گوهر و پسر حرومزاده اش

1402/05/14

برادر زنم اسمش محسن بود راننده کامیون بود و یه دختر 17 ساله داشت بنام مینا که تصادف میکنه و ماشینش میره ته دره اما خودش تونسته بود از ماشین بپره بیرون و زنده بمونه و بخاطر این اتفاق صاحب ماشین شکایت کرد و برادر زنم فراری بود، اسم زنش گوهر بود از همون روزی که وارد این خانواده شدم چشمم گوهر رو گرفته بود واقعا زن قشنگ و خوش هیکلی بود بخصوص با اون رون های گوشتی اش و کون تپلیش از شب عروسیمون که برامون رقصید توی کفش بودم اما هیچ جوره پا نمیداد یه چند بار خودم رو بهش مالیده بودم که بهم تیکه انداخت که سیما جون آب و برق و گاز رو روتون قطع کرده؟ گفتم یعنی چی؟ گفت خیلی گرسنه ای و با هم خندیدیم یه جورایی با شوخی بهمون فهموند که فهمیده از عمد بهش مالیدم منم دیدم زن تیزیه جرات نکردم تکرار کنم تا اون اتفاق افتاد، گوهر اومد خونمون و ازمون پول خواست سیما گفت ما این مبلغ نداریم طلاهامم بفروشم بازم خیلی کم داریم حمید تو می تونی جور کنی؟ گفتم نه مبلغ زیادیه بعد چطور پس میدید ایا می تونید پس بدید؟ گوهر سکوت کرد گفتم پس نمی تونم کاری کنم گوهر تشکر کرد و اومد بره که سیما گفت حمید گوهر رو برسون خونه شون، توی راه بهم گفت اقا حمید شما می تونی اون پول رو فراهم کنید درسته؟ گفتم از تونستن که می تونم اما شما چطور پس میدید؟ گفت من از رابطه سرد شما و سیما مطلعم اگر چیزی رو که دنبالشی بهت بدم بازم باید پول رو پس بدم؟ شوکه شدم! گفتم رابطه من و سیما سرد نیست خیلیم خوبه گفت سرد نیست هر وقت منو میبینی نگاهت روی رون و باسنمه؟ سرد نیست تا الان چند بار بهم مالیدی؟ دست راستمو گذاشتم روی رونش دستش رو گذاشت روی دستم گفت تو پول رو بده من زمستون رابطه ات با سیما رو بهار میکنم گفتم20 روز طول میکشه و توی این 20 روز هر شب میخوام، گفت هر شب؟ گفتم هر شب گفت من هیچ خودت توانایی اش رو داری؟گفتم امتحانش مجانیه گفت جایی رو داری؟ گفتم یه خونه دارم هیچ کس ازش خبر نداره بریم؟ گفت نه آدرسشو پیامک کن شب میام گفتم باشه گوهر رو رسوندم و رفتم خونه رو کاملا مرتب کردم و هر چی لازم بود هم خریدم رفتم خونه و به سیما گفتم یه دوستی دارم گفت می تونه یه مبلغی رو بلاعوض کمک کنه میرم ببینم قبول میکنه کمک کنه تا مشکل محسن حل بشه گفت دستت درد نکنه اره برو گفتم شاید شب بیام شاید نیام گفت باشه و رفتم اون خونه شب شد گوهر زنگ زد گفت دم درم در رو بزن در رو زدم اومد بالا، اومد داخل در رو بستم و بغلش کردم بوسیدمش و گفتم مرسی که اومدی گفت حالا همه کارهاتو می خوای همین جا انجام بدی؟ گفتم نه ببخشید و ولش کردم اومد روی مبل نشست و گفت خونه قشنگیه گفتم از الان ماله خودته گفت پس خیلی دوستم داری؟ گفتم خیلی گفت مطمینی خودمو دوست داری؟ و هر دو با هم خندیدیم رفتم کنارش نشستم و یکم میوه و ابمیوه خوردیم دستمو روی رونش کشیدم گفت فهمیدم هول نکن برات یه سورپرایز دارم بلند شد و لخت شد یه سوتین مشکی با یه شورت مشکی توری گفت خوب نگاه کن چیزایی که دنبالشون بودی خوب نگاشون کن واقعا هیچ وقت فکر نمی کردم گوهر رو لخت جلوم ببینم گفتم یکم مثله شب عروسیمون برام برقص گفت خیلی کثافتی از اون شب تو کفمی؟ گفتم اون شب سیما رو میکردم هم به تو فکر میکردم گفت امشب لازم نیست فکر کنی میتونی بکنی، یکم رقصید واقعا دووونه شده بودم بلند شدم و شروع کردم بوسیدن رون هاش و کونش باورم نمیشد گوهر الان لخت ماله منه رونها و کونش رو می بوسیدم گاز میگرفتم لیس میزدم گوهر میگفت چه حالی میده وقتی مردی تشنه ات باشه گفت بریم روی تخت گفتم باشه و از پشت چسبیدم بهش و رفتیم توی اتاق گفتم دستات رو بذار روی دیوار و کونت رو بده عقب دوست دارم بهت بچسبم واقعا لذت میبردم چه احساس آرامشی داشتم گفتم برو بخواب روی تخت خوابید روی کمر شورتش رو دراوردم و گفتم من کوستو میخورم تو پاهاتو دور سرم قفل کن جوری که با رون هات محکم سرمو گرفته باشی واقعا لذت میبردم کوس خوشبو که با زبونم لیسش میزدم و رونهای گوشتی اش که صورتم رو احاطه کرده بود هر چی بیشتر میخوردم پاهاش بیشتر باز میشد و رون هاش از صورتم دور میشد گوهر گفت کوسمو نخوری تموم کنی جواب محسن رو چی بدم؟ گفتم خیلی خوشمزه است طعم عسل میده گفت تو کیرتو بده ببینم چه طعمیه؟ پاشدم کیرمو دراوردم و بردم سمت دهنش گفت جووووووونم بوسیدش و کلاهکشو کردم توی دهنش زبونشو از زیر کلاهک می کشید تا نوکش و نوکشو زبون میزد زود از توی دهنش درش اوردم و بوسیدمش، رفتم پاشو باز کردم کیرمو کردم توی کوسش و شروع کردم تلمبه زدن و گفتم پاهاتو دورم حلقه کن پاهاشو دورم حلقه کرده بود و منم دیوووونه وار توی کوسش تلمبه میزدم میگفتم جوووون اخر گایدمت گوهر میدونی چقدر تو کفت بودم؟ از اولشم تو باید ماله من میشدی نه این محسن وواااای دارم کوس گوهر رو میکنم محسن کجایی دارم گوهر رو از کوس میکنم گوهر میگفت بکن گوهر ماله خودته تندتر تلمبه بزن عجب کیری داری خوش به حال سیما محسن کیرش مثله هسته خرماست حمید سینه هامو بخور حمید سینه هامو گاز بگیر حمید محکمتر بکن انقدر تلمبه زدم و سینه هاشو خوردم که دیگه ابم داشت میومد گوهر گفت نریز توی کوسم نریز اما من گوش ندادم و آبم رو کامل توی کوسش خالی کردم و افتادم روش داشتم سینه اش رو مک میزدم بعد در گوشش گفتم دوست دارم از کونم بکنمت اصل کاری این کونته که باید بکنمش تا آروم بشم گفت هر کاری دوست داری بکن از الان هر چی بخوای فراهمه و اصلا از طرف من نه نمی شنوی هر کاری دوست داری انجام بده من کامل ماله خودتم منم بوسیدمش گفت بذار یه کیر خوری اساسی برات بکنم که تا حالا تجربش نکرده باشی گفت سیما کیرتو میخورد؟ گفتم نه گفت اشکالی نداره از الان خودم برات میخورم و کیرمو کرد توی دهنش و زبونشو دور کلاهک کیرم می چرخوند و تا آخر میکرد توی دهنش و در میاورد و دوباره کلاهک رو میخورد وتا اخر میکرد توی دهنش، کیرمو از توی دهنش در اوردم داگی اش کردم و گفتم پاهاتو بهم بچسبون و خودم پاهامو گذاشتم کنار زانو هاش و شروع کردم توی کونش تلمبه زدن وااااااای که حالی میداد بخصوص اینکه با هم تلمبه بدنم میچسبید به کون نرمش واقعا توی ابرا بودم گوهر گفت بهت حال میده؟آرزوت بود بتونی بهم بچسبی الان داری توش میکنی،از همون اولش میدونستم یه روز مجبور میشم بهت بدم الانم که این اتفاق افتاد میدونستم جز تو هیچ کس حاضر نیست این پولو بهم بده گفتم پولو میدم از الان هم زن منی هم زن محسن دیگه حرفی نزد و منم تندتر تلمبه زدم و آبم اومد و ریختم توی کونش بعدش بلند شدم و خوابیدم کنارش و گفتم پشتت رو بکن دوست دارم از پشت بغلت کنم از پشت چسبیده بودم بهش و با دستام سینه هاشو گرفته بودم و در گوشش میگفتم گوهر زنم شو باید زن منم باشی گفت پول رو تمام و کمال میدی؟ گفتم اره همشو گفت باشه از الان زن تو هم هستم، توی اون 20 روز واقعا ازش لذت بردم، بعد 20 روز پول رو کامل بهش دادم خیلی خوشحال شد گفت دمت گرم بهت قول میدم تا همیشه زنت باشم، پولو دادم و بدهی محسن رو به صاحب کارش دادن و محسن هم دوباره کارشو ادامه داد تا اینکه سه ماه بعد محسن توی یه تصادف فوت کرد بعد چهلم فامیلای زنم به گوهر گفتن محسن که چیزی نداشت ما هم نداریم کمک کنیم خونشون اجاره ای بود و صاحب خونه عذرشون رو خواسته بود زنگ زدم به گوهر گفتم یه خونه براتون رهن کردم به نام خودت برید اونجا هماهنگ کردم کلید رو از نگهبانی بگیرید گفت حمید نه میخوام برم شهرستان خونه پدرم گفتم تو غلط میکنی یادت رفته زن منی؟ گفت خیلی دوستت دارم حمید… توی یه خونه شیک اسکانشون دادم و به گوهر گفتم بگو خانوادم پول رهن خونه رو دادن… و تونستم گوهر و مینا رو نزدیک خودمون نگه دارم، گوهر بهم گفت حمید یه چیزی هست میخوام بهت بگم گفتم بگو چیزی لازم داری؟ گفت نه، محسن چند سال پیش عمل وازکتومی کرد اما هیچ کس نمیدونه اینا هم مدارکشه… دیدم درسته دقیقا ماله 5 سال پیشه گفتم خب اینا به من چه؟! گفت من حامله ام و این بچه خودته گفتم گوهر الان وقت بچه دار شدن نیست! در ضمن میخوای بگی این بچه رو از کجا اوردی الان فقط 45 روز از فوت محسن گذشته گفت هیچکس از عمل وازکتومی محسن خبر نداره می تونم بگم ماله محسنه… گفتم گوهر سقط کن همین… گفت حمید پسره من همیشه دوست داشتم پسر داشته باشم گفتم سقط کن همین و تمام… رفتم خونه… سیما گفت میخوام یه چیزی بهت بگم آرش پسرمون مینا دختر محسن رو میخواد می خوام با گوهر صحبت کنم موافقی؟ گفتم بله که موافقم مینا دختر خوبیه… به گوهر پیام دادم گفتم پسرم دخترتو میخواد… گفت دخترمو به شرطی به پسرت میدم که اجازه بدی پسر دومت ماله من باشه گفتم باشه تو بردی حالا اسمشو چی میخوای بذاری؟ گفت کامران گفتم چرا؟ گفت چون باباش کامروا شد تا کامران متولد بشه… الان 18 سال از اون ماجرا میگذره گوهر فوت کرده و آرش و مینا با هم ازدواج کردن و یه دختر دارن اسمش ماهور کامران که همه فکر میکنن پسر محسنه با ما زندگی میکنه دیروز بعد از یه سفر کاری اومدم خونه دیدم از توی اتاق کامران صدا میاد رفتم دیدم در بازه دیدم کامران دخترم فهیمه رو داره از کون میکنه معلومم بود بار اولشون نیست خواستم برم بگم این خواهرته اما… تقصیر گوهر بود گفت این حرومزاده رو نگه داریم

نوشته: حمید


👍 36
👎 17
72401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

940896
2023-08-05 23:36:23 +0330 +0330

کارما عجب مادر خرابیه

7 ❤️

940898
2023-08-05 23:41:21 +0330 +0330

عنقلابی در کس شعر نوشتن شهوانی
ولی خوب بود

4 ❤️

940903
2023-08-05 23:46:38 +0330 +0330

داستان یک سریال ترکی ای با افکار یک جقی

1 ❤️

940905
2023-08-05 23:47:33 +0330 +0330

واقعا هم کارما بگاییه

0 ❤️

940923
2023-08-06 00:38:48 +0330 +0330

لابد زنتم تو بهشت زهرا داشته سر قبر محسن کون میداده

0 ❤️

940934
2023-08-06 01:14:44 +0330 +0330

چه داستان خر تو خری بود نوشتی

0 ❤️

940942
2023-08-06 01:46:19 +0330 +0330

ولک عجب روزگاریه😂😂

0 ❤️

940947
2023-08-06 02:07:14 +0330 +0330

ماشالله داستانای برزیلی و ترکیه ای رو رد کردید.از پسر خودت که کس دخترت یعنی خواهرش‌میذاره بچه دار و نوه دار نشی ۲ کله تکبیر🤣🤣🤣🤣

1 ❤️

940958
2023-08-06 03:09:09 +0330 +0330

این دیگه از کس شعر گفتن گذشته شده برا خودش کیر غزل شهابسنگ بیا

0 ❤️

940961
2023-08-06 03:36:53 +0330 +0330

لایک ، به احترام سن و سالت

1 ❤️

940962
2023-08-06 03:41:29 +0330 +0330

ته داستان قشنگ کلید اسرار بود

0 ❤️

940963
2023-08-06 03:51:45 +0330 +0330

این چیزی ک ط گفتی تو شبکه های جم هم قفله هنوز😐🙄

0 ❤️

940965
2023-08-06 04:02:45 +0330 +0330

كليت اسرار😂😂

1 ❤️

940971
2023-08-06 05:03:22 +0330 +0330

کف و خون قاطی کردم … این چه وضعشه 😂 😂

0 ❤️

941009
2023-08-06 13:26:06 +0330 +0330

والا ما وقتی سکس میکنیم اینقدر فاصله دوتا سوراخ نزدیکه قاطی میکنیم تو کس کردیم یا کون،،بعد توی کون لیس از راه دور تشخیص دادی داره دخترتو از کون میکنه!!!؟؟؟

0 ❤️

941019
2023-08-06 16:02:34 +0330 +0330

فیلم هندیه؟؟؟؟؟

0 ❤️

941027
2023-08-06 17:24:22 +0330 +0330

آ
قشنگ بود ولی آخرشو تخمی تموم کردی

0 ❤️

941079
2023-08-07 02:56:19 +0330 +0330

ریدم تهش نولانی تموم شد

0 ❤️

941426
2023-08-09 09:40:38 +0330 +0330

کلا افتضاح بود هم داستان هم نگارش

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها