مثبت بود ولی دکتر گفت باید استراحت مطلق کنی و اجازه سکس ندارید حسن که عادت به کس کردن هر شب داشت یتیم شده بود تا اینکه یه شب که حسابی راست کرده بود بهش گفتم بیا کیرتو بده برات ساگ بزنم از خدا خواسته قبول کرد براش یه ساک حسابی زدم و ابشو ریخت تو دهنم بعد گفتم برو کس بلیس با اکراه قبول کرد و اولین بار بود که کس می خورد پاهامو باز کرد شروع کرد به لیسیدن و نوک سینه هامو با دست تحریک می کرد نزدیک یه ربع لیس زد تا من تو دهنش ارضا شدم و دیدم آبم رو باولع بیشتر لیس میزنه و قورت میده وپعد از ارضا شدنم گفت که خیلی طعم کسم رو دوست داره و تا نزدیک فارق شدنم تقریبا هر شب کسم رو حسابی لیس میزد و منم براش کیرش رو ساک میزدم و آبش رو می خوردم.
نوشته: مهسا
این کسشعرا چیه مینوسید
خودتون یه بار بخونید
که ریدنتون مشخص شه برا خودتون
احسنت شما میتوانید . شما پهلوان . شما لیسندگان
کیر گیس گلابتون تو حلق جفتتون
ولی دمت گرم با سرعت جت داستان کسشعرتو تموم کردی زیاد عذابمون ندادی
با این که بچه های سایت اتمام حجت کردن
ولی حداقل داستان تو واقعی تر میومد
امیدوارم واقعی باشه که اگر واقعی باشه خوشحالم ازدواج موفقی داشتی
بگم که با این داستانت با اختلاف تو داستان نویسی بد ریدی