حسن آقا آمد منزل. شنید از بالا داد و فریاد زنش میاید که می گوید کشتی من را رحم کن بیچاره ام کردی
چوبی را برداشت و رفت بالا که ببیند چه خبر است . وارد اتاق شد دید یک گردن کلفت لخت روی زنش افتاده و محکم میزند توی کس زن بیچاره و زنگ هم داد میزند که کشتی من را بی رحم جر خوردم.
چوب را بلند کرد بزند به سر گردن کلفت٫ زنش دید و داد زد وای خدا. دزده از جا پرید و دست حسن آقا را گرفت و کوبید زمین و دست و پایش را بست و انداخت روی صندلی بغل تخت. بعد برگشت روی تخت و کیر خرکیش را که هنوز سیخ بود یکضرب به کس زن فرو کرد که داد و آه ناله زن بیچاره درآمد. مشغول گاییدن شد زن خیلی سعی کرد جلوی شوهرش احساسی نشان ندهد ولی نتوانست و دوباره داد و فریاد جرم دادی و بکن من را قربان اون کیر کلفتت بروم و همراه با ناله های شهوتناک بلند در آمد و تا مرد کیر گنده آبش بیاید زن شهوتی دو سه بار با شدت و لرزش ارضا شد.
ولی دزد شهوتی دست بردار نبود دو بار دیگر هم از کوس وکون زن شهوتی را گایید که زنگ گفت بیچاره ام کردی خسته شدم کوس و کونم اش و لاش شد. مرد حیوان وحشی بلند شد و از زن پرسید پولهای شوهرت کجاست شوهر بدبخت از ترس خودش نشانی داد. دزد شهوتی پولها را برداشت خواست از در برود بیرون دید زن شهوتی با صورتی خندان و راضی همانطور با لنگ بار و کسی که هنوز از آن شیره شهوت آن کیر مبچکد٫ افتاده . طاقت نیاورد و برگشت کیر کلفتش را توی دهن زن کرد. دهان کوچک زن جای آن کیر کلفت را نداشت فقط می توانست سر کلفت کیر را لیس بزند زن با التماس گفت که کیرت را بکن توی کوس من که عاشق آن کیربزرگ تو شده. او هم پرید بین لنگ باز زنگ شهوتی و اینبار مدتی کوس و مدتی کون او را گایید که صدای فریادهای شهوت زن شوهر بدبخت را هم شهوتی کرد، بعد از رفتن درد زن به آنچنان خوابی رفت که شوهر با داد و فریاد بلندش کرد تا دست وپای او را باز کند . زن از شوهرش تمنا کرد که او را تنبیه نکند .
گفت تقصیر من نبود. توی حمام از دیدن پستانهای بررگ و کوس کپول خودم شهوتی شده بودم کمی کسم را مالوندم و اینقدر شهوتی بودم اصلا حواسم نبود و لخت ازحمام امدم بیرون. یکباره متوجه شدم یک مرد بلند قد و قوی هیکل لخت پست در حمام ایستاده. سریعا من را از پشت بغل کرد یک دستش را روی دهانم گذاشت و گفت ساکت باش والا. همان موقع کیر کلفت و درازی را روی کپل چاق خودم حس کردم، مردک وبا دست دیگرش کوس صاف و کوپول من را وحشیانه میمالید وچنگ میزد . قبل از اینکه حرفی بزنم کبر کلفتش را دمکسم گذاشت و من را کمی خمکرد و از همان پشت و ایستاده بی انصاف چپاند توی کوسم. از درد داد زدم اوهممن را روی تخت خواباند و بیرحمانه کوسم را میکوبید که تو خودت وارد شدی. شوهر گفت اذیتت نمیکنم زن بیچاره من . او دست و پای شوهر را باز کرد و شوهر از دیدن آن صحنه های گاییدن زن اونقدر شهوتی شده بود که بلافاصله زنش را کرد و به سرعت ارضا شد.
شوهر که دید موقع کردن زنش هیچ صدایی از او در نیامد پرسید پی چرا حالا اینقدر بی احساسی.
زن شهوتی پوزخندی زد و گفت تو بگو آن خر کیر دوباره بیاید من هم مانند خر ماده برایت عرعر میکنم.
نوشته: پدرام
من موندم این وقت نوشتن این اراجیف بزار رو سایتهای مردم یه پولی بهت بدن گوساله
این چی بودنوشتی!!؟
مگه «کلت برتا»گذاشتن روشقیقه ات که حتمابایدبنویسی وگرنه ۱گلوله حرومت میکنیم!!؟
کپول
کپل
کوپول
یه کلمه رو نتونستی سهبار مثل هم بنویسی؛ باقی غلطای زیادیت هم تو کونت!!
معلومه چندتا ازهمین کلُفتا خفتت کردن و جوری گشاد شدی که املای کلمات یادت رفته.
تمام گاوصندوقهای ایران حوالهت بادا ابله بیسواد الدنگ داغون گشاد متوهّم!!
برگی از مثنوی معنوی جلال الدین محمد بلخی معروف به مولانا
چرندیات واقعی یک کونی جلقی عقده ای کوس ندیده که
ریدی پدرام جون