سلام من امیر23ساله ازاصفهانم ,اين داستانی ک ميخام براتون بنويسم یکم طولانیه اما خب واقعیته ونمیشد سانسورش کنم اگ حوصله ندارید اون اخرشو بخونیدفقط… مال تابستان پارساله.اولش بگم که ما ساکن خوده اصفهان نيستيم امابايکی ازدوستام بنام ميلاد ک اهل اصفهانه توی دانشگاه رفيق فاب بوديم وازهرموقعيتی استفاده ميکرديم ک کوسهای دانشگاه را تور کنيم و 2 واحد کوس کردن پاس کردیم…هرهفته١روز باميلاد ميرفتيم پارک ناژوان و جايي ک دخترها واليبال ميکردن قليون ميکشيدیم.
خلاصه یکی ازين روزهاکه داشتيم ميرفتيم وسط راه قبل ازشهرابريشم ديديم١خانمي جوان باتیپ سفيد و کيرراست کن منتظرماشينه…گفتم ميلادبزن کنااااااار اوووووووف عجب کوسی (یعنی جوری ایستاده بود ک کون خوشگلش ازپايين کمرباريکش توچشم میزد.١خانم27ساله بودباچشمای رنگی وموهای طلايي و مهمتراينکه نیم زبونی بود وقتی حرف ميزد عشق میکردی)ميلاد همیشه ساز مخالف بودگفت آخه اينو با بنز هم نميشه سوار کرد.چه برسه پرايد,ول کن خيط میشیم گفتم اونش بامن… چندمترجلوتر ايستاديم باورتون نمیشه من تااومدم فک کنم ک چی بگم دیدم دختره بدوبدو باکفشای پاشنه بلندش مياد,اومدو گفت…پل چمران؟بعله سواربشید…سوارشد تو راه سربحث را بازکردم گفت ک اومده بوده جشن تولد دوستش وخودش روانشناسه ومرکز مشاوره داره,منم حسابی مخشو گذاشتم توفرغون…چندبارخندوندمش وآخرشم گفتم١روانشناس خوب معرفی کنه بهم ک گفت خودم مشاوره ميدم منم ازخداخاسته…شمارمو دادم ورسوندیمش ورفتيم پارک وزنگ نزد,ميلادم گفت خاااااااک توسرت دیدی گفتم اين محل نميده باس میبرديمش توجاده خاکی و…اما روش من این نبود!
خلاصه دیگه نامید داشتم ميرفتم دروازه شیراز و سوار شم بيام ک موبایلم زنگ خورد…بله…سلام…عليک…شما؟راحله ام…راحله؟خب باش…نشناختی؟صبح شمارتا دادی…!منو میگي…١هورفتم توفضاااااااا وای یعنی شاه پروژه ی زندگيم بود,آخه لامصب خيلی کوس نازی داشت عین نامزد مهند توسريال عشق ممنوعه بود فيکس…ب ميلادکه گفتم گفت نرو شايددام باشه…گفتم من اهل ريسکم نميای گفت ن…منم رفتم اولش جوری باحجاب اومد پیشواز ک من فکرکردم شوهرش خونس اما شوهرش بیمارستان بود,طحالش مورد داشت ومن میدونستم کسی ک طحالش مشکل داره سکس نميتونه بکنه زياد…یکم باهام حرف زدوگفت مشکلت چیه يکم کسشر بافتم وآخرش گفت بیا مرکزمشاوره الان بروخونتون ک دیروقته…این مدت همش چشمام ب بدنش بود وتصورمیکردم زیرش چ خبره…نميدوتستم ک این کس امشب زیردست وپامه…گفتم نمیشه شب بمونم ماشین گیرنميادا گفت ن شرمنده همسایه هاشون فوضولن و…منم رفتم دم درکه رسیدم آیفونو برداشت گفت صبرکن…منم گفتم حتمن ميخاد١لقمه غذابده بهم چون شامم نخورده بودم…دراکه بازکرد دیدم اووووووووف شده١خانم باتاپ شلوارک نارنجی تعجب کردم گفت میتونی شب بيرون بخابی…گفتم اره.زنگ زدم گفتم من خونه ميلادم.مامانم یکم چيزم گفت وقط کرد.رفتیم توگفتم ویشد.متحول شدی؟گفت ازت خوشم میادخیلی حرفات جالبه(اخه من ازبس بادخترسرکله زدم دیگه حرفه يي ام)واما بعدازشام برام گفت ک شوهرش مشکل داره و١هفتس حشری شده امشب واس اول وآخربارميخادسکس کنه چون منم پسرخوبی ام رفت حمام واومد.رفتیم روتخت.روش نميشد چراغاخاموش کردولخت شدرفت زیرپتو منم رفتم ب تاریکی ک عادت کردم دیدم اوووووووووف گردن کشیده و سینه های اناری وپوست سفیدی داره روناش تپل وکون برامده خوش فرمی باب مدل سگی کردن …کوسش هم لاش بسته بود…خداييش جنده نبود چون عرق خجالت روپیشونیش بود وقتی سوتین وشورتشا درآوردم ازخجالت چشماشا گرفته بودو میگفت واااااای نه خدایا من چیکارکردم…
خوابیدم روش ولبهاشوخوردم اولش انگار نميخاست چون بی حرکت بود اما خب منم کوس کن قهاربودم حشریش کردم پامو میمالیدم ب کوسش وسینه هاشا ميمالوندم بهم گوش وگردنشا هاااااام هاااااام میکردم دلش خالی مبشد.کم کم صداش دراومد اه ااااااه اااااه امير …نع سیاه نشه…ااااااخ اخخخخخخخخ…بکنم بسه بکن…بااین حرفاش کیرم هرلحظه بزرگترمیشد وگوشم حرفاسکسی ميزد ومدام شوهرشا صدامیکرد…س کردم تلاش ميکنه کيرمو بگیره کمکش کردم اول تخماما مالیدبعدگفت اميييیر؟این چیه بااین سنت اندازه شوهرمه کيرت…(کيرمن ١6سامت وخیلی خوش فرم وخوشگله کلفتم هس مث لوله گازدقیق)حسابی کيرمو مالید ومالید.حالت69خوابيدیم واون جوری تخم وکيرمو ساک میزد مث کسايي ک تشنه هستن…منم حسابی خوردم براش کوسشو گازگاز میکردم وکونشو میماليدم…میگفت ااااااااه اااااااه کيرت دهنمو پرکرده منم گفتم بخورش حرف نزن…خيلی حشری بود سرمو کرده بود توکوسش ومرهاما میکشید صدای النگوهاش و چلق چلق کيرم تیک تیک ساعت فقط شنيده ميشد…برگشتم سينه هاشا خوردم وکیرمو گذاشتم لای کوسش ک دیدم بعله صاف ۴لیترآب توشه…ازچاک کوسش آب راه افتاده ود ومیگفت اگ شوهرم مث تو هات بود هرشب بهش ميدادم خوشبحال زنت عجب کيری نصیبش میشه…اول خاستم ازکون بکنمش امانذاشت وگفت ن…پاهاشا گذاشتم رودوشم وافتادم روش ک پاهاش کنارگوشاش بود و…تالاپ تالاپ تالاپ تالاپ میکوبیدم توکوسش صدا آه ونالش منو حسابی وحشی کرده بودواااااای ک چقدرکردمش اونشب.باورم نميشد همونیکه چندساعت پیش سوارش کرده بودم الان دارم ميکنمش…خودش گفت اونشب 3بارارضاشد…حالت سگی شد لای کونشا بازکرد وکوسشا کردم وانگشتما میکردم توکونش لاپ لاپ رونام میخورد ب روناش وتخمام اون وسط له ميشد…اخرش ب شکم خوابید وکونشو دادبالا ک لای پاش بازبشه منم کردم کوسش دیگه زخم شده بود کیرم2بارارضاشده بودم وازبس نازبود این بدن بازراس میکردم براش.ابمم میگفت بریزتوش ک بسوزم بپاشه جیگرم حال بیاد,صبحش پاشدم رفتيم حمام و کونشو کف مالی کردگفتم بده بکنمش گفت واااااااااای مگه میتونی بازم…کمرتا گاييدی گفتم ١باره دیگه…چسبید ب دیوار کونو دادعقب ومنم نامردی نکردم تابیخ تاپوندم کونش وخودش عقب جلو میکرد وااااااای ک چ عشقی داشت صدای خفنی ميداد.ابمو اورد…تاالان نزدیک ٩باردیگه سکس کردیم اما هیچکدوم اولیش نشد…الانم بااجازه خودش گذاشتم داستانو ومیخونه…اون هفته قراره شوهرش بره شهرستان ومن بازبرم…بچه ها ممنون…نظربدید …
نوشته: امیر
اعصابم کیری بود با خوندن داستان تو کیری تر هم شد خواهر جنده…شاشیدم تو دهنت مرتیکه جلقوز
خواستی پیام بده به منم معرفیش کن اگه راس میگی.منم یکی رو به تو معرفی میکنم تازه بهتر،،،،
کونکش چغدر کس شعر نوشتی
یک نفر هم داستانتو تا آخر نخوند
تالاپ تالاپ کیرم تو کونت
وقتي خوندم سريال تركي نكاه ميكني فهميدم جقدر سطح فكرت بايينه خاك تو سر حرومزاده ات بره بورو همون فيلم تركيت رو نكاه كن جقتو بزن. ننويس ديكه مجلوق
خاک تو مغزت که زن شوهردار کردی
و
خاک تو مغز اون جنده که به کسی که یه عمر عشقش بود برای یه سکس تن به توی عوضی داد!
این چه کاریه تو این سایت مد شده؟!
اول مدیران نظرات رو چک میکنن بعد اجازه میدن گذاشته بشه؟!
اینجا هم فیلتر!!!
مدیران سایت خواهشا نکنید!
طرف داراتون کم میشن!
ما همه فیلتر گریزیم اومدید واسه نظراتمون فیلتر گذاشتین؟!!
دیوث همون لوله گازی که مثال زدی با رگلاتورش تو کون توی دروغگوی از خود متشکر گوزو…
الاغ اینقده از خودت تعریف کردی که چی بشه
پوفیوز کدام روانشناس احمقی توی روانی رو تو خونش راه میده ؟
خر خودتی آرزوها تو ببر یکجای دیگه بساط کن . افتاد .
با راستو دروغش کار ندارم.
ولی نه به خجالت اولش نه به 9 بار بعدش
جنده بوده دیگه بگو.عب نداره
خودت بگو چی بهت بگم برازندت باشه؟ازصبح انقدر کیر فرضیمو تو حلق شما مجلوقای کس نویس کردم 6بار آبم اومد
ننویس کسمال ننویس
کیرفیل پرنده توکونت…مرتیکه لاشی دیگه ازاین کوسشعراننویسی ها…میام همونجامیکنمت
کس کش لاشی مادر قحبه ریدم تو نوشتنت حروم زاده با لهجه می نویسی سگ بغل کن پاپتی.ریدی تو اعصابم با این نگارشت منم ریدم تو دهن ننه ی جنده ات.
خورد…بله…سلام…عليک…شما؟راحله ام…راحله؟خب باش…نشناختی؟صبح شمارتا دادی…!منو میگي…١هورفتم توفضااااااا
تخم خر تو سرت با این داستانت گشادباشی.
کیرم تو داستانت انشالله خودت زن میگیری چون معلومه کوس کش خوبی میشی
کسی مه روانشنایه لااقل یه پراید پوکیده داره که بره اور و اوور. بعد سر خیابو منتظر تو واییاده که ا آسمون برسی براش؟!!! کیر همو شوهر طحالیش تو کس خوارت که خوارتم هیچوقت ارضا نشه.
کیر همی خری که تو عکس تو کس زنت. کس کش جقی برو خیار بکن تو کونت راحت بخواب.
آخه مشنگ این قدر تناقض و چرت و پرت داشت داستانت که حتی حوصلم نمیشه لیست کنم. کدوم روانشناسی شماره بیمارش رو می گیره آخه؟؟ چرا کارت مطبش رو نداد؟؟ اصلا چرا دعوتت کرد خونه بار اول؟؟
چاخان بود
چقدر واسه خودت تبلیغ کردی این داستانا هم شده پیام بازرگانی.
میگی بچه اصفهان نیستی اما داستانت رو با لهجه نوشتی. تایپ لهجه دار ندیده بودیم که دیدیم
تو جاده ابریشم ماشین گرفت واسه چمران؟؟
چرا دروغ میگی؟؟
خاک بر سر
باز هم جق و باز توهم انقدر دروغ داشت که حوصله ندارم روشون کنم سپردمت دست بقیه
خب برو گمشو دیگه با این داستانت. حالم به هم خورد .
بچه ها آبادت کردن برو از آبادانی که نصیبت شده استفاده کن
عجب!!!
ازشهرابریشم(باغ ابریشم سابق) سوارشدواسه پل چمران؟!
وقتی ازاصفهان میخوان برن ناژوان ازشهرابریشم رد میشن؟!
واسه مشاوره گفت بیا خونه؟!
یک سوال اساسی:
“چراتوی شهوانی زنهاودخترها(اون هم به خوشگلی نیکول کیدمن و آنجلینا جولی وخوش هیکلی جنیفرلوپز )توکف کیرندواونقدرکیرگیرنمیارندکه به گویندگان و نویسندگان داستانها پناه میبرند؟!!!”
akhe goozoo man khodam bache esfahanam maghze esfahanam mishinam majlooghe badbakht az key tahala bara nazhvan az bagh abrisham rad mishan martike esfahani nama
خدایی علم پیشرفت عجیبی کرده…
ما که نفهمیدیم اینا چجوری با یک نگاه سن و قد و وزن طرف و تشخیص میدن؟
شاید دستگاه اندازه گیری رو چشماشونه بجای عینک…
والا من که حیرانم.
اقا هفت بار دهنتو سگ نر زرد ارمنی به همراه اولین بچه بالغش بگاد.که دیگه تفت ندی.
ومن بهت میگم اونی که کردی گدای گوشه خیابونی بوده نه روانشناس