سلام
من کامرانم ۳۰ ساله و این داستانی مینویسم واقعیه
من ۴ ساله ازدواج کردم و همسرم رویا ۲۴ سالشه .یه دختر فوق العاده سکسی و خوش بدن و خوش فیس و هات با اعتماد به نفسی خیلی خیلی پایین و عاشق اینکه یکی ازش تعریف کنه یا بفهمه واسش کسی راست کرده.
همیشه همه جا من باید وسوسه ش کنم. موضوع از اونجایی شروع شد که داستانای این سایت رو خونده بودم و دوست داشتم منم زنم رو حین دادن ببینم و عاشق این بودم که تریسام کنم با رویا . ولی از اونجایی که رویایی خیلی اعتماد به نفسش پایینه هیچ وقت نشده بود بهش بگم ولی نقطه ضعفش دستم بود و فقط دوس داشت ازش تعریف شه . ییار با دوستامون رفتیم بیرون از شهر . شب کمپ زده بودیم و خیلی مشروب خوردیم . فرداش برگشتیم خونه . میخواستم یجوری رویا رو تحریک کنم که شب اساسی برام ساک بزنه و بده . الکی بهش گفتم دیدی فلانی چقد نگاه به کون گندت میکرد . یهو با خوشحالی گفت جدی میگی منم که دوس داشتم خوب شهوتیش کنم الکی گفتم آره بابا کیرش راست شده بود و کلی کیرشو از زیر بالش میمالید وقتی کونتو حین رقص میدید . بیش از حد شهوتش زده بود بالا . ولی هرچی میگفتم دوس داری بهش بدی میگفت نه شاید اشتباه فک میکنی. بلاخره چند روزی گذشت از این داستان . اما تو ذهن من بود یه کلکی بزنم و حین دادن ببینم زنمو . تا اینکه یهو زد به سرم یه نقشه بریزم واسه رویا و یکی از دوستام که میدونستم خیلی کیرش کلفت و بزرگه . اسمش محمده . شب توی خونه بودیم داشتیم مشروب میخوردیم دوتایی . من با یه پیج فیک پیام دادم به محمد و بی مقدمه نوشتم پسر تو ابرو نداری همه باید بفهمن کیرت کلفته .نوشت شما . گفتم من ساحلم دوست رویا . گفت ندیدمت تا حالا . گفتم منم ندیدمت فقط رویا میگفت از شوهرش شنیده خیلی کیر کلفتی داری و دوس داره بهت بده برو دایرکتش اوکیش کن . اونم گفت باشه . دیگه اولی بود مست شده بودیم به رویا گفتم محمد خیلی امروز احوالتو میپرسیده فک کنم اونم بد جور راست کرده برات گفت نه بابا فک نکنم گفتم اگه راست کرده بود چی ؟ گفت شرط میبندم اون اینکاره نیست .یهو دایرکت پیام داد محمد بهش. هم شوک بود هم خر ذوق. نوشته بود حوصلم سر رفته بریم پیکی بزنیم توی ماشین . منم وسوسه ش کردم گفتم برو . هرچی بهش گفت تو بیا اینجا گفت نه من میترسم بیا بریم بیرون . رویا بدو بدو رفت لباساشو پوشید . یه نیم تنه خیلی سکسی و یه شال دور گردنش .گفتم چی شد تو که میگفتی نه بابا گفت الانم من میرم ولی محمد اینجور آدمی نیست هیز باشه فقط میرم واسه رو کم کنی تو که بدونی هیچکار نمیکنه منم تو دلم گفتم آره جون خودت اون الان آمادست که جرت بده . دیگه رفت بیرون اومد دنبالش محمد و بهش گفته بود من خونه نیستم و دو سه ساعتی دیگه میام . دل تو دلم نبود . دو ساعتی شد ز زدم بهش خیلی عادی جواب داد گفت من نیم ساعت دیگه خونه ام و با دوستامم . باز نیم ساعتی گذشت پیام دادم . ج نمیداد . دوسه بار نوشتم رویا رویا رویا ؟؟؟ یهو ج داد اوووف کامران نگم برات . پرسیدم چی شد هیزی نکرد گفت کسمو جر داده و آبشو تا قطره آخر ریخت تو کسم . یجور کیرم راست شده بود که فقط منتظر بودم برسه خونه و بکنمش . تا از در اومد تو شرت و شلوارشو با هم کشیدم پایین ‌. یه شلوار تنگ نازک با یه لامبادا پاش بود که توی شرتش پر آب کیرهای محمد بود .ایقد مست و شهوتی بود که حد نداشت . همون دم در سگیش کردم یه دست کشیدم روی کسش و آهش رفت به هوا . همینجور انگشتمو اوردم بالا دیدم کونشم بازه پرسیدم کونتو هم کرد گفت نه فقط انگشتش میکرد. منم از خدا خواسته سریع کیرمو کردم تو کونشو چندتا تلمبه زدم و آبم اومد . مست مست بیهوش بودیم . فرداش…
اگه خوشتون اومد لایک کنین ادامه بدم

نوشته: کامران