یه چند وقتی بود که میخواستم یه داستان از خاطرات نوجونیم رو براتون بنویسم.چند سالی رو ما در شمال کشور و متل قو سکونت داشتیم.اون زمان سن من بین 12 ال 15 سال بود.زیاد دورمون آشنا و همسایه نبود.گاهی با چند تا از بچه ها میرفتیم شنا توی طرح شناش که کسایی که رفتن بلدن.اون سالها 2 تا طرح شنا داشت.یکی از این دوستای ما یه پسر همسن خودم بود تپلی بود یکمی ولی عجیب سفید و با پاها و کون دخترونه.رونای سفید تپلی با یه کون گرد حتی یه دونه مو هم نداشت.اون زما نمیفهمیدم این چیزا و گی بازی رو اما 2 باری که جای مایو با شورت اومد توی اب رو یادمه که کیرم شق شده بود همش زل زده بودم به روناش.
دقیق یادم نیست کدوم ماه تابستون بود ولی رفتیم 2 تایی طرح.یه زره خوراکی هم از خونه میبردیم چون گرون بود همه چیز اونجا.خلاصه اومدیم بریم تو اب شنا که دیدم باز این یه چیز کوتاه پاشه منم روم نمیشد چیزی بهش بگم هیچوقت.خلاصه چند ساعتی شنا کردیم تا یکمی هوا تیره شد یعنی گرگ و میش داشت میشد سمت غروب که دیدم کامی (دوستم) داره توی اب با یه مردی حرف میزنه که معلومه شمالی نبود.یه مرد میان سال بود اما هیکل عضلانی قوی داشت.موهای جوگندمی و خلاصه قد بلند.رفتم جلو دیدم دارن راجب شنا حرف میزنن و ظاهرا شناش خوبه و میخواد به کامی یاد بده.
اون زمان میدونستیم بچه بازی زیاده و خیلی هوای خودمون رو داشتیم.خلاصه من اومدم بیرون ساندویچمو بخورم که دیدم خبری از کامی نشد.دوباره برگشتم سمت ساحل چون هوا اگه گرگ میش بشه سخته تشخیص دادن افراد.تو این فاصله پرده های پلاژ رو هم بالا کشیدن که یعنی تایم شنا تمومه. هر چی چشم انداختم ندیدم تا بالاخره دیدم اون مرده توی فاصله 50 60 متری از میله های طرح توی ابه.رفتم توی اب سمتشون یواش یواش که یهو دیدم پشتش رو به ساحله و انقدر جلو رفته که پای من به زمین نمیخوره.یعنی مسافت تقریبا زیادی رو از ساحل دور شده بود.یکمی خودم رو شناور کردم روی اب و دقت کردم دیدم کامی رو گرفته بغلش از پشت.
مایوش رو کشیده بود پایین و از پشت کرده بود توی کونش.از ساحل هم دور شده بود و پشتش رو کرده بود که کسی نبینه.گاهی هم که صدای کامی میخواست یکمی بلند شه زود دهنشو میگرفت.نمیتونستم ببینم دقیقا کامی توی چه وضعیتیه یا صورتش چطوره اما میشد کاملا حدس زد داره چیکارش میکنه. گاهی که دهنشو ول میکرد واسه این بود که با 2 تا دست بهتر بدنشو بگیره و بکنتش.کامی هم از این فرصت استفاده میکرد و هی میگفت تروخدا بسه سوختم دیگه همشو نکن توم…اخخخخ ای بسه بسه تروخدا ببرم بیرون.پاهای من وقتی به زمین نمیرسید پس قطعا پاهای کامی بیچاره هم نمیرسید و این یعنی کیر اون مرده بیشتر و راحت تر میرفت توش.واسه یه لحظه همه چیزو توی مغزم سنجیدم و با اینکه ترسیده بودم اما کیر خودمم داشت شق میشد راستش.چون فاصلم زیاد نبود باهاشون میترسیدم یهو برگرده و منو ببینه.یعنی جای اینکه اون بترسه من میترسیدم!البته اینم میدونستم که با وضع روشنایی هوا و فاصله که از ساحل داشتیم و اینکه این یارو پشتش به ساحل بود،عمرا کسی نمیدونست کون سفید کامی داره گاییده میشه.
چند دقیقه بعد دیدم این یارو اصن نمیزاره دیگه صدای کامی در بیاد و اونم همش سعی میکرد توی اب دستو پا بزنه.یه حسی از ترس و حشر و کنجکاوی داشتم یه دلم میگفت برم سراغ مردم بگم بهشون یا برم کمک بیارم.اما سر و صدای کامی ارومتر شده بود.برگشتم یواش ساحل لباس پوشیدم.که دیدم یارو از یه جای خلوت داره کامی رو میاره سمت ساحل.از بغل گرفته بودش اونم معلوم بود خیلی بیحاله.یکمی توی ساحل بوسش کرد داشتم از دو میدیدم.بعدش از کامی جدا شد و من رفتم سراغ کامی بیچاره که سوارخ کون تپلش شده بود اندازه یه سکه باز به قول خودش! البته باز هم با من اومد دریا از 1 هفته بعد که حالش بهتر شد اما دیگه اون اقای غیر بومی رو ندیدیم هیچوقت. البته من همیشه به اون یارو حسودیم میشد و تا روز اخری که از کامی جدا شدم هر روز علاقه ام به بدن تپلی و رونای سفیدش بیشتر میشد.
نوشته: اسکوپیون
نمی دونم چرا یه حسی بهم میگه این فقط یه داستان بود
مثلا آدم توی آب دریا تعادل نداره ، بعید به نظر میرسه تو جایی که یه بچه 12 ساله پاش به زمین نمیرسه یه مرد قشنگ پاهاش روی زمین باشه و بتونه کون یه بچه که خودش هم ناراضی هستش بذاره!
ولی در کل داستان بدی نبود
ممنون
یه کون سفید داشت تو دریا شنا میکرد کوسه اومد جر واجرش کرد اینجوری بود که پاره پوره شد :|
عمو کاندومی عزیز وسط دریا چطور میشه کاندوم کشید سرش؟
میشه با رسم شکل لطفا توضیح بدید (17 نمره)
آقای ادمین محترم.
چرا دقت نمیکنی، ارسال داستان پدوفیل!؟
اگه با چشم بصیرت به ماجرا و داستان نگاه کنیم،
حیرت آور و تأثر برانگیزه.
باس فریاد زد ولی تأسف آوره گوشها به کری عادت کردند.
آقای (سام و ناصرومسیحی عزیز) به نکته خوبی اشاره کردن .،
باید فریاد زد،
اون تگ خاطرات کودکی برداشته شود ولی کو گوش شنوا
عمو کاندومی عزیز تو دایرکت (بخاطر بیان بعضی از مسایل خصوصی و شخصی) جواب نوشتتو دادم، البته نه به سبک شما بلکه با ادب
امیدوارم کمتر از کامنتها و داستانها حرص بخوری
تا آب که کیر داخل کون نمیره
مارو اون کثافتای متجاوزم با صد تا ژل لوبریکانت و روغنو .ژل های شل کننده باز شل نمیکردم
و تا مرحله قش کردن میرفتم
نگران نباش عزیزم توش نرفته
یا خیلی هنر کرده باشه تا سرش رفته.
بعدشم اوسکول موقعیت خوبی بود برا کردنه خودت .چرا نکردیش
مثلا تهدیدش میکردی میرم به همه میکم کون میدادی تو دریا
باید بمنم بدی
اونوقت نانازه خوشگلشو حسابی فتح میکردی اینسری
اسکار کیر کج
وای مردم از خنده برا پیامت
خیلی با مزه بود.
از عمو کاندونی تقاضا مندیم پاسخ بفرمایند به سوال این بزرگوار.
خخخخخخخخخخخخخخخخ
خواهشا داستاناتونو نصفه نیمه تعریف نکنید بالام جان!! ?