با سلام خدمت دوستان شهوانی من خیلی وقته عضو شهوانیم و همیشه داستانارو دنبال میکنم نوسینده خوبی نیستم ولی به زبون ساده داستانامو یکی یکی مینویسم براتون اگه خوشتون بیاد .
من اسم محمده البته مستعار و الان ۳۸ سالمه و ساکن غرب کشورم داستانی ک میخام براتون تعریف کنم کاملا واقعیه و برای من پر از خاطره های شیرین من مکانیک بودم قبلا ک یه روز یکی از مشتریام ک دوست صمیمیم بود پیشم بود کارای ماشینشو انجام میدادم اونم اسمش محمد بود همیشه پیش هم صحبت میکردیم میگفتم فانتزیم رابطه با یه زن متاهله ک اونروز دوستم گفت یه شماره بهت میدم ببینم چکارش میکنی ؟
خلاصه توضیح داد ک ماشینو از اونا خریده و یه روز شوهر زنه با این خط بهش زنگ زده و گفته خودم ش نداشتم و با خط خانمم زنگ زدم من شماره رو گرفتم و دقیق یادمه تیر ماه سال ۹۴ بود با هر بدبختی و زبون بازی و خود شیرینی ک بود تو نستم مخ زنه رو بزنم و خلاصه باهم اوکی شدیم روزی دوسه ساعت تلفنی حرف میزدیمو دم ب دیقه پیام میداد (همیشه میگفتم زن متاهل کم دردسره و وقت نمیگیره ب این خاطر دوس داشتم با متاهل باشم )که کاملا برعکس بود تا دو سه شب پیام میداد …
خلاصه بحث ب سکس کشیده شدو شهوت این چیزا و اولین قرار ما تاریخ ۶ شهریور همون سال بود ک شوهرش قرار بود بره مرکز استان برای گزینش رسمی شدن تو ادارشون و قبلش بهم گفت خواستی بیایی قرص ویاگرا بخور و بیا روز موعود رسید و من اول صبح دم خونشون بودم درو برام باز کرد با یه تاپ سفید و یه ساپورت مشکی اومد خوش امد گفتو منو راهنمایی کرد سمت اتاق خوابشون و دوتا بچه هاش داخل یه اتاق دیگه خواب بودن ولی دخترش اونموقع کلاس ششم بود در جریان ماجرا بود من رفتم تو اتاق و بعد زینب وارد شد هم قد خودم بود یکم کوتاه تر من ۱۸۰ و اون ۱۷۰ جلوی آینه وایساد ک موهاشو درست کنه ک من از پشت بهش چسبیدم و سینه هاشو از روی لباس گرفتم و خودمو ب باسنش چسبوندم زیاد بزرگ نبود باسنش ولی گرد و قلمبه بود خلاصه گفت بشینیم نشستیمو من دستمو بردم زیر شلوار و لاله گوششو وارد دهنم کردم دستم ب کوسش رسید عید بادکنک و نرم و لزج شده بود از پیش آبه کوسش گفتم کوست چرا اینطوریه خندید و گفت شوهرم میگه تو کوس بودی دستو پا دراوردی خلاصه دوتامون با عشق بازی لخت لخت شدیم وای خدای من چی میدیدم دوتا سینه سایز ۷۵ بدن سبزه و حشر بالا زده ک تو عمرم ندیدم لباشو میخوردم و سینه هاشو میمالیدم چشماشو میبستو نفس عمیق میکشید ازش سعوال میپرسیدم فقط با تکون دادن سر جواب میداد بعد از خوردن لبو سینه شروع کردم ب مالیدن کوسش (برعکس بقیه مم از خوردن کوس بدم میاد) با مالیدن و انگشت کردنش مثل مار بخودش میپیچید تا نوبت ب اون رسید همیشه تلفنی برام گفته بود چطور سکسیو دوس داره خودش شروع کرد ب ساک زدن اونم حرفه ای میخورد و منم سوراخ کونشو انگشت مالی میکردم تا وقت دخول رسید چشاشو بستو گفت یهوویی بکن و هرچی التماست کردم ک اروم تو گوش نده محکم بکن دوس دارم درد بکشم پاهاشو باز کردمو کیر ۱۸ سانتیمو ک واقعا کلفت هم هست با فشار وارد کوسش کردم لباشو گاز میگرفتو نگام میکردو سرشو تکون میداد وای یه چیزی میگم ی چیزی میشنوید داغ مثل کوره آتیش بود حداقل ده دیقه تلنبه زدم و گفت وایسا. منم وایسادم و اون اومد بالا و کیرو تنظیم کرد و خودش نشست روش تا ته ته ب قول خودش رفت توش سینه هاسو یکی یکی میزاشت توی دهنمو بالا و پایین میکرد ک قلق ارضا شدنش این بود اون بشینه روش دو دیقه قبل ارضا شدنش من خالی کنم تو کوسش ک گفت بزن ک ابت بیاد مم تند تند از زیر شروع کردم ب تلنبه زدن ک داشت میومد گ همشو خالی کردم و بعد دو دیقه با صدای نفس نفس زدنش و شبیه گریه ارضا شد و بیحال روی من وایساد یه چند دیقه با موهاش ور رفتم و از هم جدا شدیم و خودمونو با دسمال پاک کردیم و رفت صبحانه اورد و خوردیم و اون روز چون قرص خورده بودم تا ظهر سه بار این کار تکرار کردیم خیلی خوش گذشت و را اخر گفت بخاطر این کردنت هیچوقت ازت جدا نمیشم . و داستانهای زیادی باهم داریم ک اگه خوشتون اومد براتون مینویسم .
در پایان بخاطر جمله نگاریم و سر سری نوشتن از همه عذر میخام
نوشته: محمد
آقا هزار بار تکرار کردین که قرص ویاگرا خوردم سه بار سکس کردم بابا ویاگرا برای راست کردنه نه تاخیر چه دلیلی داره دورغ بگید آخه
خواستی بیایی قرص ویاگرا بخور
گوه هر چی ویاگرا فروشه تو دهنت 💩 💩 💩 👌 👌 👎
اینکه دختره در جریان دادن مامانش بود و مشکلی نداشت چه خوبه😂😂😂
یاد یاسر اگزوز بخیر…