باسلام خدمت شما دوستان عزیز داستانی که میخوام تعریف کنم واقعیه.اولا که اگه فحش بدید صدبرابرش به خودتون.اسم من ناصر هست .من چند سال پیش حدود ۱۴سالم اینا بود یه خواهر دارم اسمش مریمه اونموقع تو خونمون ازین فيلم هاي طاغوتی و صحنه دار داشتیم خلاصه تو کف مونده بودم که سکس یا کردن مریم به ذهنم رسید ولی خب چجوری .تا اینکه یه روز تو خونه من واون تنها بودیم .ازین فرصت ها خیلی پیش میومد که تو بابا مامانم نبودن باهاش تنها بودیم. بهش گفتم اگه یه چیزی ازت بخوام به کسی نمیگی گفت نه از قسم گرفتم بعد تو گوشش گفتم شلوارشو بکشه پایین دراز بکشه.اونم حرفمو گوش کردو چون بچه سن بود شرت پاش نبود دراز کشید منم ازین فرصت استفاده کردم و روش دراز کشیدم مثلا کردمش چون بچه بودیم و کردن را دراین حد میدونستم .یکم روش دراز کشیدم و پاشدم و اونم بدش نیومده بود گفت به هیچ کی هیچی نمیگه بعد رفتم کوچه یکم بازی کردم فکر کردن کونش یادم افتاد اومدم هرکاری کردم راضی نمیشد بعد نمیدونم چی شد گفتم بریم آشپزخانه بیبار دیگه از عقب بکنمت کفت باشه بریم رفتیم آشپزخونه شلوارشو تا زانو داد پایین منم کیرم راست شده بود گذاشتم در سوراخ کونش ولی توش نکردم یکم عقب جلو کردم گفت پاشو بسه دیگه بابا اینا الان میان اونموقع هنوز به سن بلوغ نرسیده بودم آبم بیاد حدود چند ماه هروقت خونه تنها بودیم با هم سکس میکردیم نقش زن وشوهر یا بیشتر نقش های همون فیلم ها را باهم میکردیم .یروز بابام اینا رفتن بیرون مریم هم رفت حموم لباساشو دراورده بود هنوز خودشو خیس نکرده بود صدام کرد ناصر بیا باهم حموم سکس کنیم تا اونموقع کامل لخت نکرده بودمش رفتم با بدن خشک کف حموم دراز کشید یکم از جلو کیرمو لای کسش یکم از عقب کردمش خیلی حال داد .خلاصه تا حدود ۶ماه باهم رابطه سکسی داشتیم بعد کم کم از یادمون رفت دیگه قطع کردیم دوستان ببخشید خلاصه بود امیدوارم لذت برده باشید .
نوشته: ناصر
کسکش من کلاس پنجم آبم میآمد و دختر همسایه رو از کون کردم اونوقت تو ۱۴ سالن بود نمیدونستی سکس چیه
خانوم و زوج گرگانی پیام بدن…ایدی تل بیو هست
خوب حالا انتظار داری من جایزه صلح نوبل را تقدیمت کنم ؟
واقعا که …
تو فقط نوشتی اونو دراز کردم و خوابیدم سرش ، آخه پسرم داستان که میخوای بنویسی قواعدی داره مثلا برای نمونه ، الان این خواهرت چن سالش بود میمردی توضیح بدی ؟
خوب پسر گلم مگه شما بنویسی کسی فحش نده بجه ها میگن چشم ؟
وقتی خودت میدونی توان نوشتن نداری ولی بازم مینویسی یعنی داری وقت دیگران رو هدر میدی و طبیعتا مخاطب هم چندتا فحش حواله میکنه بحساب جاریت
🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕کافیه کسکش🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕
همون فیلمای طاغوتی تو خونتون از پهنا تو کون خودت و خواهرت.
فکر کنم آخرش آبت اومد که بستی در کصشردونیتو
البته اگه به سنی رسیده باشی که آبت بیاد
موقع کستان نوشتن دستتو از تو شورتت دربیار که زود آبت نیاد ملجوق
چی بود نوشتی 😅🤣
اگه اسم این داستانه… پس بذار منم داستان خودمو بگم:
دیشب با مامان ناصر خوابیده بودم و وسطای سکس برگشت بهم گفت این ناصر زیادی کص میگه…
ولی انصافا داستان من قشنگ تر و پرمعنا تر بود😂