شاهرخ و دوجنسه (۱)

1400/04/03

سلام من شاهرخ هستم الان سی سالم شده شغل ما دامداریه و به همین خاطر واسه دوشیدن شیر دامها یه ماه رو باید تو کوه زندگی کنیم تو چادر با چندتا خانواده دیگه که اونا هم دامدار هستن ما چند سالی هست که واسه دامداری میریم کوه با همین چندتا خانواده که اونا هم تو چادر زندگی میکنن چند سالی هم هست همدیگه رو میشناسیم مثل یه خانواده شدیم دیگه دختر خانوم هم اینحا زیاده که تو دامداری به خانواده شون کمک میکنن خلاصه جریان از اونجا شروع شد که من واسه جمع کردن هیزم باید میرفتم تو کوه و اونجا بود که نرگس و دیدم که داره هیزم جمع میکنه و منم مثل همیشه سلام کردم و به راهم ادامه دادم یه مقدار که رفتم دیدم نرگس من و صدا زد گفت شاهرخ کجا میری حدود فکر کنم یه هفت یا هشت سالی از من بزرگتر بود خیلی هم کار میکرد هیکلش هم از من بیشتر بود خلاصه گفتم دارم میرم دنبال هیزم که گفت منم نیام اینجا زیاد هیزم نداره گفتم عیبی نداره باهمدیگه میریم راه افتادیم یه مقدار راه رفتیم گفت واقعاً کار ما سخته و اینطور چیزها منم گفتم اره دیگه چاره ای نداریم شغل ماهم همینه دیگه هنوز حرفم تموم نشده بود که بهم گفت خوشبحال این دختر پسرهای شهری که راحت زندگی میکنن همه چی هم واسشون فراهمه هرکاری هم دلشون میخواد میکنن گفتم نه اونا هم اندازه خودشون دغدغه دارن همینطوری حرف میزدیم و به راه مون ادامه میدادیم تا رسیدیم تو یه دره که هم ساکت بود هم خلوت حتی یدونه گنجشک هم نبود اونجا شروع کردیم به جمع کردن هیزم ها وقتی تموم شد داشتیم با طناب میبستیم که بزاریم روی الاغ ببریم کنار چادر ها واسه آتیش همینطوری که داشتیم بلند میکردیم و نرگس هم کمک میکرد حس کردم یه چیزی به کونم خورد اول فکر کردم شاید عمدی نبوده بعد دوباره خورد دیدم آره نرگس هی دستش و میزنه به باسنم چیزی نگفتم ولی بعد دیگه دستش و بر نداشت از رو باسنم گفتم نرگس دستت بردار جیکار میکنی گفت شاهرخ میخوام باهمدیگه حرف بزنیم گفتم بگو خب گفت نه بیا بشین خلاصه نشستم پیشش یکم از اینور و اونور حرف زد تا رسید به اینکه تو چیکار میکنی گفتم چی و چیکار میکنم گفت خودت و چطور ارضاع میکنی این و که گفتم درجا خشکم زد گفتم ول کن پاشو بریم راه دوره میخوریم به تاریکی از جام پاشدم برم دستمو گرفت گفت بشین حالا میریم دیگه مجبور شدم نشستم دوباره گفتم بگو ببینم چی میخوای گفت تو جوانی قیافه خوبی هم داری البته نرگس میگفت خودم که میگم زیاد خوب نیستم بگذریم گفت چطوری خودت و ارضاع میکنی گفتم خب با یکی دوستم واسه ارضاع شدنم میرم پیش دوست دخترم این و نگفتم ما همین یه ماه و واسه شیر دوشیدن میریم تو کوه بعد یه ماه دیگه برمیگردیم تو شهرمون ولی دامها مون تو کوه هستن .بهم گفت باهاش چیکار میکنی گفتم یعنی چی گفت میکنیش یکم مکث کردم گفتم اره بعد نتونستم جلو خودم و بگیرم گفتم تو جیکار میکنی واسه ارضاع شدنت گفت من راستش بیشتر وقتی میبینمت یکم حشری میشم گفتم یعنی چی گفت دلم میخواد باهمدیگه باشیم چیزی نگفتم گفت بین خودمون میمونه گفتم تو از من بزرگتری اینجا هم تا بخوایم کاری کنیم همه میفهمن گفت پاشو بریم یه جای خلوت بلدم هیچکی نمیتونه ببینه مارو چیکار میکنیم راه افتادیم یه مقدار که رفتیم رسیدیم پشت یه تخته سنگ گفت خوبه نشستیم کنار همدیگه دستش و گذاشت دور گردنم لبم و میخورد منم سینه هاشو گرفتم تو دستم حسابی مالیدم بزرگ بودن هی فشار میدادم اونم ناله میکرد دستش و گذاشت روی شلوارم هی کیرم و میمالید زیاد بزرگ نیست کیرم ولی کوچیکم نیست هی فشارش میداد راست کرده بودم خودش شلوارم و درآورد کرد تو دهنش انقدر میک زد تا درجا آبم اومد همه شو خورد بعد بیحال شدم گفت ارضاع شدی گفتم اره دیگه گفت هنوز که کاری نکردیم گفتم نمیدونم ارضاع شدم دیگه داشتم شلوارم و درست میکردم دیدم دستش و گذاشت رو باسنم هی میمالید گفت برگرد ببینم کونت و گفتم کونم چرا گفت میخوام ببینم خلاصه برگشتم شلوارم و کشید پایین کونم و بوس میکرد بعد گفت چهار دست و پا شو منم همین کارو کردم زبونش و مالید به سوراخم کلی خوشم اومد همینطوری انجام میداد خیلی خوب بود بعد گفت حالا نوبت تو هست گفت همینطوری که هستی تکون نخور بعد شلوارش و در اورد درست جلو صورتم بود دیدم زیر شورتش یه برامدگی داره شورتش و کشید پایین اصلا داشتم شاخ در میاوردم یه کیر سفید کلفت زیر شورتش بود من که کلا هنگ کرده بودم گفت چیه گفتم توکه زن هستی گفت بعد بهت میگم خلاصه به زور گذاشت دهنم همینطوری که خوردم دیگه باور کنید به زور تو دهنم جا میشد گفت بسه حالا برگرد برگشتم یکم گذاشت لای پاهام عقب جلو کرد خوشم میومد بعدش با انگشت باسوراخم بازی میکرد هی تف مینداخت روی سوراخم بعد کیرش و گذاشت دم سوراخم یکم فشار داد ولی تو نمی رفت باز با انگشت یکم اینکارو کرد دردم میومد گفتم نمیخوام اینطوری نکن که گفت وایستا خوشت میاد منم چیزی نگفتم یه مقدار همینکارو انجام داد بعد دوباره کیر شو گذاشت دم سوراخم این دفعه یه یکمش رفت تو خیلی دردم اومد گریم گرفت وقتی دید گریه میکنم هی بوسم میکردو میگفت که خیلی دلم میخواسته باهمدیگه باشیم هی بهم میگفت که خیلی بهت علاقه دارم راستش با این حرفهاش آروم میشدم و همینطوری که این حرف هارو بهم میزد کیرشم تو کونم بود دیگه دردم کمتر شده بود بهم گفت اروم میکنم که زیاد اذییت نشی و دردت نگیره گفتم باشه اونم همینکارو کرد کیر کلفت سفیدش و اروم اروم سانت به سانت فشار میداد تو تا جای که بهم گفت دیگه همش رفته تو تکون نخور تا یکم عادت کنه کونت یکم همینطوری بی حرکت جفتمون موندیم تا اینکه کونم باز شد اونم اروم اروم شروع کرد به تلمبه زدن دیگه کلا باز شده بود و تند میکرد و هی میگفت شاهرخ خیلی دوستت دارم عاشقتم منم بیشتر حشری میشدم و حال میکردم کیرش و کلا در میاورد و دوباره تا تهه میکرد بعد یه چند دقیقه اینکارو کرد گفت پاشو وایستا بعد دوباره به صورت ایستاده کیرش و کرد تو اینطوری دردم میومد بهش گفتم ارومتر بکن اینطوری دردم میاد اونم گوش کرد و ارومتر انجام میداد یه چند دقیقه ای به طور ایستاده من و کرد که حس کردم نمیتونم درست وایستم رو پاهام گفتم نرگس نمیتونم وایستم رو پاهام تمومش کن گفت وایستا العان تموم میشه بعد دوباره من به پشت خابوند و پاهام و داد بالا وکیرش و کرد تو یه مدت هم اینطوری کرد کمکم حس کردم داره نفس نفس میزنه و و من سفت گرفته بود و لب ش و گذاشته بود رولبم و میخورد بعد یه دفعه کیرش و تا تهه کرد تو و نگه داشت حس کردم کونم داغ داغ شد آب شو خالی کرد تو کونم یه چند لحظه همینطوری روم موند تا اینکه گفتم پاش و نرگس دیگه اونم پاشد کیرش نیمه خواب بود منم وقتی میخواستم بلند بشم بی اختیار گوزم میومد انگشتم و بردم سمت کونم که دیدم خیلی خیلی باز شده ترسیدم وقتی دید ترسیدم گفت نترس چیزی نیست یکم بگذره خوب میشه گفتم باید برم دستشویی رفتم دستشویی نشستم آبش از کونم میومد خون هم میومد بیرون خیلی ترسیدم گفت بیا دیگه شاهرخ باید بریم هیزم جمع کنیم جواب ندادم وقتی چند بار صدام زد دید جواب ندادم اومد ببینه چه خبره که دید کونم خونی شده اونم ترسید خواست دلداریم بده که نترس خوب میشه گفت ببخش نمیخواستم اینطوری بشه اخه من دوجنسم و خیلی وقته که با کسی سکس نکردم و نمیتونم به کسی اعتماد کنم چون آبروم میره تو تنها کسی هستی که از این جریان خبر داری و تنها کسی هستی که من تا بحال باهاش سکس داشتم قبول دارم زیاده روی کردم و میدونم خیلی اذییتت کردم و اینکه قسمت من این بوده که خدا من و اینطوری آفریده همینطوری که داشت حرف میزد گریه ش گرفت که راستش دلم سوخت بغلش کردم گفتم عیبی نداره گریه نکن گفت که خیلی وقته که بهم علاقه داره شاید چند سالی هست ولی نمیتونسته بهم بگه و موقعیتش پیش نمیومده که ابراز علاقه کنه گفت خیلی دوستم داره و همینطوری هم گریه میکرد که یه دفعه گوزم در اومد که کلی خندیدیم گفتم دست خودم نیست دیگه دیدی چیکار کردی باز شده کونم حسابی گفت الهی بمیرم خدا من و بکشه اگه بخوام اذییت کنم بعد یه لب گرفتیم از همدیگه راه افتادیم رفتیم دنبال هیزم جمع کردن وقتی تموم شد راه افتادیم سمت چادرها و من هنوزم دردم شدید بود و به سختی راه میرفتم هرطوری بود خودم و رسوندم به چادرها شب شد موقع خواب همش به جریانی که پیش اومده بود واسم فکر میکردم صبح شد و گله اومد واسه اینکه شیرشون و بدوشیم یکم بهتر شده بودو ولی هنوز یکم درد داشتم کارهام و هرطوری بود انجام دادم یکم گذشت نرگس هم با مادرش اومد یکم بهم نگاه کردیم سلام و احوال پرسی گفت بهتری گفتم اره ولی یکم درد دارم هنوز چیزی نگفت معلوم بود ناراحت شده این جریان واسم پیش اومد اگه خوب بود کامنت کنید تا ادامه شو بنویسم راستی خواهر مادر اونهای که میان زیر داستان ها فوش مینویسن خرابه وگرنه دلیلی نداره بیان فوش بزارن زیر داستان طرف میاد یه ساعت وقت میزاره داستان مینویسه واس تو جقی که بخونی یکم سرگرم بشی از غصه و فکر و خیال بیای بیرون بعد فوش کامنت میکنی خلاصه هرکی فوش بده معلومه که خواهر مادرش به صدنفر دادن پایان نوشته شاهرخ

نوشته: شاهرخ


👍 20
👎 11
23801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

816786
2021-06-24 00:57:42 +0430 +0430

خوش بحالت کاش یه شیمیلم هم اینجوری صفره منو میزد

0 ❤️

816799
2021-06-24 01:27:23 +0430 +0430

تا ارضاع دوم خوندم 😒
نمی دونستم پروردگار متعال تنظیمات کارخانه ای گاو و گوسفندا رو، رو یک ماه شیردهی در سال اونم فقط در نواحی مرتفع تنظیم کرده! 😂😶
جداً که پیشرفت خلقت توامان با کستان پردازی با ژانر تخمی، به مراتب پدیده ای عجیب تر از کیر داشتن نرگس و نوشتن ارضاع به جای ارضاء بود!

پ.ن: تازه از شر اون عرشیا ( شوهر آیدا) خلاص شده بودیما…😂🤰🚶🏻‍♀️


816804
2021-06-24 01:36:35 +0430 +0430

آخه کدوم چوپونی اسم بچش رو شاهرخ می ذاره؟ از وقتی پای اینترنت به در و دهات باز شد ریده شد تو کل اینترنت. برو گوسفندتو بچرون کم کس و شعر تفت بده کونده خان.

2 ❤️

816811
2021-06-24 02:50:13 +0430 +0430

من خواهر ندارم یک
مادر مرحومم هم دستش از این دنیا کوتاهه دو
سوما حالا اگر اول مادر بعد خواهر بعد تک تک دخترا و زنهای ناموست را بیارم جلوی چشمت کار بدی کردم؟
ک س کش خان عظیم
اولا تو گوه خوردی اومدی برای سرگرمی من داستان که ن گوزستان بنویسی
که بخوای منت بزاری (((دیشب در مورد افرادی عین خودت و جالب تر و دقیقا چوپان هایی که تازه اندروید با فروش گاو و گوسفند خریده و اومده تازه بدوران رسیدنش رو با ادا و اطوار نشون بده کامنت زیر تایپک سپیده خانم گذاشتم شمپوت))) بعدش این تو نیستی که تصمیم بگیری کی بیاد بخونه و چی بگه ، آخه ری دم ب تو و تمام اهل روستا ت که یکی مثل تو نماینده اونا هست الان
میخوای بگی داستان نویس حرفه هستی؟
شاشو خان چندین و چند سوتی دادی عین سگ دروغ گفتند پیدا بود، اما میدونی چرا خوارو مادرت رو فحش نمیدم؟
چون امثال تو عقده فحش شنیدن به ناموس دارنند ارضا میشن با این فحشها
گمشو نبینم گوز گوز الکی بخوای کنی
هنوز چیزی نشده مادر و خواهر همه رو ب فحش گرفته توقع داره فحش نخوره
ع ن دوله گوزو مقام

4 ❤️

816824
2021-06-24 05:23:50 +0430 +0430

لااقل تو هم میکردیش با فقط خودت میکردیش

0 ❤️

816871
2021-06-24 10:56:45 +0430 +0430

شمایی که داستان یا به تعبیر صحیحتر کصتان مینویسی باید آماده ی هر نوع انتقادی باشی
بجای اینکه از انتقادا درس بگیری و دیگه ننویسی میای میگی هرکی چیزی بگه ننه و خواهرش خرابن

اول اینکه مادر و خواهر خودت خرابن که بدون شک اونارو هم بکه های روستاتون میبردن توی کوه ترتیبشونو میدادن😉😉
دوم اینکه توی روستاهای استان فارس که ما ندیدیم دامدارا برن تو کوه زندگی بکنن بقیه ی استانا رو نمیدونم ولی اگه دروغ گفته باشی کیر هرچی دوجنسس تو کونت

3 ❤️

816886
2021-06-24 13:13:33 +0430 +0430

کوس نوشت داری زر مفت میزنی

0 ❤️

816912
2021-06-24 16:11:23 +0430 +0430

منم دنبال یه شیمیل هستم که باهاش رل بزنم و رابطه داشته باشم اگه کسی هست بگه

0 ❤️

816921
2021-06-24 17:18:14 +0430 +0430

کونت چطوره؟ درد میکنه هنوز؟؟؟🍆🍆🍆

0 ❤️

816996
2021-06-25 02:24:48 +0430 +0430

اخه کونی مقام کدوم بچه ای موقع باسینه و شومبول بدنیا میاد که خونوادش اسم دخترونه بزاره روش کیر داشته باشه پسر حساب میشه کص داشته باشه دختر
اونی ام که کونیه میخواد شیمیل بشه میره سینه پروتز میکنه کونی چاقال
همه شیمیلا هم تنها زندگی میکنن وهیچ جایگاهی تو خونوادشون ندارن

توی کونی اوبی که همش زیر کیر اسب و قاطری کستان تفت نده

قبل اینکه کستان بنویسی یکم تحقیق کن بعد بیا کستان بنویس

کیرم تو کص و کون مادرو خواهرت کیرم تو زنده و مردت کیرم تو جمهوری اسلامی که امثالی مثل شما دهاتیارو ادم کرده

3 ❤️

817006
2021-06-25 03:00:23 +0430 +0430

داشتانه بعدیم بگو

0 ❤️

817050
2021-06-25 13:19:12 +0430 +0430

عالی بود
واقعا خوب بود
ادامه بده

0 ❤️

817070
2021-06-25 15:30:54 +0430 +0430

ادامشو بزار حتما

0 ❤️

817102
2021-06-26 00:32:13 +0430 +0430

ادامش رو حتما بنویس

0 ❤️

817127
2021-06-26 01:25:25 +0430 +0430

خوش بحالت منم دوست دارم اینو تحربه کنم

0 ❤️

817210
2021-06-26 13:36:50 +0430 +0430

خوش بحالت …

0 ❤️

817929
2021-06-30 07:19:17 +0430 +0430

تو شهر پیدا نمیشه تو کوه گیر آورده دهنتو سرویس عالی بود داستانت ههههههه 😁

1 ❤️

821978
2021-07-23 13:23:17 +0430 +0430

نه عزیزم راحت باش تو کونت بده و تعریف کن همه خوششون میاد😁😁😁

0 ❤️

830518
2021-09-06 09:16:34 +0430 +0430

ادامه اش رو بنویس

0 ❤️