دوستان صمیمی

1401/12/10

سلام دوستان
من عرشیا هستم ۲۹ سالم هست
۴ سال پیش با دختری آشنا شدم به نام مارال به طور اتفاقی تو‌ یه کافه تو تهران همدیگر رو دیدیم و رابطه ما شروع شد یک ماه از رابطه ما گذشته بود و من و مارال باهم کات کردیم یعنی مارال با من کات کرد و گفت که بدرد هم نمیخوریم و جدا بشیم بهتره من خیلی ناراحت شدم و روزهای سختی رو گذروندم هر کاری میکردم نمیتونستم مارال رو فراموش کنم مارال دختر خوشگلی بود اصلا اوایل باورم نمیشد که همچین دختری با من دوست بشه
البته من هم بد نبودم اما مارال نسبت به دوست دختر های قبلیم خیلی بهتر بود خلاصه بگم دوستان من نتونستم مارال رو فراموش کنم و بعد گذشت ۲ ماه بهش پیام دادم و حالش رو پرسیدم که گفت حالم خوب نیست من هم فرصت رو مناسب دیدم و بهش گفتم میخوای بیام دنبالت بریم بیرون و در کمال ناباوری قبول کرد منم خوشحال از اینکه میتونم در نقش سوپر من ظاهر بشم و حالا که حالش بده ببرمش بیرون و حالش رو خوب کنم تا مارال عاشقم بشه آخرین ساعات کاری بود من تو دفترم بیکار نشسته بودم سریع حاضر شدم و رفتم دنبالش باهم رفتیم پارک آب و آتش تهران قدم زدیم و کلی حرف زدیم برگشتنی حالش بهتر بود و کلی ازم تشکر کرد و این شد شروع ماجرای من و مارال.
الان ۴ سال از این ماجرا میگذره و من و مارال دوستای صمیمی هم هستیم چیزی فراتر از صمیمی خیلی همدیگر رو دوست داریم.اختلافات زیادی داریم ولی با این حال ۴ ساله که این دوستی ادامه داره مثل تام و جری هستیم باهم دعوا میکنیم ولی جونمون واسه هم در میره.بگذریم ببخشید دوستان داستان خیلی عاشقانه شد بریم سر اصل موضوع من مارال رو خیلی دوست داشتم و از اول نگاه سکسی بهش داشتم آخه لامصب خیلی سکسی بود ممه های ۸۵ و کون قلمبه و لب های تزریقی و درشت و حس عجیبی بهش داشتم که نسبت به هیچکس نداشتم ولی مارال خیلی عادی با من برخورد می‌کرد و این من رو دیوونه می‌کرد راجب مسائل سکسی باهم حرف میزدیم و از همه چیز هم خبر داشتیم از سایز ممه ها تا کیر من میدونستیم ولی تا بحال کاری باهم نکرده بودیم هر از گاهی که بیرون میرفتیم از فرصت استفاده می‌کردم و ممه هاش دو فشار میدادم که سریع خودش رو جمع می‌کرد و اجازه حرکت بیشتر رو نمی‌داد ولی من پررو تر از اینها بودم و بازم هر فرصتی پیش میومد می‌مالیدش اونم گاهی می‌خندید و گاهی دعوام می‌کرد.
آنقدر دوسش داشتم که میترسیدم مستقیم بهش چیزی بگم میترسیدم بگم و ناراحت بشه و من از دستش بدم ولی سعی می‌کردم با کارام تحریک کنم تا شاید اتفاقی بیوفته ولی فایده نداشت دریغ از یه لب ساده.زیاد بوسش می‌کردم ولی فقط لپ و اجازه نمی‌داد که لبش رو بوس کنم البته یکی دوبار زورکی بوس کرده بودم لبش رو.بگذریم یه روز تو خونه من مهمونی بود و محمد دوستم با دوست دخترش ملیکا خونه ما بودن که مارال هم اومده بود دور همی نشستیم و مشروب خوردیم و کلی خندیدیم منم از فرصت مستی استفاده کردم و کلی مارال رو مالیدم و بوسش کردم ولی بازم نمیذاشت جلوتر بریم با این که مست بودتازه بعد مهمونی کلی دعوام کرد.
دوستان عذر میخوام طولانی شد بریم سر اصل مطلب یه روز که خونه ما خالی بود و خانواده سفر بودن من مارال رو دعوت کردم بیاد خونمون نزدیکای ظهر بود که رسید و رفتم استقبالش هم رو بغل کردیم و بوسیدیم بعد مدتها بود که هم رو می‌دیدیم گفت که حالش خوب نیست منم یه فیلم گذاشتم که باهم ببینیم فیلم خنده دار بود خودش گفت یه بالش ببارم که دراز بکشه منم از فرصت استفاده کردم بالش آوردم و دراز کشیدیم جلو تلوزیون و تا جایی که تونستم مالیدمش فیلم که تموم شد یکم حرف زدیم و بهش پیشنهاد دادم مشروب بخوریم که خوشبختانه قبول کرد من همیشه تو خونه مشروب دارم یکم آوردم خوردیم و یکم داغ شدیم و شروع کردیم به بازی جرئت و حقیقت بازی کردن و کلی سوالای‌سکسی پرسیدن تا جایی که ازم‌ پرسید سایز کیرت چقدره منم زدم تا فاز لاشی بازی و گفتم نمیدونم بیا خودت ببین و شلوارم‌رو کشیدم پایین که خیلی تعجب کرد ولی برای اولین بار کیرم رو نشونش دادم و یه جوری نگاه می‌کرد کلی فحشم داد که چرا نشونش دادم و خندیدیم گذشت تا بهش گفتم بره تو اتاق سوتین رو دربیاره و بیاد بده به من اولش راضی نمیشد ولی بلاخره موفق شدم رفت تو اتاق درآورد و اومد پیشم و سوتین رو داد بهم حس اینکه الان سوتین نداره برام عجیب بود و از موقعیت استفاده کردن و رفتم سمت ممه هاش و کلی از رو لباس مالیدم و اعتراض کرد خلاصه کنم دوستان آنقدر مالیدم و مشروب خوردیم که دیگه نفهمیدیم جی شد که دیدم مارال پیرهنش رو درآورده و ممه هاش جلو چشم منه اولین بار بود که داشتم ممه هاش رو میدیدم بار ها با تصورش جق زده بودم و حالا جلو چشمام بود و می‌مالیدم و دیگه مخالفت نمی‌کرد دیگه فضا کاملا سکسی شده بود رفتیم تو لب های هم من میخوردم اون می‌خورد و ممه هاش رو می‌مالیدم یکم خوردم ممه هاش رو و رفتم سراغ کصش که اول اجازه نداد ولی بعد دیگه شل شد و از رو شلوار مالیدم واسش و شلوارش رو درآورم و از روی شورت کصش رو یه لیس زدم تا اومدم دربیارم دستش رو گرفت و اجازه نداد گفت تا همین جا کافیه من موندم و یه کیر سیخ حتی هنوز درش نیاورم خلاصه برگشتم رو سینه ها و کلی خوردم و مالیدم و کصش رو از رو شورت مالیدم و دوباره برگشتم سراغ شورت که درش بیارم که بازم مخالفت کرد ولی ایندفعه با زبون بازی موفق شدم درش بیارم این کص رو بار ها تصور کرده بودم و با یادش جق زده بودم ولی با اونی که فکر میکردم فرق می‌کرد خیلی کوچولو بود و تمیز اول یه بوس کردم و شروع کردم به لیسیدن که آهش رفت رو هوا آنقدر خوردم که دیگه خیس خیس بود و چند باری هم کیرمنو گرفت تو دستش و مالید دیگه عشق بازی بس بود و باید میرفتم سراغ اصل ماجرا ولی خب مارال دختر بود و از جلو نمیشد سکس کنیم و هر کاری کردم راضی نشد از پشت بکنم و نهایتا یکم گذاشتم لای ممه هاش که دیدم فایده نداره گفتم پاهات رو ببند که بذارم لای پاهات من عاشق لاپایی هستم‌گذاشتم لای پاهاش و چند بازی تلمبه زدم تا بلاخره آبم اومد و سریع آوردم بالا و ریختم رو شکمش کلی بوسش کردم و بغلش کردم که گفت قبول نیست تو ارضا شدی ولی من نه منم گفتم قربونت برم خودم ارضات میکنم خلاصه کلی با اون کص خوشگلش بازی کردم و مالیدن تا اونم ارضا شد و ازم‌تشکر کرد یکم دراز کشیدیم تا حالمون جا بیاد و بعدش پاشدیم رفتیم حموم و یه دوش گرفتیم و مارال رو رسوندم تا خونشون و یه لب سرعتی گرفتیم و رفت
و این شد شروع ماجرای ما اگر دوست داشتید ادامه و سفر شمالمون رو براتون بگم
ببخشید اگر‌طولانی شد سعی کردم جدای از توهمات چیزی که واقعی اتفاق افتاد رو بگم اگر دوست داشتید ادامه ش رو میگم

نوشته: عرشیا


👍 1
👎 6
12201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

917107
2023-03-01 03:20:31 +0330 +0330

لامصب این داستان مثل پیاز میمونه.لایه اول عاشقانه بود بعد شد لایه دوم مشروب خوری و لایه سوم بکن بکن و سکس!!!
لایه چهارم به بعد هم که میشه ازدواج و بچه دار شدن خدا رو شکر به ما مربوط نبود و داستان تو لایه سوم تموم شد.

0 ❤️

917243
2023-03-02 03:16:51 +0330 +0330

خوب بود ولی تعریف کردنت جالب نبود

0 ❤️