سلام هومنم اگردو داستان قبليم بنام زنم دخترهمسايه رابرام جوركرد و چطور شدم شوهرمادرزنم رو خونده باشيد درك اين يكي براتون آسانتره 1دستاتون روبديدبمن تاباهم بريم به گذشته: روز اول مدرسه، لباس نو، محيط نو.
مارو كه فرستادن سركلاس والدين هم رفتند خونه انگار دنيابر سرم خراب شده. چنددقيقه بيشتر دوام نياوردم گفتم اجازه خانوم برم سرويس ازكلاس بيرون اومدم فاصله مدرسه تاخونمون دوكوچه بودباپاهاي كوچولوم دويدم چندبارنزديك بود برم زيرماشين مامان من فراركردم چرا تنهام گذاشتي؟ مامان توداري گريه ميكني آره عزيزم دلم برات تنگ شده بودكارخوبي كردي اومدي مامان اونارو ميخوام دكمه هاي پيرهنشوبازكرد دستموكردم توسينه هاش و به خوابي شيرين وعميق رفتم.
2سه روزازنامزديم باسحرگذشته بود كه متوجه شد و گفت هومن جان نگراني مادرت غيرطبيعيه مگه توبچه اي كه اينقدر زنگ ميزنه. گفتم ببين عزيزم سعي كن احترام مادرمو هميشه داشته باشي تنهادلخوشي وتكيه گاهش منم تنهاخواهرم شوهر كرده داداش بزرگم آلمانه ازبچگي كه بابام سكته كرد و مرحوم شدعمرشو بپاي من گذاشت. بقالي ميخواست بره ازم اجازه ميگرفت. سحر و مادرم كارشون اگرچه به مشاجره نكشيداما درنهان مثل دو رقيب ازهرفرصتي براي تخريب يكديگراستفاده ميكردند.از روز ازدواجم مادرم يه خط درميون دكتر بود. ناراحتي اعصاب گرفته بود.
3همسايه طبقه بالايي شيرين خانوم ودخترش رويامهمونمون بودن تلفن زنگ زدمادرم بودميگفت دوباره حالش بدشده ماشينو ازپاركينگ درآوردم باران تندي ميومد وبه شيشه هاميكوبيد حالم بدبودخسته بودم بيست وهفت سالم بودبعدازدواج مشكلات ريزودرشت خودشونونشون دادن خسته بودم از مرد زندگي ازپسرك مامان ازحفظ تعادل ازصلح دلم ميخواست يه گوشه نگه دارم وبزنم زير گريه 4عكس باباتوهال لبخندميزدخواستم دادبكشم مردحسابي چه موقع سكته كردنت بود.
چايتو بخورهومن جان سرد شد. گفتم پاشويه سر بريم دكترگفت چه فايده روزبروزحالم بدترميشه بهش گفتم نونت كمه آبت كمه غصه چيوميخوري حرفهاي تكراري روپيش كشيدخواهرت نمياد داداشت زنگ نميزنه بلندشدم گفتم كارنداري سحر تنهاست سرخ شد قاطي كردازشنيدن نام سحرگفت تنهاست ياميري بكنيش؟ منم بدتر داد زدم آره بكنمش مگه گناهه زنمه باهاش راحتم مثل خونه تو نقش كسي روبازي نميكنم. سرمو گرفتم بين دستام. اومدبغلم كردگفت شرمنده متاسفم عزيزدلم منم زندگيمو بپات گذاشتم يه شب پيشم بمون روزاول مدرسه يادته. ياداون روزافتادم كه چطور توآغوشش پناهم داده بود. ازخودم بدم اومد بهش اينهمه بي توجهي كرده بودم گفت ميموني ياميري پيش سحر؟ گفتم اون يه غريبست آغوش مامان خودم ميخوابم بوسيدمش دستم توموهاش بودسرش روشونه ام بود تي شرتم رودرآوردم دستشوكردتوموهاي سينه ام لباشوبوسيدم دستاشوحلقه كرد دورگردنم تحريك شده بود. داشت ميسوخت پشتشو ماليدم دستموبردم پايين تركمرشو گرفتم دستش تو شلواركم بودلخت شدم كيرموگرفت تودستاش وباهاش ورميرفت بلندشد روبروم ايستادتاپشو درآورداومدجلوبه دامنش اشاره كرد دامنش رودرآوردم شورت تنش نبود دستموگذاشتم روكسش وماليدم غرق عرق شده بوديم نشوندمش توبغلم دودستي باكيرم ورميرفت آبم داشت ميومدكيرموگذاستم روپشمهاي كسش وآبموخالي كردم نفس نفس ميزدتو اين دنيانبودانگشتمو خيس كردم فشار دادم توسوراخش وباكسش وررفتم چيزي نميگفت چشاش بسته بود مث ماربه خودش مي پيچيدسه تا تكون شديدخورد وارضاشد. سخني ردوبدل نشد. دامنش روتنش كردم. خودمم شورتموپوشيدم رو زمين درازكشيديم. دستموكردم توسينه هاش خيلي زودبه خواب عميقي رفت امادرهمون حالت انگارداشت لبخند ميزد. باد و باران زوزه ميكشيدند مث سمفوني يك جشن.
نوشته: هومن
پفیوس خجالت نمی کشی؟؟؟؟ حتما خودتم زنا زاده ای که مادرت این طوری به همه می ده
Shak nakon ke divane hasti human .va ein ra ravande dastanhaye khiyaliye to ke az jarfaye maghze nadashte to taravosh mikonad mishavad fahmid .to khaterat sexi vaghei ziyad dari pas chera az mahareme khod maye migozari ? Az khaterate koon dadanhaye khod benis va az avalin koon dadane khod ke avalin ruze madrese bud va to tarside budi va mikhasti az madrese farar Koni ke farashe madrese fahmid va to ra be khane khodash bord va dar aghooshe garm va por mohabbate khish jay dad va.,.,
Aghooshhaye garme ziyadi baraye to baz ast…
فعلا همون یه سطر اول داستانتو خوندم.مطمئنم مثه اون دوتای قبلی کس شعر نوشتی
خوب برم بقیه کس شعرتو بخونم ببینم چه فحشایی بت میاد بیام بدم
میدونی چرا مادرت تو رو اینقده دوست داشته چون تواز تخم پدرت نیستی تو از تخم دوست مادرتی ومادرت دوستش وبیشتر از شوهرش دوست داشته
حیف اون فحشی نیس که من بخام بت بدم
فقط جونه این فک و فامیل جندت دیگه داستان ننویس
عجبا اين فك و فاميل جندت تمومي ندارن ولمون كن ديگه
حالا خوبه اين همه فحش نثارت ميشه اما باز ار رو نميره
چقدرم با افتخار مینویسه با مامانش سکس کرده جاکش حرومی
salam khedmate hame dostan man kheili vaghte ozvam vali tahala rajebe hich dastani nazar nadadam va faght mikhondam ama inbaro vajeb didam ke nazar bedam va be onaee ke fohsh midan hagh bedam akhe haromzade bi namos goftan dastan nagoftan kososher eyne raes jomhor dastan tarif mikoni martike jaghi kos mokh
bazam az baghie dostane aziz ozr khahi mikonam
بچه ها لطفا بخونين!!! اين بابا اگه مثلا خواهر زنش يه شوهر كنه “اين بهش كون ميده” يا اگه خواهرش كه از المان بياد اگه شوهر داشته باشه" بهش كون ميده "اگه نداشته باشه ميكندش!يه روزم سر زده ميره خونه ميبينه مثلا عموي زنش داره زنشو ميكنه. اين بابا هم ازشون عذر خواهي ميكنه و ميره ننه شو بكنه.
Kire sorkh pustane ghabile MAYA tu tamame surakhhaye badanet
Maghze to kamelan guzide.
این آدم معلومه چه شخصیت بی عارو حروم زاده ای داره که اصلا فحشها توش اثری نداره که تندو تند کس شعر مینویسه هم مادرش حروم زادس هم زنش هم مادر زنش خودش که آخرت کونیه این فحشها همه نوش جونت همش توشه آخرتت حتما وسط بهشت جاته کس کششششششششششششششششششششششششش زنا زاده
هومن میمون تو آدم نمیشی . خوشت میاد بهت فحش میدن بدبخت .
داستانات ارزش خوندن نداره
kir hama to kon madarat madarat chiz khobi hast ya na zanat chi khaharat chi babat kir dara ya to haromi mamanam goft basaram bia ba kos man bazi kon baad man raftam didam mamanm inghad kosash tanga angosht tosh na mira raftam zad aftab ovordam didam mamanm ghargh dar aragha ya zad aftab ba tof ghati kardam zadam darash darash kon omad inam ada ma dastanat khob bod… nazar ya daton nara ha bacha ha… ta dastan sex ba da da shamo baraton bagam…
ah ah ah halam be ham khord baba in hame foshet dadan az roo boro dige.mage majburi in cherto pertaro benevisi?
کیرپسر خاله ام تو اعماق وجود و روحت . جاکش 1 دکتر برو بجای اینکه همش جق میزنی و مخ خودت رو گاییدی حالام نوبت ماهاس ؟
بهار لزبین با این نظری که دادی این فحشها نصیب توهم میشه ها :D
دوستان وقتی فحش میدین از طرف خودتون بدین.من کیرمو نمیدم حتی این فک و فامیل جنده بوسش کنه چه بمونه ننشو بکنم :&
از دو حالت خارج نیست
در مورد جناب هومن، نویسندۀ سریالهای سکس با محارم (چطور شوهر مادر زنم شدم؛ زنم دختر همسایه را برام جور کرد؛ و مادرم به زنم حسودی میکنه)، تنها دو حالت را میتوان متصور شد:
1 ـ یا واقعاً نوشتارهای شرمآور و وقیحانۀ این انساننما واقعیت است (که البته بعید میدانم)، در این صورت وای به حال خانوادۀ کثیف و منحرف او.
2 ـ یا این مزخرفات، زاییدۀ ذهن بیمار و منحرف نویسندهاش است، که وای به حال او و بیچاره خانوادۀ بدبختش که نمیدانند چه بیمار خطرناکی را در کنار خود دارند.
این دومی از اولی هم بدتر است؛ کسی که در خلوت خود و پنهانی، چنین تصوراتی را دربارۀ محارم خود دارد و آنها را بر قلم میآورد، هر عمل کثیف، خطرناک و شرمآور دیگری نیز از عهدهاش برمیآید. به هر حال، هومن از زیر بته به عمل نیامده و اگر هنوز ازدواج هم نکرده باشد، مطمئناً مادری دارد یا روزی داشته است. تصور سکس با مادر، لذت بردن از این تصور و نگاشتن آن، هیچ تفاوتی با انجام خود این عمل کثیف ندارد . . . بیشتر گفتن بیفایده است. تنها معجزه یا مرگ این بیماران را درمان میکند.
باور نکن؛ اینها تراوشات ذهن بیمار خودشه! احتمالاً یک پیرمرد جلقی و بدبخته که از فشار جنسی به این مزخرفات جنونآمیز روی آورده. بیچاره مادرش (چه زنده باشه چه مرحوم شده باشه).
نمیتونم چیزی بگم انقدر وقیحانس که یک انسان کثیفم شرمش میاد درباره این زنازاده چیزی بگه.
in dastanha faghat male zehn hay emari hast…agarche anghadr moteasefaneh bazi ha maghzeshan tastkhoshe jafangiyat shodeh ke baeid ham nist chenin amali…harchand ke chenin parvandeh haei alan dar dadgahe iran mojod hast…va man yekish ra az nazdik didam…in ha salem nistand az roh va ravan…hale adamo beham mizanand ba in arajif…heyfe fohsh
سلام اقاهومن کیرنصف مشهدیها توی کونت ونصف دیگرشم توی سردرت خم کن بره عقب ترت اضافشو بپیچ دور سرت مابقی را ببر برای پدرت خدا یکی از پدراتو بیامرزد.وبرای اینکه مادرت بی نصیب نباشه کارگر گذر با بیلش رود قره خان با سیلش کارگر اهنگری با میلش دکل مخابرات بادیشش باغ وحش مشهد بافیلش فیدل کاسترو با ریشش توی کوس ننه ات بچه قاشقی
(هنگام نزدیکی ریخته روی فرش باباش با قاشق جمع کرده ریخته داخل)
تو مثلا با اين كارت محبت بهش كردي بي شرف
حيفه ادماي مثل تو نفس بكشن و زنده باشن
تف به غيرتت
دوستان ببخشيد نتونستم خودمو كنترل كنم