دامادمون کونیم کرد (۱)

1401/08/18

سلام داستان من میلاد هستم ۱۹سالمه الان قضیه مال سه سال پیش یعنی شونزده سالگیمه.من تو یه خانواده ۴نفره‌ام و فقط یه خواهر بزرگتر از خودم دارم که اونم شوهر کرده.اسم شوهرش مسعوده و خیلی اهل عشق و حال هستش و پایه‌س کلا.داستان ما از اونجا شروع شد که یه هواوی پی هشت خریده بودم رفتم کارگاه پیش اون تنها بودیم بیشتر اوقات تو کارگاه ،گوشیم گرفت گفت ببینم چطوره بعد گوشی خودشم درآورد گفت بیا فیلم ببینیم نمیدونستم میخواد سوپر نشونم چون فقط تنهایی سوپر دیده بودم و تاحالا با کسی ندیده بودم یهو زد رو یه سوپر برازرس از کون.یه کم نگاه کردیم بهم کیرم شق شده کیرشو درآورد گفت توهم دربیار ببینم چقدره هیچی نگفتم خاست شلوارمو دربیاره که یهو ابجیم اومداونم سریع شلوارشو کشید بالا.گذشت بعد چند روز ابجیم اومد خونمون بعداز ظهر رفتم خونه گفتم گشنمه ابجیمم گفت برنج خونه ما هست برو برا خودت بیار من که عاشق برنج‌م.رفتم تا خونه ابجیم ولی نمیدونستم مسعودم اونجاس رفتم تو یه چایی آورد خوردیم ماهواره روشن بود کنترل دست مسعود بود یهو زد رو کانالای سوپر بالا پایین رفت گی رو پیدا کرد گفت ببین چقدر حال میکنن منم گفتم نه بابا دختر بهتره گفت اینجوری هردو پسر حال میکنن اونی که میده بیشتر گفتم نه اینجوری نیست گفت بیا نشونت بدم شلوارشو اروم دراورد کنارم نشست دستم گزاشت رو کیرش بالا پایین میکرد دیگه ول کرد دستمو من خودم بالا پایین میکردم خواست شلوارمو دربیاره گفتم نه که اصرار کرد کیرمو دید گفت خوبه کوچیک نیس یکم مالید کیرمو بعد به پهلو شدیم از پشت چسبید بهم برام چند دیقه جق زد ابم اومد بعد به شکم خوابوند منو کیرشو گزاشت لای پام یه تف انداخت لاپایی زدنو شروع کرد بعد گزاشت رو سوراخم یکم هل نداد جیغ کشیدم اونم دید نمیره ول کرد ریخت رو کونم بعد بلندشدیم شلوارمونو پوشیدیم گفت به ابجیت نگو‌منم برنج رو بردم خونه همینکه رسیدم رفتم دسشویی یه جق زدم ابم زود اومد بعد اون کلا به یاد کون دادنم جق میزدم تو تصوراتم مسعود میرشو تا ته میکرد تو کونم منم حال میکردم این سده سوژه جقم بعد چند هفته ابجیم اینا دوباره اومدن خونمون بعد مامانم و ابجیم رفتن بیرون چند دیقه با مسعود تنها شدم خواستم بگم میخوام بکنی توش گفت رو زانو بشین سریه کیرشو دراورد بزور کرد تو دهنم تلمبه زد چند دیقه بعد ابشو ریخت تو دستاش ریخت تو ظرفشویی دستشو شست خواستم فحش بدم بهش مامانم اینا اومدن بعد اون رابطمو باهاش چند ماه قطع کردم ولی بعد چند ماه دوباره…

ادامه...

نوشته: میلاد


👍 15
👎 13
62601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

902120
2022-11-09 01:46:31 +0330 +0330

داماد کس کش توکه چشمت دنبال برادرزنه هست ماهم بیایم خواهرشو بگاییم و داستانشو اززبون خواهره بنویسیم کی به کیه

0 ❤️

902129
2022-11-09 02:14:12 +0330 +0330

تودلت میخواد کونت میخاره

2 ❤️

902144
2022-11-09 03:10:00 +0330 +0330

کس گویی هنر کسخل هاست عین خامنه ای مادر به خطا

5 ❤️

902155
2022-11-09 03:46:17 +0330 +0330

باورم نمیشه اگه کسی باور کنه این کص حقیقت بود ببین درسته یه داستان سکسیه ولی محتوا محیط و خیلی پیزایه دیگ مهمن ک باید رعایت بشه تا آدم حدلاقل حس کنه واقعیه اینکه کراش زدی رو دامادتون میخوای بهش بدی ولی نمیتونی و میای داستانشو ک تو خیالاتت باهاش سپری کردیو میزاری خوبه ولی سعی کن قلمتو بهتر کنی داستانایه خوبه سایتو ببین با هنه اوناییم ک میخوان داستانشون تبدیل ب کصتان نشه.

0 ❤️

902156
2022-11-09 03:47:56 +0330 +0330

و در اینکه من کصدستم شکی نیست

0 ❤️

902216
2022-11-09 14:19:42 +0330 +0330

دودوباره چی؟

0 ❤️

902236
2022-11-09 18:55:25 +0330 +0330

ی چیزی برام سوال چرا تمام داستای های گی رو بات ها می گن
ی تاپ‌نیست تعریف کنه؟

5 ❤️

902268
2022-11-10 00:29:23 +0330 +0330

تو خودت تز اول کونت خارش داشته 😂 😂 😂 😂

0 ❤️

902361
2022-11-10 21:33:01 +0330 +0330

میدونی که دنیا خیلی کوچیکه.نه؟؟توف به ذاتت

0 ❤️

902464
2022-11-11 21:41:17 +0330 +0330

خوب دیگه آبجی ت می‌کنه هم خودت نوش جانش

0 ❤️

902482
2022-11-12 00:21:53 +0330 +0330

انگار رفتی ماست بخری از سر کوچه
تو یک خیال پرداز کونی هستی
بیخود می کنی ملت رو سرکار می زاری

0 ❤️