نصاب ماهواره

1399/11/26

ماهیت کلی این داستان واقعیه ولی برای اینکه سکسی ترش کنم قطعا ی سری چیزا رو بهش اضافه یا کم کردم …

رفتم توی یک آپارتمان برای نصب ماهواره .
مثل همیشه رفتم روی پشت بوم آنتن رو نصب کردم و اومدم پایین .
شهرزاد و مادرش و برادرش پایین بودن داشتم کانال ها رو اوکی میکردم که سر حرف باز شد و بهشون گفتم که کار کامپیوتر هم انجام میدم ، شهرزاد گفت اتفاقا کامپیوتر من مشکل داره ، بعد از اینکه ماهواره نصب شد با داداش شهرزاد رفتیم برای درست کردن کامپیوتر و هر کاری کردم نشد درستش کنم . بهش گفتم ی روز بیارش در مغازه تا اونجا درست کنم . اوکی داد و خداحافظی کردم و اومدم خونه .
شب شهرزاد پیام داد خودش را معرفی کرد و گفت شهروز شماره را داده که باهات هماهنگ کنم و کیس را بیارم واسه تعمیر ، گفتم فردا بیار ، گفت الان هم میتونم بیارم . ساعت حدودای ۷ و ۸ بود گفتم خب الان بیار .
اومد در فروشگاه و تا اومدم کیس رو درست کنم یک ساعتی زمان برد و توی این مدت بیشتر آشنا شدیم .
گذشت و بعد از چند روز رد و بدل کردن پیام و صحبت کردن چون مامانم رفته بود بیرون و شب نمیومد امکانش را داشتم که ببرمش طبقه ی بالا . بهش گفتم میای اینجا ، گفت آره .
اومد …
نه بچه پررو بودم نه سر به زیر ولی خب خیلی روم نمیشد بهش نزدیک بشم . فکر میکردم اگه بهش چیزی بگم ، بهش بر میخوره و صدا می‌کنه و آبجی و داداشم که پایین بودن میفهمن و … خلاصه که اون بالا فقط ی تخت بود و ی میز . اسمش شده بود اتاق من ولی انباری بود بیشتر
نشست روی تخت ، منم دراز کشیدم و خودم را گوله کردم تا بتونم سرم را بذارم روی پاهاش ، همین که سرم را گذاشتم و نگاهش کردم
گفتم : چقدر تو خوشگلی خندید و ی لحظه لبم را بوسید .
کف کردم . ی کم اومدم بالاتر ، سرم زیر ممه هاش بود و کشیدم زیرش . نررررم و خواستنی بود
دستم را بردم دور کمرش و یهو خوابوندمش و خودم هم اومدم روش من نصف تنم به دیوار بود و اون نصفش آویزون . به هر ضرب و زوری بود ی کم درست تر خوابیدیم و لب هاش رو بوسیدم خوشمزه بود ی طعم آدامس توت فرنگی ،هی بیشتر خوردم و اون رها تر میشد .
بوسه ها شهوانی شده بود پر از شهوت بودیم بدون هیچ حرفی فقط همدیگه رو بوسیدیم .
دستم را بردم بین پاهاش و روی شلوار کسش را لمس کردم
صدای آآآآهش رفت توی مغزم .
برای اینکه صداش زیاد بالا نره مجبور بودم که هر کاری میکنم لبهاش رو ببوسم .
کسش را میمالیدم و زیر دستم مثل مار به خودش می‌پیچید .
چند دقیقه ای کسش را مالیدم .
دستم را برداشتم ، نگاهش کردم راضی بود به همه چی و هر اتفاقی که قراره بیفته
دراز کشیدیم بغل همدیگه ، دستم را گذاشتم زیر سرش و باز بوسیدن و لیسیدن لب رو شروع کردیم . کیرم داشت میترکید . چسبوندم به رون پاش و بازم آآآآه گفتنش پیچید توی مغزم .
دستش را آورد سمت کیرم ، من ی شلوارک پام بود از روی شلوارک ی کم مالید و دستش رو برد زیر شورتم و کیرم رو گرفت .
آروم گفت : اووف چه سفت شده .
گفتم : آره دیگه
شروع کرد به مالیدن کیرم و منم همچنان فقط لبهاش رو میخوردم . دستم درد گرفت زیر سرش . دستم را از زیر سرش برداشتم و خوابیدم روش ی بوس کوچیک کردم رو لبش و رفتم پایین . دکمه های مانتوش را باز کردم ، فقط نگاهم میکرد . ی تاپ پوشیده بود تاپش رو دادم بالا ، اه سوتین هم داشت . دیگه تاب نداشتم . سوتینش را باز نکردم دادم بالا و اووووووف دو تا ممه ی تپل زد بیرون ،سرم رو گذاشتم لای ممه هاش و مثل وحشی ها شروع کردم به خوردن و لیسیدن فقط صدای آآآهش میومد . کیرم و میمالیدم لای پاهاش و ممه هاش رو میلیسدم و می‌خوردم
رفتم پایین تر شکمش را بوسیدم و دکمه ی شلوارش را باز کردم .
جووووووون بوی کس از همون فاصله هم حس کردنی بود
شلوار و شورتش را با زحمت از پاش درآوردم . میخواستم برم کسش را بخورم که دستش را گذاشت روش حتی نذاشت ببینمش .
گفت : نه دوست ندارم .
گفتم : چرا ؟ باشه .
منتظر جوابش نموندم . تی شرتم رو در آوردم و اون هم سوتینش را باز کرد و باز افتادم روش شلوارم رو هم توی همون حالت دراز کش با پاهام در آوردم
دوتامون لخت لخت تو بغل هم بودیم .
کیرم رو گذاشتم لای پاهاش . میمالیدم به کسش . ی کم پشم داشت . احتمالا بخاطر همین نذاشت ببینم کسش رو ولی اصلا مهم نبود .
کسش انقدر خیس بود که کیرم سر میخورد لاش
یکی دو دقیقه ای لاپایی کردمش حس خوبی بود هم واسه من هم واسه اون
گفت : بکن توش دیگه طاقت ندارم
گفتم : بازه ؟ جلو ؟ مطمئنی ؟
گفت : آره بکن .
ترسیده بودم ی دختر ۲۲ ساله مگه میشه اوپن باشه ( این جریانات مال ۱۵ سال پیشه ، اون موقع ها خیلی مرسوم نبود دختر اوپن باشه )
با اینکه میترسیدم ولی کیرم را گذاشتم در کسش و آروم آروم فشارش دادم
تنننننگ بود و کردنی . سر کیرم داشت می‌سوخت و می‌رفت تو . خیلی دااااغ بودیم هر دومون ولی اون انگار عطش بیشتری داشت .
با هر بار فشار دادن صدای آه و ناله ش ترغیبم میکرد که بیشتر فشار بدم
تا ته کیرم رو فشار دادم تو کسش و نگه داشتم
نگاهش کردم . ی لبخند از روی رضایت داشت و ی قطره اشک گوشه ی چشمش بود .
گفتم : چیه ؟
گفت : هیچی بکن ن ن ن ن
تلمبه میزدم تو کسش محکم میکردمش
فقط آآآآه و ناله ش توی گوشم بود . گاهی میبوسیدمش و کیرم را تا ته میکردم تو کسش
آبم نزدیک بود بیاد که کیرم را در آوردم
گفت : چرا در میاری ؟
گفتم : برگرد از اونوری
گفت : نمی‌خواد همینجوری دوس دارم
بازم کیرم را مالیدم لای کسش . اینبار به نظرم ارضا شد ، چون ی آهی کشید که ترسیدم کسی فهمیده باشه
کردم تو کسش و تلمبه زدم
گفت : تند تند بکن
تند و محکم میکردمش
گفتم : دوس داری ؟
گفت : آره بکن بکن بکن
دیگه نمیتونستم جلوی اومدن این رو بگیرم کیرم را درآوردم و گذاشتم روشکمش .
آبم پاشید روی شکمش خودم هم ولو شدم روش
چند ثانیه ای که اصلا توی دنیا نبودم . خیلی ی ی ی آب بود
سرم را بردم لای موهاش ، لاله ی گوشش را لیسیدم و گفتم : خوب بود ؟
گفت : وای آآاآره خیلی حال داد .

پ ن ۱ - این داستان نبود خاطره بود خیلی کم و کاستی داره خودم میدونم ولی اولین تجربه داستان نویسیم بود .
پ ن ۲ - فحش ندید ولی اگر ایرادی داره بهم بگید که اگر تصمیمی برای نوشتن دوباره داشتم توی اون جبران کنم
پ ن ۳ - شما پر کنید …

نوشته: سرطان


👍 18
👎 7
47401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

791786
2021-02-14 00:38:34 +0330 +0330

والا منم نصاب لوازم خونگیم ما ک ندیدیم بعد اتمام کار کسی بهمون پیام بده یا همون موقع بگه بیا بکن
اکثرا سعی میکنن پول ندن

4 ❤️

791791
2021-02-14 00:51:36 +0330 +0330

دمت جیز نصاب راستی نگفتی چوب پرده چی شد جقی

2 ❤️

791794
2021-02-14 00:59:35 +0330 +0330

چند وقت بود از کستان تعمیر کامپیوتر و سکس پشت بندش خلاص شده بودیم! باز عمو جانی کلیپ جدید داد اینا پیداشون شد!! 😁

7 ❤️

791825
2021-02-14 01:51:11 +0330 +0330

خدا بیامرزه مخترع کامپیوتر و شربت رو
اگر این دوتا نبودن الان آرشیو داستان های شهوانی صفر بود از داستان😂

2 ❤️

791836
2021-02-14 02:48:28 +0330 +0330

همیشه حق نگو.

بعضیا در تاریکی به تو حسادت میکنند

1 ❤️

791840
2021-02-14 02:50:57 +0330 +0330

ریدی
داستانت مزخرف و نگارشت افتضاخ و فانتزیت تکراری و در آخر کیرم خواجه حافظ شیرازی تو حلقت ننویسی دیگه ها . فقط جق بزن بدون نوشته

0 ❤️

791850
2021-02-14 04:45:49 +0330 +0330

تخیلات یک جقی رو پشت بوم ملت در حال نصب آنتن ماهواره

0 ❤️

791864
2021-02-14 08:02:22 +0330 +0330

والا سگ ماده هم اینقدر راحت پا نمیده
بعد تو کلی وقت گذاشتی تو خونه طرف کامپیوترش درست نشد ولی یک ساعته توی مغازه ساعت هشت شب درستش کردی؟ باقالی من خودم کارم کامپیوتره اگر یه کامپیوتره قراره راه بی افته همون یک ربع اول مشخص میشه . یه چیز دیگه دختره اینقدر اه و ناله کرد چطور خواهر برادرت نفهمیدن والا همسایه طبقه بالای ما سکس میکنن صداشون را میشنوم گرچه ضعیف ولی بازم شنیده میشه ، کلا خالی بستی

1 ❤️

791869
2021-02-14 09:19:36 +0330 +0330

برازرس تقدیم میکند

0 ❤️

791911
2021-02-14 14:23:38 +0330 +0330

نکنه مامانت رفته بود شیطونی که شب نیومد 😂 😂

1 ❤️

791917
2021-02-14 15:15:47 +0330 +0330

پ ن ۳ : کیر وحشی بافقی، وحشیانه از پهنا تو ژرفنای کونت

0 ❤️