پسری که از دختر بهتر بود 🍑

1402/10/07

سلام به همه بچه های شهوانی
این داستان مال زمانیه که سرباز بودم تو تهران
از خودم بگم محمدم متولد ۸۱ یکم سبزم و قدم ۱۸۰ و وزنم ۶۵ یه هیکل متوسط. کیرم ۱۹ سانته و کلفت و با هیکل لاغری که دارم خودشو حسابی تو چش میندازه
اذر بود آخرای پاییز هوا حسابی سرد بود و منم بعدظهرا میرفتم بیرون تو پارک و خیابونا یه چرخی میزدم. همینطوری که سیگار روشن میکردم دیدم یه پسری از جلوم رد میشه حس کردم صورتش یکم اشناست و یه جایی دیدمش اونم منو شناخته بود
اومد جلو سلام و احوال پرسی پرسیدم کجا دیدمت گفت تو کلانتری تون میام کار دارم اونجا. اسمش معین بود متولد ۸۳ بدن تو پری داشت ک یکمم به تپلی میزد یه رون گرد و گوشتی با پوست سفیدددد مثل بلور که دلت نمیاد دست بزنی بهش
خلاصه یه سیگار تعارف کردم گفت نمیکشم کلا اهل هیچی نبود.
خلاصه تموم شد فرداش اومد که بره داخل کاراشو انجام بده دیدمش. هرکی میخواد بره داخل اول بازرسی بدنی میکننش منم از فرصت استفاده کردم رفتم. اومدش به رفیقم گفتم برو استراحت کن من چند دقیقه ای هستم اینجا. خلاصه اومد بهش گفتم جیباتو خالی کن انجام داد. دستشو باز کرد یه دست به سینش کشیدم چقد بدن گرمی داشت. یه دست به جیباش زدم و پشت کمرش دست کشیدم. دستم که رفت روی کونش که جیب پشتش رو ببینم باورم نمیشد ک این کون یه پسره. اینقدر خوش فرم و نرم بود دلم نمی خواست ولش کنم.
خلاصه رفت کاراشو انجام داد داشت میرفت منتظرش موندم کی میره.اومد داشت میرفت ازش پرسیدم کارت به کجا رسید و اینا پروندشو پرسیدم ک سرقت شده بود ازش. گفتم بهش باهات حال میکنم و اینا شمارتو بده هماهنگ کنیم بریم بیرون. شمارشو گرفتم منتظر موندم تا بعدظهر.ظهرش رفتم حسابی شبو کردم تر تمیز کردم. بعدظهر ساعت ۴ زنگ زدم کجایی ادرس پرسیدم دیدم نزدیک بود خونشون. رفتم دم درشون اومد پایین. گفت کجا بربم گفتم یه کافه ته خیابونه بربم اونجا. خلاصه ماشینو روشن کردم سوار شدیم نشست. داشتیم میرفتیم پشت چراغ بودیم. دستمو گذاشتم رو رون تپل و نرمش. یه نگاه با خنده بهم کرد و گفت چه دستت گرم شده و خندید دیگه هیچی نگفت. رسیدیم یه اسپرسو یه هایپ زدیم فول انرژی گفتم کجا بریم گفت بیا بریم خونمون بیرون سرده مریض میشیم. گفتم باشه. رسیدیم رفت لباس عوض کنه شلوارو درآورد دیدم یه کون سفید از اونایی که دست بزنی قرمز میشه. گرد و خوش فرم افتاد بیرون که شرت تنگم پوشیده بود و محو کونش بودم که یهو صدام زد گفت کجاست هواست گفتم هیچی. باز یه لبخند شیطنت آمیزی زد و یه شلوارک داد پوشیدم. رفتیم رو مبل دراز کشیدیم. یه اب میوه خرد داشتیم میخوردیم. گفت حوصلم سر رفته بیا یه فیلم تو گوشیم دارم ببینمش . گوشیش باز کرد رفت گالری داشت دنبال فیلم میگشت که دیدم یه عکس از کون قشنگش گرفته. کیرم شروع کرد به راست شدن که یه جوری قایمش کردم. از اونجا دیگه مطمئن شدم این چی دلش میخواد.
یه فیلم گذاشت. فکر میکردم سریال باشه ولی دیدم دنبال فیلم سوپره. یه فیلم پیدا کرد گذاشت به دختری بود که خواب بود و اینا پسره میره بیدارش کنه… من کیرم داشت میترکید جوری ک دیگ نمیشد قایمش کرد یهو چشمش افتاد به کیرم. چشاش گرد شد و هیچی نمیگفت. بعد چن لحظه دستش اروم با استرس و شهوت گذاشت رو کیرم ک زیر شلوارک بود اروم مالیدش. کیرم داشت از شدت شهوت منفجر میشد. دستو گذاشتم کنار کونش ک فهمید میخوام چیکار کنم خودشو یه وری کرد که بتونم بمالمش . دستمو که گذاشتم رو کونش یه نفسی کشید. کیرمو از شلوارک در اوردم یکم مالیدش. من قفل رو کونش بودم ک دیدم سر کیرمو داره میلیسه. بلند شد پایین مبل نشست و کیرمو تا ته کرد تو دهنش و شروع کرد ساک زدن. بلد نبود معلوم بود تاحالا سکس نکرده. بلند شدم و سرشو با دستم نگه داشتم تلمبه میزدم تو حلقش که صدای اوق اوقش کل اتاقو برداشته بود. داشت ابم میومد که همشو خالی کردم تو حلقش که مجبور کردم قورتش بده.
کیرم مث سنگ شده بود با اینکه یک بار آبم اومده ولی از کونش نتونستم بگذرم. بردمش رو تخت لختش کردم. کونش داشت دیوونم میکرد. پاهاشو دادم بالا. یه تف زدم به سوراخش.انگشتم‌ کردم داخل. بزور رفت توش معلوم بود تاحالا نداده یکم که جا باز مرد بیشترش کردم. کیرمو کردم دهنش یبار خیس شه. پاشو دادم بالا و سرشو اروم کردم داخل ک یه جیغ زد.ترو خدا بکش بیرون سوختمممم. منم ک گوشم بدهکار نبود تا ته فرو کردم ک گریش گرفت. چند دقیقه توش نگه داشتم ک یکم دردش کم شد شروع کردم تلمبه زدن. صدای خوردن تخمام به کونش اتاقو پر کرده بود. بلند بلند آه و ناله میکرد و منم پشت هم تلمبه میزدم. درش آوردم داگیش کردم و با یه هل کردم تو کونش و باز یه آه بلند کشید. شروع کردم تلمبه زدن بهش و صدای کون نرمش شهوتمو بیشتر میکرد. دو تا سیلی به کونش زدم سرخ سرخ شده بود و حسابی رو ابرا بود داشت لذت میبرد. سرعتمو بیشتر کردم و اوهش به جیغ تبدیل شد و دیگ استرس گرفتم همسایه ها بفهمن بالشت گاز گرفت. احساس کردم داره آبم میاد و همشو خالی کردم تو کونش. شل شدم و توش نگه داشتم و روش خوابیدم. بعد چن دقیقه گفت بریم یه دوش بگیریم. کمرم حسابی خالی بود. توی حموم یه ساک برام زد و چند قطره ریختم رو صورتش.
از اون به بعد هفته ای یکبار میبینمش میرم خونشون

نوشته: Mohamad


👍 26
👎 17
27701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

964205
2023-12-29 00:41:55 +0330 +0330

قشنگ بود وخواستنی

1 ❤️

964231
2023-12-29 03:26:30 +0330 +0330

هییی روزگار

0 ❤️

964253
2023-12-29 09:28:41 +0330 +0330

آرزوهای بزرگ اثر چالز دیکنز 😄😄😄

1 ❤️

964255
2023-12-29 10:04:17 +0330 +0330

اوق اوق کونت رو تعریف کن

0 ❤️

964290
2023-12-29 19:07:57 +0330 +0330

خوب بود
لایک شد
👍👍

1 ❤️

964460
2023-12-30 16:46:05 +0330 +0330

کیرم شق شد

1 ❤️

964468
2023-12-30 18:08:37 +0330 +0330

اصلا کون پسر یه چیز دیگه است 😘😘😘😘😘😘😋😋😋😋😋😋😋😋😋😋😋😋😋😋😋😋😋

1 ❤️

965112
2024-01-04 03:56:43 +0330 +0330

اگر طرف باراولش بوده چطور تونستی اینهمه راحت و بی درد سر بکنیش اونم خوشش بیاد و تازه بزور هم مجبورش کردی ابتو بخوره…اهل فحاشی نیستم ولی حالا میفهمم برخی اوقات برخی ادمها چرا فحش میدنو…ببخشیدا ولی واقعا باورپذیر نیست حرفات و تناقض داره…ممکنه این اتفاق افتاده باشه و اصل داستان دروغ نباشه اما من مطمعنم که در پرداختن به جزییاتش اغراق کردی! بهرحال برات ارزوی بهترینها میکنم

1 ❤️

965233
2024-01-05 01:44:54 +0330 +0330

تابلو بود که تو کف کونی یکی هستی و هنوز نتونستی بکنیش و امیدوارم بکنی و داستان بعدیت واگعی باشه

0 ❤️