زیباترین اشتباه (۱)

1400/06/02

اسم ها مستعار هستن (بنا به دلایلی) من ۲۳سالمه
خاطره مربوط به چهار سال پیش هست من تازه ازدواج کردم و خودم همدانی خانمم بوشهری تازه ازدواج کرده بودم و بعد از شیش ماه خونه رو از همدان اوردم تهران خانمم یه زن عمو داشت به اسم سارینا هم سن خودم بود (الان که دارم تایپ میکنم تمام خاطراتم داره دوباره مرور میشه )یک ماه از اومدنمون به بوشهر نگذشته بود که تازه رفت اومد بین خانواده ها شروع شد بیشترین کسی‌که باهاش رفت و اومد داشتم همین خانواده عموش بود دوتا عمو داشت من بیشتر با محمد رفت و اومد داشتم
خب بریم سر داستان دیگه شروع بشه زیاد ول فک زدم😂ازهمون اول نگاه های زن عموش که دیگه سارینا صداش میکنم شروع شد یه نگاه های که با همه فرق میکرد نگاه های دوست داشتنی که باعث میشد همیشه بری تو فکر با وجود اینکه متاهل بودم ولی باعث میشد تو فکرش شق کنم همه چیز از یه محرم شروع شد سال اول بوشهر بودنمون خونه اون عمو دیگه اش نذری داشتن و جمع شده بودیم جمعیت زیاد نبود ولی کیفیت زیاد اخه همه داف و کس ها جمع شده بودن منم جلو زنم به زور یه کوچلو نگاه میکردم دید میزدم کون ها رو موقع شستن دیگ های بزرگ
اون روز زن سارینا یه لباس خیلی خوشکل پوشید و یکم هم لختی ولی سیاه برا محرم بود
اون روز وقتی فهمید که خیلی دارم بهش زل میزنم وقتی که کاسه اش دستم بود به سمتم اومد و یکم کشک و پیاز سرخ کرده ریخت رو اش منم یهو از دهنم پرید گفتم کاش همه مثل تو بودن
یهو اونم نفهمید چه گفت یه چیزی از دهنش پرید گفت : کاش همیشه اینجوری بود برات همه کار کنم
از عمق وجودم فهمیدم یه خرده اونم تو فکر من بود کارم کافه قهوه ای بود و خیلی شیک بودم خدایی دلش رو برده بودم
برا اولین بار از اون روز به بعد نگاهم عوض شد بهش همش حس سکس و اینا داشتم برا اولین بار دیدم که یه خانم خوشکل با چشمای قهوه ای و زیبا و موهای مش و رنگ خوشکل و انگشت های ناز و پوست سفید خدای خیلی خیلی سفید قند تو دلم اب شد
تو دوران مجردی زیاد رفتیم پی کص و کص هم تور میکردیم ولی این اولین کصی بود به این زیبایی که تا حالا کشفش نکرده بودم
سارینا بعد از نذری رفت حموم خونه ای بزرگی داشتن منم ناخودآگاه رفتم دستشویی رفتنم یهو تو دستشویی باعث شد نگاهم بیفته به شرت و سوتینش رو اویزونی حموم باورم نمیشد چطور دیدم چطور در باز بود خودش کجا بود برگشتم داخل حموم دیدم کسی نیست نمیدونم کجا رفته بود به خودم اومدم دیدم دارم با شرت و سوتینش ور میرم اینقدر این شرت و سوتین نخی و باریک بودن که گفتم همین ها رو هم نمیپوشید کاش
یهو چشمم افتاد که داره نگاهم میکنه و کلا مات و مبهوت و منم از اون بدتر زانو هام سست شدن نمی‌تونستم برم بیرون
وقتی خواستم برم بیرون دیدم داره زمزمه می‌کنه که اگه نگفتم به محدثه منظورش زنم بود( نمیدونم چطور تو یک ثانیه همچنین تصمیمی گرفتم ولی) برگشتم و به زور دست مالیش کردم و میدونستم اونم داد نمیزنه فقط هولم میداد دستو کردم تو دهنم خییش کردم و از زیر دامنش برم دم سوراخ کونش و یهو انگشتم کردم داخل یع اخ گفت و محکم هلم داد عقب دیدم خیلی خیت شد زدم بیرون
خایه فنگ شدم یادم رفت موتورم خونشون هست فقط زدم بیرون خانمم شب گفت بیا دنبالم ولی من به زور و اصرار گفتم نمیام اومد و منم فردا رفتم برا موتور دیدم خوش برخورد بود و نگاه کردم گفتم محمد کجاست گفت سر کار دیدم نه فهمیده قدر منو یهو موتور باز برگردوندم خونشون گفت چکار میکنی تو چشاش نگاه کردم و حرف دلمو زدم
گفتم:سارینا به خدا بدجور خاطرت رو میخوام خیلی برام عزیزی تو عمرم مثل تو ندیدم سکس جذاب اروم مهربون صبور نمیگم بیا باهم رابطه داشته باشیم فقط دیروز رو کلا فراموش کن همین
برگشت گفت اتفاقا خوشم اومد همین رو داشت میگفت و نمی‌گفت که از پشت بغلش کردم و یه ماچ از لپ هاش گرفتم از خجالت سرخ شد
گفتم بریم داخل بهش تو راه گفتم چراخ سبزت کار دستت داد امروز باید سیر این کونتو بخورم گفت جونن دهنش سرویس نزدیک بود ابم بیاد با حرفش رفتیم داخل اتاق ها یادم رفته بودن مستقیم رفتم تو حال سیر گردنش رو میخورم دیدم یه جورای سفت میگیره خودشو راحت نبود.
برگشت گفت ارشیا فقط یه چیز اگه چیزی شد نه الان بعدا فقط پام بمون همین ازش فهمیدم با محمد خیلی خراب هست رابطه اش
گفتم چشم نفسم دیدم خودش شروع کرد در اوردن لباس هام کامل منو لخت کرد منم اونو لخت کردم خیلی اروم و رمانتیک خوابیدیم هیچ چیزی هم زیر پامون نبود خیلی هول شدیم پام و تو پاهاش قفل اروم بغلش کردم نازش کردم دیدم اونم وا داد به کیرم دست میزد همش سرش رو میبرد پایین دیدم نگو عشق کیر داره فقط دوست داره بخوره منم کیرم متوسط هست ولی خیلی کلفته شروع کرد به خوردن یعنی دیونه شده بودم وقتی اومد بالا و دستم به کصش رسید دیدم خیس خیسه نگو از کیر خوردن خیلی خوشش میاد منم نامرد بازی در نیاوردم و حسابی کونش رو کصش رو لیس زدم تا مرز بگایی بردمش حال کرد حسابی یهو بهش گفتم سارینا یکم از جلو بعد با پشت بازی کنم بعد از عقب گفت اتفاقا از عقب خیلی گشادم محمد همش از عقب می‌کنه خواهر کصه دوهزاریم افتاد نگو محمد عقب دوست داره ای کون اینقدر گنده شده بود منم گفتم پس چرا دیروز تو حموم انگشت کردم داخل اخ گفتی گفت په نه په میخوای اروم باشم تا مچت هم بره داخل خندیدم و سیر بوسش کردم خیلی به محبت نیاز داشت متوجه شدم اروم از اب کصش به دستش زد بعد زد رو کیرم منم نگفتم اره نگفتم نه گفتم سگی بشین برگشت گفت نگو سگی بدم میاد منم موهاش کشیدم گفتم سارینا من از خشن خوشم میاد گفتم اهوم منم موهاش کشیدم گفتم جنده سگی بشین و چهار دست پا نشست و انگستم کردم تو کونش با یه دستم هم موهاش کیرم هم تو کصش خیلی متفاوت بود اخه باورم نمیشد عقب گشاد جلو تنگ کصش خیلی روشن تر از بقیه کص ها بود و باورم نمیشد صورتی بود کیرم لحضه ای که میرفت داخل و قمبل کصش رو میدیم که چاک هاش دارن باز میشن به حشریت تمام میرسیدم
چند دقیقه تلمبه و بوسیدن کمر و گردن یهو دستم از تو سوراخش در اوردم و اوردمش بالا از پشت که سگی بود و کیرم هنوز هم داخل خیلی کیرم کوچیک بود ولی اینقدر قوس به کمرش داد که هنوز داخل بود خیلی هات و سکس بود خودش میدونست چیکار کنه تازه یه دوبار گفت من حنده تو ام نه زن محمد لاشی
از اینجور حرف زدنش هم خوشم میومد هم بد
یهو رو کرد بهم و از جلو گذاشتم داخل کصش بیخیال کون شدم کلا منو بغل میکرد محکم و کیرم هم تو کصش تازه داشت زانو هام له میشدن رو فرش بوسم میکرد نازم میکرد موهام رو فشار میاد با ناخون مصنوعی هاش به کمرم فشار میاورد جر من خوردم نه اون
منم تلمبه ببشتر واقعا کیرم کصش رو جر داده بود یهو شل شد حسابی ابش اومد اولین بار بود تو عمرم یه زن که دارم باهاش سکس میکنم زودتر از خودم ابش اومد خیلی حشری بود چرت پرت میگفت
کص نه محمد اره محمد باید بفهمه زنش جنده اس خیلی بدم میومد از حرفش اخه من دوستش داشتم
محمد باید کیر تو هم بره تو کونش و اینا میگفت
بعد دوباره لرزید و ابش اومد بعد گفت طاقت نداره دیگه ابش اومد نمیشه بکنمش منم رفتم کیرم شستو اومدم برام یه ساک زد و هنوز در تعجب امروز بودم خیلی برام عجیب گذشت بعد یه کیر مصنوعی نشونم داد گفت با این محمد رو میکنم آخه اون خوشش میاد گفتم کونیه گفت نه بابا دوست داره من بکنم تو کونش اینو خندیدم و اینا و این اولین سکس ما بود
بعد بلند شدم رفتم خونه و کار تعطیل و دراز کشیدم و همش داشتم به قضیه اون روز فکر میکردم.

نوشته: Arshia


👍 1
👎 17
25801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

827915
2021-08-24 00:55:15 +0430 +0430

اصن امشب حوصله ندارم داستانو تجزیه تحلیل کنم فقط دیگه ننویس🙏

1 ❤️

827926
2021-08-24 01:24:57 +0430 +0430

تا میتونی بکن عشق کن من که هنوزم میمیرم برا کوس زنعموم با اینکه الان ۵۰ سالشه و چندبار کردمش .

0 ❤️

827940
2021-08-24 02:07:16 +0430 +0430

اومدی تهران یا رفتی بوشهر؟ یابو ! دیگه نخوندم

2 ❤️

827942
2021-08-24 02:18:43 +0430 +0430

دیــــــوث تابلوهای تبلیغاتی توی خیابون رو هم اگه بخونی سوادت بیشتر از این میشه

1 ❤️

827956
2021-08-24 03:17:16 +0430 +0430

بچه کونی با این چرت گفتنهات عقده دادهاتو میخای خالی کنی کونی از اراک رفتی تهران بعد تو بوشهر میدادی تا اینجا مشخص شد کلا نطفه تو رو کونی پر کرده

0 ❤️

827978
2021-08-24 08:08:23 +0430 +0430

رفتی تهران بعد یهو دیدی اه اینجا که بوشهر؟!
بعد خونه ی اون یکی عموش نذری داشتن بعد یهو دیدی اه خونه ی این یکی عمو هستی و زنش رفت حموم
بابا بخدا تو کوس خلی چیزی هستی یا شیشه میشه میزنی
اشکال نداره اعتیاد جرم نیست، بیماریست
انشالله خوب میشی

1 ❤️

827993
2021-08-24 10:24:00 +0430 +0430

من تا حالا ندیدم * کس* ها برای محرم نذری آش بپزن
شما دیدید آیا؟! 😶

1 ❤️

828018
2021-08-24 16:11:33 +0430 +0430

کافه قهوه ای = کافه گوهی
جنس داستانشو دوست داشتم ولی باید رو تحریراش کار کنه
این چی بود نوشتی آخه

0 ❤️

828021
2021-08-24 16:16:50 +0430 +0430

من از ادمین خواهش میکنم اقا قبل از اینکه داستان رو اوکی کنید که همه ببینن خودتون یک بار بخونید آخه این چرت وپرت ها چیه

0 ❤️

828031
2021-08-24 18:30:40 +0430 +0430

ننه قحبه خودت اصلا فهمیدی چی تایپ کردی؟؟!!!
کص زنتو سگ بگاد با این خزعبلات

0 ❤️

828199
2021-08-25 17:47:14 +0430 +0430

جاده رواز همدان اشتباهی بجای تهران پیچیدگی بوشهر لااقل می‌رفتی شمال

0 ❤️

828205
2021-08-25 21:34:32 +0430 +0430

جون من شماره زنت و زن عموش بده ما هم فیض ببریم

0 ❤️

828311
2021-08-26 13:02:23 +0430 +0430

دوست عزیز داستانت قشنگ بود ولی خیلی غلط داشت .

0 ❤️

859979
2022-02-18 23:33:43 +0330 +0330

اصن امشب حوصله ندارم داستانو تجزیه تحلیل کنم فقط دیگه ننویس🙏

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها