سلام خدمت دوستان عزیز این داستان که میخوام تعریف کنم کاملا واقعی ه من حدودسيزده سالم بود که این اتفاق برام افتاد من یه پسر سبزه تپل کون گنده ای دارم اون موقع اصلا به این چیزا فکر نمی کردم اون موقع من با پسر عمه ام که ازمن دوسال بزرگتر بود بازی میکردم اون موقع تو دهات زندگی میکردیم یه روز که باهم بازی میکردیم رفته بودیم یکی ازاین خونه های مهتابی بود و کسی توش زندگی نمی کرد که اونجاپسر عمه ام بهم گفت بیا باهم حال کنیم و منهم چیزی نمی دانستم قبول کردم شلوارمو کشید پایین ولای پاهایم گذاشت یه حسه خوبی بهم دست داد بعد کاملا شلوارمودراوردکيرشو گذاشت تو ذهنم
گفت بخورش من خوشم نميومد ولی به اصراخوردم بعد نوبت من شد منم تو دهنه اون گذاشتم بعد منو به صورت داگي کرد واروم کيرشو گذاشت تو ک.نم اولش خیلی درد داشت وتو نمی رفت ولی یکم آب دهن زد وفرستاد تو یکم که عقب جلو کرد آبش اومدريخت تو کونم بعد ازون هرموقع منو گیر میاورد میکرد دیگه من کم کم خوشم اومده بودهمش دوست داشتم بدممودلاي مختلف منو ميکردجوري شده بود که از پشت منو میکرد ازجلو آبه. من میومد وبه من خیلی حال ميدادچند سالی همینجوری منو گایید تا اینکه ازدواج کردو دیگه منو نکرد الانم که من سی وپنجم سالمه حدود ده دوازده ساله کیر تو مونم نرفته و همش تو کفه کیرم و
همیشه به خود خیار ياهرچيز کلفتو صافی باشه میکنم نمیدونم چرا ولی همش حس زن بودن بهم دست میده همیشه لباسهای تنگ وکوتاه می پوشم شورتهاي لامبادو زنانه می پوشم همش دوست دارم بدم دوست دارم زن باشم کیر باشه ساک بزن م ابشو بخورم خیلی مستم
نوشته: رامین
عمو کاندومی دل بکار نمیدیا… داری جق میزنی یا بار جدید رسیده؟
بیا ما رو با درودهای کلفت و آبدارت شادمون کن
منم تنهام و مکانم همیشه جوره
کم سن دوست داشت من هستم جنوب تهرانم
همون کیرشو کرده تو ذهنت???