کون دادن من پشت وانت

1402/02/30

سلام دوستان عزیز که عاشق کون هستن این داستانی که براتون تعریف میکنم واقعیه هیچ دروغگی توش نیست لطفا فش ندید من چند سال قبل وانت داشتم و به شهرستان بار میبردم در یکی از شبهای که بار میبردم سمت اهواز همیشه شب راه میافتادم تا صبح برسم خلاصه شب که از نیمه میگذشت برای اینکه خوابم نگیره هر شهری میرسیدم تو کافه کنار جاده توقف میکردم یه قهوه میگرفتم و میخوردم تا خواب از سرم بپره تا رسیدم به هویزه کنار جاده اطراف شهر چند تا مغازه بود آخرین مغازه نگه داشتم رفتم داخل مغازه یه لیوان یک بار مصرف با یه قهوه آماده از فروشنده گرفتم فروشنده یه پسر جوان و تو پر بود لیوانم از آب جوش پر کردم اومدم تو آلاچیق بیرون مغازه نشستم در قهوه رو باز کردم ریختم توی لیوان و بهم زدم گذاشتم تا یکم سرد بشه بعد بخورم در همین حین فروشنده مغازه اومد بیرون کنارم نشست و با من سلام و احوال پرسی کرد شروع به صحبت بامن کرد از حرف ها که بچه کدوم شهری اینجا چی کار میکنی و بعد یهو گفت خوش بحالتان در تهران دختر زیاد دم دستان هست حال میکنی گفتم نه من با دختر حال نمکنم تعجب کرد بعد بهم گفت که تو گوشیت فیلم نداری نگاه کنیم گفتم نه گفت بیا من یه فیلم بهت نشون بدم فیلم گذاشت من داشتم نگاه می کردم یه فیلم سکس بود بعد دستشو گذاشته بود روی رون پام سرش رو آورده بود چسبونده بود به صورت من داشت به فیلم نگاه میکرد یه یهو احساس حشری شدن بهم دست داد نتونستم خودم کنترل کنم بهش پیشنهاد دادم اون اول تعجب کرد بعد دید که جدی میگم گفت میشه گفتم چرا نشه بهش گفتم جا داری گفت بریم مغازه رفتیم تو منو برد پشت دخل مغازه دیدم پشت یخچال یکی خوابیده گفتم اون کیه گفت دوستم خسته بود اومد اینجا خوابید گفتم بیدار نشه برات بد بشه گفت نه بابا خوابش سنگینه من شلوارم و باز کردم یه کم کشیدم پائین تا چشمش به باسنم افتاد یه اوف کشید گفت عجب چیزیه شروع کرد سرپا کردن ولی نمیشد چون من چند وقت بود که نداده بود تنگ شده بود بلاخره هر کاری کرد نتونست جا بکنه توش در حین یه اتوبوس جلوی در مغازه توقف کرد ما سریع جمع کردیم رفتم بیرون و آماده شدم برم شماره تلفش رو گرفتم بهش گفتم میرم بارم رو خالی میکنم برمیگردم یه جای خالی پیدا کن بریم یه حالی بکنیم رفتم اهواز بارم رو خالی کردم و برگشتم زنگ زدم بهش گفت منتظر برادرش بیاد مغازه تا بیاد بیرون گفتم رسیدم بهت زنگ میزنم یه جای خالی گیر بیار بریم گفت خونه خاله ام خالیه بزار ببینم میتونم از پسر خاله ام کیلید بگیرم گفتم باشه نزدیک شدم بهت زنگ میزنم نزدیک بود برسم بهش زنگ زدم گفت پسر خاله ام میگه من باید باشم قبول نکردم گفتم اشکال نداره دو نفری خوبه حال میده گفت نه گفتم میخوای چیکار کنی گفت بیا یه کارش میکنیم آدرس ازش گرفتم رفتم کنار خیابون واسیتاده بود سوارش کردم رفتیم گفتم یه حمام هم پیدا نمیشه بریم گفت نه رفتیم ماشینم گاز پر کردیم رفتیم بیرون شهر یه نخلستان پیدا کردیم پیچیدیم داخل نخلستان ایستادم بهش گفتم بریم پشت وانت وانت من اتاق داره توش هم خالیه یه زیر انداز و یه بالش دارم می اندازم کارمون رو انجام میدیم وقتی نگه داشتم اول صبح بود همه جا خلوت بود دست انداختم به جلوش در آوردم بیرون چشام از حدقه زد بیرون چقدر بزرگ و خوش تراش بود یه کم مالش دادم بهش گفتم من دستمال کاغذی بر میدارم میرم عقب ماشین آماده میشم توهم بیا رفتم عقب وانت یه کش بار انداختم به در وانت بستم لباسهام رو در آوردم در شیشه پشت رو زدم گفتم بیا اومد عقب تا چشمش افتاد بهم آب از لب ولوچش آویزون شد شلوارشو کشید پائین افتاد بیرون گرفتم تو دستم بزرگ و سیاه بود شروع کردم به لیس زدن تمیز بود رفتم سراغ تخماش لیس زدن بعد سرش رو گذاشتم تو دهنم به زور تو دهنم جا گرفت داشتم خفه میشدم یواش یواش جا دادم تو دهنم براش ساک زدن یه کم که براش زدم گفت بسته بخواب میخوام مال تو رو ببینم دیشب خوب ندیدم دمر خوابیدم باسنم تو دستش گرفت گفت چه چیز قشنگی فکر کنم دست هر دختری را پشت بستی شروع کرد با لپهای باسنم بازی کردن دو دستش رو گذاشته بود روش داشت عین دنبه میلرزون و باهاش بازی میکرد با زبون رفت تو سوراخ قرمزم و لیس میزد و میگفت خوش به حال اونایکه کردن توش و امروز خوش به حال من میشه داشتم به اوج لذت میرسیدم شروع کرد کیروشو کم کم بکنه توش ولی نمی رفت توش بلند شد یه کم تف ریخت بالای سوراخم و با انگشت بازی کردن اول با یه انگشت بعد دوتائی بعد سه تائی داشت دردم میگرفت گفتم آروم بهم گفت یه خورده گشاد کنم دردش کم بشه نوکشو آروم میزارم توش دردت اومد یه چند ثانیه تحمل کن دردش میخوابه یه تف انداخت روش با انگشت هل داد تو بعد کیرشو آروم گذاشت روش گرمی کیرش خیلی لذت بخش بود نوک کیرشو هل داد توش داشتم پاره میشدم گفت تکون نخور چند ثانیه طول کشید همونطور نگه داشت یه کم دردش کم شد بعد بقه اش رو کم کم هل داد توش داشت دردم بیشتر میشد باز دو باره چند ثانیه نگه داشت دردش کم شد دیگه درد تبدیل به لذت شد تا ته فشار داد توش ونگه داشت اون هایکه کون دادن میدون این بهترین لذته تو اوج لذت بودم شروع کرد به تلمبه زدن و کامل پشتم دراز کشیده بود و دستاشو انداخته بود سینه هام داشت مالش میداد تو آسمان بودم بعد از یه چند دقیقه من و برگردون به پشت خوابوند و پاهامو داد با دوباره کرد توش و دستهاش رو سینم بود لب روی لبم بعد یه چند دقیقه تلمبه زدن دوباره برگردون حالت سجده ای شدم دوباره کرد توش شروع کرد به تلمبه زدن با سینه هام بازی کردن در همین حین آب من داشت می اومد دستمال کاغذی بهم داد آبم رو ریختم روش خودم رو پاک کردم دیگه خسته شده بودم نیم ساعت داشت روم کار میکرد دمر افتادم دوباره شروع به زدن کرد زیاد طول نکشید تلمبه زدنش زیاد شد اونم آبش اومد گفت بریزم توش یا بیرون گفتم بریز توش ریخت توش چقدر داغ بود یه دستمال برداشت خودشو تمیز کرد در همون حین روم دراز کشید از پشت لبم گرفت شروع به خوردن کرد بعد بلند شدمنم تمیز کرد دستماله رو چپون تو سوراخ تا آبش نریزه بیرون بلند شدم لباسهام پوشدم اونم پوشید ازم خداحافظی کرد و رفت منم راه افتادم اومدم تو عمرم چنین لذتی تو زندگیم نکرده بودم حتی با گذشتن چند وقت هر وقت یادم می افته کونم میخاره ول ول میکنه کیرم راست میشه امیدوارم خوشتان اومد باشد

نوشته: آرش


👍 26
👎 7
29201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

928879
2023-05-20 02:06:22 +0330 +0330

این داستان:فیلم سوپر سرنوشت ساز

2 ❤️

928917
2023-05-20 08:08:33 +0330 +0330

عالی بود دمت گرم واقعا بعضی خاطرات حال کردن هیچوقت آدم یادش نمیره

0 ❤️

928918
2023-05-20 08:11:46 +0330 +0330

عالی بود واقعا آدم بعضی خاطراتو اصلا یادش نمیره

1 ❤️

928924
2023-05-20 09:30:44 +0330 +0330

تو که کونی هستی آیا می دانید ایدز چی هست
آخه حروم زاده نسناس جنده کونی چرا در رابطه خود از کاندوم استفاده نکردی می دانی همین استفاده نکردن تو از کاندوم چه عیب هایی به تو و آن جوان وارد کرده الاغ
حتما برو یه آزمایش خون بده بدبخت کونی جنده ایدزی

1 ❤️

928941
2023-05-20 14:17:06 +0330 +0330

عن تو حدقه چشمات. این فحش نبودا. اینکار باعث میشه دیگه مزخرف ننویسی

1 ❤️

928947
2023-05-20 15:42:02 +0330 +0330

منم یه بار پشت یه تریلی دادم …قصه مفصلی داره …خیلی استرس داشتیم ولی حال داد

1 ❤️

928957
2023-05-20 19:02:56 +0330 +0330

کاری به راست و دروغش ندارم ولی دوست عزیز اینکه شما از سر لذت و تنها بخاطر سکس با همجنست بخوابی دست کمی از جندگی نداره
به همین علت و بخاطر این نوع نگرش شما
اسم گی ها بد در رفته
و فقط مارو به عنوان کونی نگاه میکنن

1 ❤️

929171
2023-05-21 23:52:48 +0330 +0330

چند سالت بود

0 ❤️

929275
2023-05-22 11:12:33 +0330 +0330

سفر نون و آبداری بود بارت رو خالی کردی و وجود پر مهر و محبتت رو سیرآب کردی حس میکنم داستانت کاملا حقیقی بود💐💐💐

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها