خودم دلم خواست کون بدم (۱)

1402/11/17

سلام
من نیما هستم.و ۱۸سالمه
داستانی که میخوام تعریف کنم از علاقه خودم به پسر داییم هستش.
من یه پسر دایی دارم شهاب که ۳۱سالشه.و نزدیک ۱ساله ازدواج کرده.خانواده ما با خانواده داییم خیلی صمیمی هست.
پارسال تابستون خانواده ما و خانواده داییم رفتیم شمال و یه ویلا استخر دار گرفتیم.شهاب هم با خانومش بود.از شهاب بگم یه پسر ۱۸۰سانت قدش هست.وزنش شاید ۱۰۰بشه.با چهره خیلی زیبا و پوست سفید.و ورزشکار هستش.من تو فانتزیام همیشه دوست داشتم با شهاب بخوابم و سکس کنم
خیلی بهش علاقه داشتم چون یه پسره خیلی مودب و شخصیت بود.
و با من هم خیلی خوب بود و همیشه سر به سرم میذاشت.
کارمون تو ویلا شده بود بزرگترها مشروب میخوردن و تا نصف شب بزنه برقص بود.و من اجازه خوردن مشروب رو نداشتم.بیشتر وقتا بعد رقص چندتایی که پایه بودیم میرفتم تو استخر.وای شهاب با شلوارک میومد تو اب دوست داشتم
همون جا بغلش کنم.داشتم دیونه میشدم .بدجوری حشرم زده بود بالا.تا حالا کون نداده بودم فقط تو سکس چت میرفتم ناشناس نقش مفعول رو بازی میکردم و هر کاری رو که دوست داشتم تو واقعیت انجام بدم تو چت میگفتم.
میترسیدم با کسی واقعی سکس کنم.میترسیدم ابروم رو ببره.و نمیشد چتی به کسی اطمینان کرد.و من کراشم شده بود شهاب.با وجود اینکه میدونستم متاهل هستش و شاید اصلا خوشش نیاد از این کار اما بازم تو فکرش بودم.
یه شب بعد بزن برقص نیمه های شب بود.همه رفتن بخوابن من نرفتم.و نشسته بودم کنار استخر و سرم تو گوشی بود.که دیدم شهاب اومد پیشم و گفت چرا نخوابیدی.گفتم خوابم نمیاد .تو چرا نخوابیدی گفت خواب بودم اما بیدار شدم آب بخورم اما خوابم دیگه نبرد.اومد نشست کنارم و شروع کرد به صحبت کردن.اون صحبت میکرد من نگاش میکردم اما تو ذهن من داشت یه چیز دیگه می گذشت.که شهاب بلند شد.شلوارکش رو دراورد و تی شرتش رو هم درآورد با یه شورت خیلی خوشگل پرید تو اب.تا قبل اینه شیرجه بزنه من نگاهم به کیرش از رو شورت بود.معلوم بود کیرش بزرگ باشه.رفت تو اب و گفت توهم بیا گفتم باشه منم لخت شدم رفتم تو آب اما قسمت کم عمق مونده بودم.گفت بیا اینجا گفتم بلد نیستم شنا.شهاب جدی بلد نیستی.گفتم جدی میگم بلد نیستم که گفت کاری نداره بیا خودم یادت میدم که اومد سمت من.از اندام خودم بگم که من قدم ۱۵۸.وزنم ۷۰هستش و بدن کاملا بدون مو دارم که شهاب هم بدنش مو نداشت کلا ارثی هممون کم مو هست بدنمون.خلاصه شهاب نزدیک من شد و گفت بخواب رو دست من وای وقتی دستش رو گذاشت رو شکمم وای کل بدنم لرزید زبان قلبم تند شد.تو دلم یه جورایی خالی شده بود.بهم میگفت حالا اروم پاهات رو تکون بده و همچنین دستات رو.کون تپلی من که داشت شورت رو جر میداد دقیقا جلوش بود و من خودم از قصت کونم به سمت بالا میدادم.اصلا به فکر شنا نبودم.تو آسمونا بودم کسی رو که چند سال بودش روش کراش داشتم حالا لخت رو دستاش بودم.هی تو استخر منو داشت میچرخوند.بعضی وقتا دستاس رو ول میکرد که خودم بمون رو اب یه کم میرفتم بعد میرفتم زیر اب.و اون از خنده غش میکرد.بردم سمت عمیق استخر میترسیدم.وقتی دستش رو ول کرد زیاد نتوستم روی اب بمونم داشتم میرفتم پایین که گرفتم دست انداخته بودم دور گردنش و سفت گرفته بودمش.و شهاب میگفت نترس من هستم.به بهانه ترسیدن بیشتر بغلش میکردم و پاهام رو دورش حلقه میزدم.شهاب یه خورده امد جلو پاش رو زمین بود اما من چون قدم کوتاه بود هنوز میترسیدم.پاهام دوش حلقه بود که شهاب دستش رودانداخت زیر کونم و از انجا گرفتم که زیاد به گردنش فشار نیارم.دوست نداشتم اصلا بیام پایین کیر رو حسابی حس میکردم.وای خیلی حس خوبی بود.یکمی کیرش سفت شده بود متوجه شده بودم.رفت کنار استخر و منو گذاشت لبه استخر.گفت نمیخواد شنا یاد بگیر کمر شکوندی.گفت ببخشید بیا برات ماساژش بدم.
شهاب.بلدی
من.اره حسابی ماساژ میدم
یه سونا خشک کوچیک هم داشت رفتیم داخل همه تو ویلا بیهوش بودن
دراز کشید به شکم و من نشستم رو باسنش شروع کردم به ماساژ دادن.یه روغن بچه هم تو سوناه بود.گفتم بریزم گفت بریز.خلاصه خیلی حرفه ای ماساژ دادم تا کف پاهاش نزدیک کونش که شدم به عمد دستم رو میبردم سمت خایهاش و اروم با انگشت میزدم بهشون مثلا دارم انجاها رو ماساژ میدم.شهوت همه وجودم رو گرفته بود.داشتم میمردم.چند بار احساس کردم آب اولم داره قطره ای ازم میاد.نمیدونستم چیکار کنم روم نمیشد چیزی بگم.اخه چند سال ازم بزرگتر بود.بهش گفتم برگرد و به کمر بخواب تا از این ور هم ماساژ بدم.دوبار روغن ریختم و سینهاش رو میمالیدم دوست داشتم همون موقع سینه هاش رو میک میزدم.چشمام رو بسته بود تا رو شکمش میرفتم دوبار میومدم بالا.روی رونهاش روغن ریختم و رفتم نشستم پایین پاش
و همینجوری پاهاش رو میمالیدم تا رو شکمش میرفتم اما به کیرش دست دست نمیزدم.متوجه شده بودم شورتش حسابی باد کرده بود.معلوم بود شهاب سیخ کرده بود.و اونم تحریک شده بود.گفتم خسته شدم.دستم درد گرفت شهاب گفت بخواب حالا من ماساژت بدم.به شکم خوابیدم تا ۵۰درصد خوب جلو رفته بودم.دستام رو گذاشتم زیر سرم شهاب امد رو باسنم نشست.و بدنم رو روغن مالی کرد و شروع به ماساژ دادن کرد.تو آسمونا بودم چشمم رو بسته بودم.واروم لبم رو گاز میگرفتم.از قصد لبم رو آروم گاز میگرفتم تا ببینه.اومد پایین و داشت پاهام رو ماساژ میداد که دستش رو تا نزدیکی کونم اورد که من اروم یه اخ گفتم.شهاب کاملا فهمیده بود.من دلم سکس میخواد.دستش رو تا نزدیکی کونم بین دو تا ران هام میوردم با هر بار آوردن دستش یه آخ میگفتم.بدنم لمس شده بود.خودم دست انداختم و شورتم رو دادم پایین.که راحت کونمو بماله شهاب شورتمو کامل درآورد و افتاد به جون کونم و حسابی دستمالیش میکرد.دیگه داشت دستمالیم میکرد و ماساژ نبود منم روم باز شده بود و اروم اخ اوخ میکردم.که انگشتش رو دور سوراخم چرخوند و آروم کرد داخل اووووم.اوووم. گفتم هیچ حرفی بینمون ردوبدل نمیشد.فقط من مثل یه تیکه گوشت افتاده بودم در اختیارش.حسابی داشت با سوراخم بازی میکرد.و داشت بازی میکرد.خیلی حرفه ای و آروم انجام می داد.دیگه طاقت نداشتم.دوست داشتم اون کیر بزرگش رو بذار بین پاهام.چون میدونستم داخلم نمیره.خودم قبل تو کونم یه چیزهای کرده بودم اما کیر نرفته بود داخلم.حسابی سوراخمو باز کرده بود.که آروم گفتم جان بخواب روم.اومد روم دراز کشید و کیر داغش رفته بود لای پام اروم داشت عقب جلو میکرد.وای داشتم لذت میبردم.دوست داشتم بکنه داخلم.که خودم با دوتا دستام لای کونم رو براش باز کردم که بفهمه بکنه داخل.اونم سرش رو گذاشت دمه سوراخم و اروم سر کیرش رفت داخل.اخ اخ اخ وای وای شهاب یکم درد داشت که بدون حرکت موند تا جا باز کنه بعد اروم بیشتر فشار داد تا ته که رفت داخل من ابم اومد.و تازه شهاب شروع کرد به تلمبه زدن.اخ جون بکن اره عزیزم بکن دوست دارم.من زنتم بکن
اخه صدام در امده بود و حستبی فربون صدقش میرفتم اخه اره بکن
اونن سرعتش رو بیشتر میکرد.وای دوست داشتم داشت حال میکرد.که گفت ابم رو چیکار کنم.داد زدم بریز داخلم میخوام حاملم کنی.که محکم افتاد روم و کیرش رو حسابی تا ته فشار داد.ابش با فشار تو کونم خالی شد.کونم داشت میسوخت.آبش داغ بود.از روم بلند شد و وایساد سر پا بلند شدم جلوش نشستم و با دستم کیرش رو میمالیدم.کونم اینقدر باز شده بود داشت اب کیر ازش میزد بیرون.
اینجا داستان تموم نمیشه و ادامه داره که بعدا براتون تعریف میکنم

نوشته: نیما


👍 50
👎 3
28501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

969893
2024-02-07 00:16:02 +0330 +0330

قشنگ بود و تحریک کننده
فقط بخش پسر داییش خوب نبود
با فامیل یجوریه این کارا
با غریبه آدم شاید روش بشه ولی فامیل معذوریت داره

3 ❤️

969908
2024-02-07 01:17:50 +0330 +0330

وای خیلی عالی بود و احساسی
منم همون سن بودم رو پسر خاله مامانم کراش بودم شدید
الانم دوسش دارم ولی هیچوقت جراعت نکردم کاری انجام بدم
الان که اینو خوندم خودمو اون رو تو ذهنم تصور میکردم
حس خوبی بود 🥲

0 ❤️

969915
2024-02-07 01:55:07 +0330 +0330

منكه هميشه گفتم كارو بدين دست كاردون
ما ميتونيم كارو در بياريم😉
پيش ما بيا

0 ❤️

969916
2024-02-07 01:57:38 +0330 +0330

ااا اينجايي … بچه ها من پسر داييشم 🤣

2 ❤️

969918
2024-02-07 02:19:31 +0330 +0330

با حال بودش کونت حسابی گوشتی و کردنی بوده خوش بحالش شده همچین کون صفری باز کرده اوفف

0 ❤️

969925
2024-02-07 04:46:10 +0330 +0330

کاش من پسر داییت بودم شنا رو یادت میدادم کونت رو برام قنبل میکردی و ماساژم میدادی برام لبتو گاز میگرفتی که بفهمم میخوای بمالم در کونت و با دستت لای کونت رو باز میکردی بدون صحبت یعنی بکنم توش و وقتی توش بود داد میکشیدی منو حامله کن بریز توش
🤕🤕
زخمی شدم
فانتزی جالبی بود
ادامه بده

2 ❤️

969928
2024-02-07 06:34:04 +0330 +0330

جونوچقدر عالی نوشتی ادامه بده عزیزم

0 ❤️

969932
2024-02-07 07:53:17 +0330 +0330

خوب بود ولی یکم کوتاه بود بقیشم بنویس. اینجوری که از خودت تعریف کرد معلومه حسابی کوچولو و بغلی هستیا😄

2 ❤️

969937
2024-02-07 08:44:59 +0330 +0330

فضا سازی داستان خوب بود…میشد احساس کردو تعلقات جنسی رو تا حدی لمس کرد

0 ❤️

969942
2024-02-07 10:04:49 +0330 +0330

جون یکی از این کونها نصیب من بشه
توکوچلو بودی بهت مشروب نمیدادن جیش نکنی تو رختخوابت

0 ❤️

969947
2024-02-07 11:10:59 +0330 +0330

خوب گفتی چندتا سوتی توش داشتی ولی در کل داستان جالبی بود که بدهی هاش به چشم نیومد. منم کون تپل دوست دارم

0 ❤️

969963
2024-02-07 17:12:34 +0330 +0330

بازهم استخر وسفر فامیلی واموزش شنا وماساژ.بابا ول کنیدتوروخدا هرروز باهمین موضوع تکراری یکی یه داستان میزاره.
حالانمیدونم بجای دیس لایک چرا کلی لایک هم خورده.

0 ❤️

969969
2024-02-07 20:30:09 +0330 +0330

دوست دارم ادامه اش رو حتما بخونم ولی « کونم داشت میسوخت، آبش خیلی داغ بود». حاجی مگه آب جوش بود آخه؟

1 ❤️

969996
2024-02-08 02:20:46 +0330 +0330

جذابیتش به همین سکس با فامیله خیلی حالش بیشتره

0 ❤️

970076
2024-02-08 19:06:06 +0330 +0330

خیلی ببخشیدا ولی پسر دیگه ای نمیکنه؟ 🗿😂 منم میخوام بهش بدم

1 ❤️

970129
2024-02-09 01:38:41 +0330 +0330

تنها زندگی میکنم یکی مثل خودت رو کم دارم

0 ❤️

970196
2024-02-09 09:03:37 +0330 +0330

جووون چه سوراخی
ادامه شو بنویس

0 ❤️

970248
2024-02-09 17:01:31 +0330 +0330

قشنگ و تحریک کننده بود، بدون غلط املایی و انشایی. در کل لایک

0 ❤️

971540
2024-02-17 22:43:50 +0330 +0330

یک چیزی اینطوری هم برای ما نمیاد حداقل بهش بدیم

0 ❤️

971654
2024-02-18 16:53:21 +0330 +0330

خوب بود یه مفعول نیست دوست مجازیم شیم

0 ❤️