سلام نفس هستم بهترین سکسمو میخام براتون تعریف کنم که کاملا واقعیه و بار اوله دارم جایی تعریفش میکنم اولش از خودم بگم ۳۲سالمه طلاق گرفتم و بدن خوش فرمی دارم وزنم ۶۳ قدم ۱۶۵
هیکلم جوریه که توفامیل و دوستان همه تعریف میکردن این داستان مربوط به ۳۰سالگیمه عاشق ینفر شده بودم که فک میکردم بهترین مرد روی زمینه اسم مستعارش رامین تا به اونروز کسی انقد بهم محبت و توجه نکرده بود یه مرد متاهل بود که بقول خودش باهمسرش خ اختلاف داشت و منم خیلی اونروزا تحت تاثیر خوش سروزبونی و دست و دلبازیش شده بودم البته اولش جواب رد دادم ولی از بس پیگیرمبود بهش فرصت دادم و رفته رفته با چت و تماس تلفنی صمیمی تر شدیم یروز قرار گزاشتیم بعد ماه ها همو ببینیم قبلش سکس چت میکردیم و خیلی بهش حس داشتم و دلم میخاست هرجورشده برا یبار تو عمرمم شده کنارش باشم و لذت ببرم چون قبلش خ سختی کشیده بودم باهمسرم و از اوایل ازدواج مشکل داشتیم ورابطه جنسی خوبی نداشتیم
روزی که میومد دنبالم ی مانتوی سفید کوتاه مدل کتی پوشیدم با ی ارایش ملیح و ی روسری خوشرنگ قرار بود واس صبحونه مهمونش باشم خونه سرکوچه بودم رسید سوار شدم اولش دلم اشوب بود و اون لحظه از استرس اصلا حسی بهش نداشتم و پشیمون بودم تیپش باب دلم نبود من طرز لباس پوشیدن ادما خ به نوع حسم بهش تاثیر داره ولی چون از قبل تو چت ها گفتم رسیدیم خونه باید حسابی همو ببوسیم اینم تا رسیدیم اسانسور و درب اپارتمانشون رو باز کرد و بست محکم بغلم کرد و منو حسابی بوسید اصلا حسی نداشتم اون لحظه نمیدونم چرا اونطوری شده بودم بار اولم بود خونه کسی میرفتم و ترس داشتم یکم ک بغلم کرد و ابراز علاقه نشون داد قربون صدقم رف و از تیپم حسابی تعریف کرد برد سمت میزی که برام سورپرایز تدارک دیده بود ی میز با دوتا جعبه کادو و تزئین کرده بود با گل خشک و شمع خ رمانتیک شده بود فضا منم راستش کلی ذوق کردم که چقدر براش ارزش دارم لباسامو که دراوردم با یه تاپ و شلوار اومدم هال سمتم اومد و منو نشوند رو پاهاش و حسابی بغلم کرد پراحساس رفتارش اصلا از رو حشریت نبود کاملا دوس داشتن رو میشد حس کرد بعد کم کم ازم لب گرف منم باهاش همراهی کردم و گف بریم یکم حال کنیم بعد بریم صبحونه بخوریم همونطوری منو تو بغلش برد اتاق حسابی لبامو میخوردمنم با اینکه خیلی حس نداشتم ولی کم کم حشری میشدم چون خ وقت بود سکس نداشتم خیلی عطش داشتم تاپم بندار بود بنداشو کشید پایین و سینه هامو دراورد حسابی قربون صدقه تن سفیدم رف من یکم معذب بودم با ولع سینه هامو میخورد انقد خوب میخورد که منی که فک میکردم چندسال زندگی مشکل از منه که سردمزاجم نگو همسر قبلیم بلد نبود خوب بخوره سینه هامو همیشه دردم میومد ولی این یجوری میخورد خیس خیس شده بود لای پام شلوارشو دراورد کیرش خیلی بزرگ نبود نسبت ب هیکلش چون گشنه بودیم صبحونه نخورده بودیم سریع رفت سراغ کسم که یه حال اساسی بهش بده اول کیرش که رف تو کسم انقد گرم بود که از شدت حشری شدن دوس داشتم تند تند بکنه ولی اول چوچولمو مالید تا من قبلش ارضابشم بعد خودش ارضا شد بار اول خیلی سکسمون جالب نبود گف بریم ی دوش بگیرم بعد باهم دوتایی رفتیم حموم ولی تو حموم یجوری کسمو سینه هامو میمالید که دوباره حشری شدم خودش عادی بود فقط دوس داشت بمن حال بده یهو حس کردم از شدت حشری شدن فشارم میاد پایین بهش گفتم من حال به حال شدم عین ادمای مست بودم باراولم بود اینطوری بودم نمیدونم بخاطر ضعف بود یاچی اینم باور نمیکرد البته بعدا بهم گف که فکر میکرده ادا میدم ولی وقتی دید کلا بیحالم سریع بغلم کرد اومدیم بیرون خودمون رو خشک کردیم ی صبحونه مفصل برام تدارک دید ولی دوتامون ساکت بودیم اونم
گف حس میکنم ازمن خوشت نمیاد و ازین حرفا گفتم خب بار اوله میبینمت و تا حالا لمست نکرده بودم و کلی استرس داشتم طبیعیه طوری که تو چت میگفتم میشیم نمیشه شد ادما توواقعیت عین حرفاشون نیستن چیزی نگف یکم بعد ک صبحونه خوردیم دوباره از حسش بهم گف و باحرفاش دوباره دلمو برد و نسبت ب لحظه اول ورودم ب منزلش خ احساس بهتری داشتم اینبار گف چشماتو ببند و گف یچیزی برات میارم بپوشی برام منم هنگ بودم و کنجکاو چشامو باز کردم دیدم ی لباس خواب سکسی حریر دستشه گف اینو براتو خریدم دوس دارم تنت ببینم خودمم دوس داشتم بعد صبحونه رفتم اتاق ارایشمو مرتب کردم لباس خوابو پوشیدم موهای بلوندمو ریختم رو شونه هام رفتم جلو اینه با دیدن خودم کلی دوباره حشری شدم خ جذاب شده بودم با اون لباس خ سکسی و خیره کننده بود تنم یهو در زد گف میتونم بیام تو منم چیزی نگفتم وقتی منو با اون لباس دید عین دیونه ها شده بود و انقد بوس و بغلم کرد انگار اولین بارشه یه زن خوشگل میدید زنخودش خیلی صورت قشنگی نداشت عکسشو دیده بودم
رامین اومد سمتم و حسابی لبامو میخورد زبونشو رو لبام میکشید و این کارش دیونم میکرد حسابی گردنمو لیسید برا اینکه جاش کبود نشه نزاشتمخیلی میک بزنه گردنمو اونم خیلی مراعات میکرد اذیت نشم بعد ک حسابی لبامو خورد رف سراغ سینه هام وای خدای من اینبار یجوری سینه هامو میخورد حس میکردم روحم از بدنم کنده میشه نمیدونم چطور توصیف کنم توعمرم اونقد لذت نبرده بودم از خوردن ممه هام حسابی اه و ناله هام بلند شده بود اینمهی میگف یواش همسایه ها میشنون🤣ولی اصلا تو حال خودمنبودم رامین هیکل توپری داشت وقتی خودشو روم مینداخت از سنگینی وزنش حشری میشدم چون من از مردای لاغر خوشمنمیاد اصلا و توفانتزیام همیشه از مردای سنگین و عضله ای خوشم میاد بعدسینه هام رف سراغ کسم گف میخام یجوری برات بخورم از حال بری وای حرفاش وسط سکس دیونم میکرد و بیشتر تحریکم میکرد هی موقع بوسیدن و خوردن لب و سینه هام بهم حرفای عاشقونه میزد ازم تعریف میکرد کسمو بادستاش اول یکم مالید بعد زبونشو کشید روش اووه الانم مینویسم حشری میشم انقد خوب کسمو میخورد که توعمرم انقد لذت نبرده بودم منم کسم خیلی قشنگه سفید و لبهاش صورتی و اصلای بوی بدی نمیداد از بس قبلش بهش رسیدهبودم زبونشو میکشید و تند تند چوچولمو با زبونش بازی میداد انقد برام خورد که یهو تنملرزید و ارضا شدم بهترین حس دنیارو داشتم وقتی ارضامکرد دوباره اومد ازم لب گرف خیلی خوب میدونس چی میخام انگار میفهمید چیا بهم حس خوب میده دوباره بدنمو مالید اینبار منرفتم سراغ کیرش خودش میگف زنم برام ساک نزده تا حالا گفتم خودم برات میخورم دراز کشید رو تشک تخت منم رو کیرش رفتم و حسابی با لبام میکش زدم از پایین تخماش تا سرکیرش لیس زدم و تا ته کردم تو دهنم اینبار نوبت اه و ناله های اون بود وحشی شده بود از شدت لذت یجور با ولع براش میخوردم که خودممخیس خیس شده بودم بعد چنددیقه گف میخام انقد ارضات کنم بعد خودم ارضابشم بلند شد اومد گف داگی خم شو بکنمت منم خیلی حرفه ای جلوش خم شدم کمرو دادم پایین کسم از پشت زد بیرون اینم کیرشو تا ته کرد تو کسم وای عجیب تلمبه میزد کیرش خیلی بزرگ نبود ولی ازبس خوب بلد بود حشریم کرده بود همونطور ک داگی بودم بلندم کرد سینه هام تو مشتش بود کیرش تو کسم با زبونش هم گوشامو لیس میزد و گردنمو همه جای بدنم رو تحریک میکرد همزمان نمیدونیدچه حالی داشتم وقتی زبونش ب لاله گوشممیخورد از اوج لذت کمبوداز حال برم چندددیقه این مدلی کرد منو و یهو ارضا شدم با صدای بلند حس میکردم داد نزنم اروم نمیشم از شدت لذت عین دیونه ها بودم چشام خمار خمار بود فک نمیکردمانقد خوب بتونیم باهم سکسکنیم انگار میدونس بدنم و روحم چی میخادو چطوری حال بده ارضا ک شدم ب ارگاسمرسیدمگفتم رامین من بازم میخام ارضا بشم دوباره درازمکرد و خودش اومد پهلوم و لبامو میخورد و دستش هم رو چوچولم بود ک خ زود دوباره ارضا شدم اصلا سیر نمیشدم من حشری بشم تو سکس چندبار ارضا میشم اینم موقع سکس انقد حرفای قشنگ میزد ک همش تحریک میشدم دوباره خودشم با حشری شدن من سیخ شد و اینبار بازم پاهامو داد بالا و کیرشو تا ته کرد توکسم و با شدت تلمبه زدسینه هام میلرزید با تلمبه هاش وقتی میخاس ارضا بشه خیلی شدیدتر تلمبه زد حس میکردم لبای کسم کبود شدن از شدت ضربه هاش ک یهو کیرشو دراورد و ابشو ریخت رو شکمم من رو دوباره ارضا کرد و یهو نفهمیدم کی از شدت سکس زیاد از حال رفته بودم نمیدونم نیم ساعت کشید یا یه ساعت بیدارشدم لخت بودمو ی پتو روم بود انقد چسبید خواب اون لحظه رامینم بیدارم نکرد فهمید خیلی بیحالم و نا ندارم پاشدم خودمو دیدم تواینه چهرم خیلی جذاب شده بود و قشنگ خمار بود چشام ب خودمرسیدم لباس خواب رو تنم کردم عین کت بود مدلش با کمر بستم بلندیش رو باسنم میفتاد رفتم هال دیدم سیگارمیکشه اومد جلو بغلم کرد و یکم حرف زدیم سفارش دو مدل غذا رو به رستوران داد منم خیلی گشنم بود عین ملکه ها باهامرفتار میکرد نمیدونم چطور بگم خیلی رفتارش متفاوت بود خیلی بهم ارزش میداد اصلا نمیزاشت اونروز ک خونش بودم قند تو دلم اب بشه هرچی بهترینش بود باهاش ازم پذیرایی کرد و همش وسط حرف زدنا یهو لبمو میبوسید ناهارو ک اوردن همش موقع خوردن دستاش رو دور کمرم بود یه ثانیه از ابراز علاقه بهمغافل نمیشد بهترین لحظه زندگیمبود محبتش خیلی خالصانه بود شاید نشه اونقد خوب توصیفکنم بعد کناهارو خوردیم و چایی رفتیمرو کاناپه دراز کشیدیماونم سرشو گزاشت رو سینم عین بچه بود اون لحظه چشماش پر شد از اشک و از حسی کبهم داشت گف که هیچوقت طعم دوس داشتن زیاد رو نچشیده بود واقعا معلوم بود که یجور نیاز عاطفی داشت مثل خودم یکم کحرف زدیم دوباره شیطونی شروع شد و بازم لب بازی و برای بار سوم اونروز سکسکردیم انقد باهم لذت میبردیم اصلا سیر نمیشدیم از تو بغل هم بودن و دلمون نمیخاس اونلحظه های اخر ی ثانیه از هم غافل بشیم چون معلوم نبود بعد کی دوباره همو ببینیم اونروز باکلی حال خوب از هم خداحافظی کردیممنو رسوند ب خونم من جوری غرق لذت اونروز بودمکه دوس نداشتم تموم بشه اخرین دیدارمونبود البته بعد چندماه ازهم جداشدیم بخاطر رفتارای عجیب و شدت وابستگیش که گاهی به دعوا میکشید خسته شدم و ترسیدم چون خیلی بهم حساس شده بود ی روز باهاش عاشقانه حرف نمیزدم شک میکرد چیشده چطور شده و هی ناراحتم میکرد با حساسیت زیاد که حس کردم رابطه باید تموم بشه چون میزان دوس داشتنش تعادل نداشت
فقط هدفم اینبود خاطره اونروز قشنگو براتون بنویسم واس همین خیلی از جزئیات نگفتم
نوشته: نفس
عزیزم نوش جان گوارای وجودفقط شمادرحال چت و پیامک دادن نیستین موقع نوشتن نباید مخفف کلمات روبنویسی. خ یعنی منظورت خیلی بوددرنوشته امادرداستان نویسی باید حتی به علائم نگارشی هم توجه کرد چه برسه به مخفف وساده نویسی.خواننده باید بتونه روان بخونه نه سریع.اینهمه نوشتی چندجا نوشتن سه تاحرف باقی ی،ل،ی فکرنمیکنم خیلی وقت گیرباشه.
واینکه خاطره ها شاید برایخودشخص که تجربه کرده احساس فوق العاده ایی باشه.امااین سلیقه شخصی هست که خود طرف درکش کرده وقرارنیست همه هم خوششون بیاد.مگراینکه کمی آب وتاب بدی یجاهایی کمی اقراق کنی یجاهاییش رو حذف کنی.وجوری بنویسی عامه پسندباشه نه شخصی پسند.موفق باشی.بلاخره زحمت کشیدی نوشتی و احساس میکردم داری بادل وجون تعریفش میکنی.
حق باشماس بار اول بود مینوشتم خوشحالم ک لذت بردید
خانمهای سایت دنبال همخونه میگردم اگر پایه هستید پیام بدهید
جالب و روون نوشته شده بود، اینجور که فهمیدم دفعهی اولتون بود که واسه بار اول خوب بود فقط کاشکی خیلی رو کامل مینوشتین
جنده عوضی اینکه بازنم اختلاف دارم شگردهمه مردای عوضی خیانتکاره چطوردلت اومدبه زنش خیانت کنی خیلی اشغالی اگه یکدهم ازاون رفتاری که باتوکردروبازنش میکردمطمئن باش زنش زندگی روبراش گلستون میکردولی خب قبلش یه حیوون مث تومیپره وسط زندگی مردم خیلی پستی واقعاادماروبراساس قیافه تخمی شون تحمل نمیکنن اسکل براساس اخلاقشونه که بدل میشینن سگ توقیافه مثلاخوشگلت
سلام
خانم بنفشه،شما مطمعنی نکرده و پس زده نشده که اینطوری میگی
داستانی بسیار زیبا و باور پذیر بود
کلام شما خم بسیار روون بود
با این توصیفاتی که تو دادی قطعا یه جنده ای
یه ذره هم قابل باور نبود اصلا اونم که نمیزارن تو دلت تکن بخوره آبه نه قند
اینکه همون اول داستانت گفتی که مرد دست ودل بازی بودوبغدشم ازرفتارخوب وارزش نهادن به رابطه تون ازهیچی بزات کم نذاشت خوب دیگه بایدچکارمیکرد که بعدازاین رابطه تون ادامه می یافت توکه هم مجازی کیرشو خورده بودی هم حضوری واینجورم که نشون دادی دیگه نمیتونی کوس ندی وباهرکی بخواهی این جور تاکنی که فقط 1 بار بهش بدی میدونی درطول سال چندصدتا کیرخوردیوقیافه ات میشه عین سگی که شسته باشند ومتعفن شدی چون همه مردها مثل این اقارامین اهل بهداشت وتمیزی نیستند وفکرنمیکنی از احترام بیش ازحدمثل خیلی ازاین جنده ها سرت گیج رفته ودرحقش نمک نشناسی کردی والا هیج ادمی برای 1 بارسکس اینقدر سنگ تمام نمیذاره
قشنگ بود نفس جان.مرسی ازت.امیدوارم همچین ادمایی سرراه هممون قراربگیره مخصوصا خودم که شدیدا نیاز دارم
@kavir_deel
داستان قشنگی بود و اخرش بهترین کار کردی تو تموم کردی افرین
داستانت جالب نبود و چرت و پرت زیاد داشت به کامنتاهم توجه نکن اینا کص لیسن
قشنگ بود 👏👏👏
امیدوارم همیشه حال دلت خوب و لای پاهات خیس باشه
😉😉😉