جذاب مشکی پوش

1402/08/08

سلام اسم ها مستعاره چون محیط کوچیکه درضمن اگه کسی مشکلی با روابط خارج از ازدواج داره این داستان رو نخونه
اسمم مینا است ۳۲ سالمه قدم ۱۶۷ وزنم ۵۸ سفید مرتب میروم باشگاه اندامم خوش فرمه یه وقتی که با مانتو کوتاه میروم بیرون قشنگ چشم همه به باسنمه سینه هام ۷۵ با نوک کوچیک و یه هاله کوچیک صورتی شاغل هستم کارمم برا خودمه دستم تو جیب خودمه از شوهرم پول نمیگیرم پنج سالی هست ازدواج کردم زندگیمم بد نیست مثل بقیه زندگی ها نه عالیه نه بد شوهرم یه سال از خودم بزرگتره کارگاه تولیدی داره وضع مالیش خوبه همیشه بساط عیاشی اش به راهه ولی نه من به اون گیر میدم بیرون خانه چیکار میکنه نه اون به من چند وقتی بود هوس کرده بودم یه طوطی بخرم آخه پرنده ها رو خیلی دوست دارم چندتا پرنده فروشی رفتم گفتن باید از اصفهان یا تهران سفارشی بیاریم براتون منم ندید نمیخواستم پول بدم شاید پرنده مریض باشه واسه همین تو دیوار یه مدت سرچ میکردم تا یه روز دیدم یکی آگهی زده طوطی ماکائو ولی اگهیش نه عکس داشت نه شماره فقط چت دیوار اش فعال بود یکم شک کردم که یه ریگی به کفشش هست ولی چون بعد مدتها همین یه آگهی رو دیدم گفتم یه پیام میدم اگه دیدم بازیش میاد بلاکش میکنم پیام دادم گفتم مشخصات و عکسش برام می‌فرستید چند ساعت بعد پیام داد شماره واتس اپ یا تلگرام تون بدید براتون ارسال کنم یکم شک کردم بعد با خودم گفتم اینکه نمیدونه من زنم یا مرد یه شماره اعتباری داشتم که کسی نداشت اونو دادم رو پروفایل ام عکس یه ماشین گذاشتم که فکر کنه مردم مزاحمم نشه یه سری عکس و فیلم هاشو فرستاد خیلی خوشگل و جوان بود ظاهرش ام خیلی خوب بود بهش نمی‌خورد مریضی داشته باشه قیمتش ام خوب گفته بود ولی اصل ماجرا وقتی شروع شد که عکس پروفایلش دیدم لامصب خیلی خوش تیپ بود یه جوری شدم با دیدنش بازم گفتم احتمالا فیلتره عکسش با ادبیات رسمی باهاش صحبت می‌کردم اونم خیلی محترمانه جواب میداد تو اون لحظه فکر خاصی نداشتم روش ازش پرسیدم کجا میشه دید گفت تو خانه است تشریف بیارید ببینین سوال کردم سالمه گفت آره خیالتان راحت منم گفتم چون مبلغش بالاست یه بخشیشو نقد میدم یه بخشیشو چک میدم که مریضی چیزی نداشته باشه اونم گفت باید حسابتانو استعلام کنم مشکلی ندارم شب باهاش ساعت نه قرار گذاشتم به امیر شوهرم گفتم میخوام بروم ببینم پاشو باهام بیا ولی صدتا بهانه آورد و نیامد با خودم گفتم بذار ماشین امیرو ببرم بلاخره ماشین خوب ببینه طرف اونم راحتر اعتماد میکنه چک بگیره بلاخره اونی که داشت جنس میفروخت اون بود درعوض اش میخواست از یه غریبه چک بگیره خانه اش سمت جمهوری بود رفتم به آدرسش یه خانه نوساز بود یکم استرس داشتم که بخوام بروم تو خانه یه غریبه ولی به خودم گفتم این حتما زن داره شمارش ام دائمی بود و رند کسی که ریگی به کفششه اینجوری نیست به خودم دلداری میدادم اینجور😂 زنگش زدم که من رسیدم تشریف میارید بیرون که معذرت خواهی کرد که من کارم طول کشیده توراهم چند دقیقه دیگه میرسم یکم وایستادم از محله و خانه ها انجا مشخص بود وضعش خوبه چند دقیقه بعد یه تالیسما مشکی امد و رفت تو پارکینگ بعدم امد بیرون وقتی خودشا دیدم خشکم زد خیلی پسره جیگر و تو دل برو بود یه کت و شلوار مشکی پوشیده بود که قند تو دلم آب شد قبلا با چند نفر رابطه داشتم ولی این یه چیز دیگه بود سلام کرد منم دستم دراز کردم باهاش دست دادم یکم مکث کرد معلوم بود جا خورده توقع نداشت بالاخره یزد یه شهر سنتیه اسم پسره آرش بود گفت میتونم بیارمش تو حیاط تا ببینین وقتی دیدم حرفی از تو امدن نمیزنه استرس ام کم شد گفتم مشکلی نداره هرجور راحتین که گفت میتونین ام تشریف بیارین داخل میخواستم بیشتر باهاش آشنا بشم خیلی ازش خوشم امده بود تو هیچ کدام مهمانی ها و دور دور ها هم ندیده بودمش مشخص بود زیاد اهل این چیزها نیست راهنمایی کرد رفتم داخل دم در گفت از سگ که نمیترسین من کلا از حیوان خوشم میاد خانه بابام که بودم گربه و پرنده این چیزها زیاد داشتم گفتم وحشی که نیست گفت نه کاری به کسی نداره فقط غریبه ببینه واق واق میکنه یکم ولی کاری به کسی نداره در رو باز کرد رفتم تو یهو سگش دوید جلو شروع کرد صدا کردن که آرش گرفتش و آوردش جلو من سگه اروم شد منم یکم نازش کردم دستمو لیس زد و آرام شد رفتم تو تعارف کرد بفرمایید بشینید از سر و وضع و محله خانه اش مشخص بود وضع خوبی داره خانه اش ام خیلی مرتب و تمیز و شیک بود به خانه مجردی نمی‌خورد ولی عکس دو نفره یا چیزی که نشان بده متاهله نبود دیگه پرنده رو فراموش کرده بودم میخواستم ی جوری مخ آرش بزنم خیلی ازش خوشم امده بود یکم از آرش بگم یه پسر ۳۵ ساله هیکل درشت و ورزیده سفید قد بلند فکر کنم ۱۸۵ با موهای مشکی فر تیپ مردانه عاشق همچین پسرهایی بودم با اینکه از بیرون آمده بود خیلی مرتب و خوش بو بود طوطی رو آورد خیلی خوشگل بود خوشم امد مثل صاحبش 😁 ولی نمیخواستم تموم بشه ماجرا برا همین گفتم خوشم امده شماره حساب میدم استعلام کنین معلوم بود اونم ازم خوشش آمده لحن حرف زدنش خودمانی تر شده بود هرچند هیچ مردی رو منکه تاحالا ندیدم وقتی جلو یه زن سکسی قرار میگیره دست و پاش شل نشه ازم اسمم سوال کرد منم گفتم مینا هستم گفت مینا خانم خوش بختم از آشنایی تون منم ارش هستم چی میل دارین تو خانه اش یه بار کوچیک داشت گفتم آلان مثل بقیه پسرها میخواد مارو مست کنه که گفت چایی قهوه شربت چی میل دارین گفتم زحمت نکشید زیاد مزاحم نمیشم امده بودم عروسکتان رو ببینم منظورم طوطی اش بود میخواستم یه جوری سر حرف باز کنم گفتم چطور داری ازش دل میکنی گفت با سگم نمی‌سازند خانه رو بهم میریزن منم بیشتر بیرونم وقت رسیدگی ندارم حیوان زبان بسته گناهه گفتم کارتان چیه گفت مشاور مالی شرکت هام منم همینو بهانه کردم گفتم چه خوب میتونی به منم یه راهنمایی بدی با پولم چیکار کنم هرچند پولی نمیمونه واسه من هرچی در میارم خرج میکنم میخواستم یه جوری سر صحبت باز کنم دیگه این قسمت رو کوتاه میکنم نگین یهو چی شد نمیخوام زیاد داستان طولانی بشه طوطی ازش گرفتم پولش کامل بهش دادم ولی تو واتس اپ به بهانه مشاوره ارتباطم باهاش حفظ کردم تا دیگه رسیدیم به استیکر گل و بعدش قلب و برو جلو تا استیکر و جک ها منظور دار ولی اصلا حرف سکسی باهام نمیزد خیلی خوشم آمد چیه شما مردها تا یکی بهتان نخ میده استیکر سکسی و حرف ها سکسی میزنین بعد یه مدت بهش گفتم من شوهر دارم یکم جا خورد ولی مشکلی نداشت فقط می‌ترسید براش دردسر نشه که بهش گفتم خیالت راحت امیر کاری به رفت و آمد من نداره فقط این خط تو سالن روشنه نمی‌برم خانه ، شب ها نمیتونم پیام بدم اونم از خدا خواسته گفت اشکال نداره خلاصه بعد ی ماه پیام و چندبار تو ماشین همو دیدن واسه ناهار دعوتم کرد خانه وقتی یه زن متاهل با یه پسر وارد رابطه میشه مشخصه قراره چی بشه کل وقت مشتری ها رو دادم به بچه ها بعد رفتن امیر رفتم حمام من بدنم لیزر کردم مو نداره یه ست سوتین مشکی با شرت لیمویی که از بغل بسته میشه پوشیدم با یه شومیز قرمز با شلوار مشکی ی شالم پوشیدم رفتم سر راه یه جعبه شکلات و گل خریدم که دست خالی نباشم و رفتم خانه اش زنگش که زدم درب پارکینگ زد گفت ماشینت بیارتو یهو یکی آشنا نبینه ماشینت برات دردسر بشه درضمن هواستان باشه تو ماشینتان جی پی اس نذاشته باشن ماشین شوهرم روش داشت برا همین با ماشین خودم رفتم وقتی رسیدم تو چه بوی قرمه سبزی میامد آمد جلو شکلات و گل ازم گرفت و تشکر کرد گفتم بوسم نمیکنی که آمد جلو یه بوس از پیشونی ام کرد شال و کیفمو گرفت گذاشت کنار ازش خواستم یه لحظه چیزی نگه تا زنگ امیر بزنم زنگ به شوهرم زدم کجایی گفت با دوستام داریم میریم تفت که یه شهرستان نزدیکه منم خوشحال شدم که تا آخر شب نمیاد همیشه میرفت باغ دوستاش خودش میگفت میریم ورق بازی ولی همه غلطی میکردن هیچ وقت آدرسشو نمیداد منم گفتم عزیزم مشتری عروس دارم بعدم با بچه ها میریم استخر گوشیم خاموش بود نگران نشو بعدم گوشی رو خاموش کردم و یه نفس راحت کشیدم تو این فاصله آرش میوه و شیرینی آورده بود بهش گفتم عزیزم هوس مشروب کردم ولی طعمشو دوست ندارم یکم شراب داری گفت یه چی میدم بهت اصلا اذیت نشی با یخ و لیمو این چیزها یه چیزی درست کرد عالی بود اصلا مزه تلخی مشروب نداشت با یکم آجیل آورد یکم که خوردم داغ شدم و حشری آرش ام ی تیشرت لش پوشیده بود با یه شرتک کوتاه این باسن خوش فرمش و پاهای ماهیچه ایش که میدیدم خیس شده بودم میخواستم زودتر بروم تو بغلش بهش گفتم آلان گرسنه نیستم اگه تو گرسنه نیستی بیا مشروب بخوریم زیر غذارو خاموش کرد و رفت یه آهنگ از سیاوش قمیشی گذاشت پرده هارو کشید ی نورملایم روشن کرد نشست کنارم منم سرم رو گذاشتم رو سینه اش بوی بدنش داشت دیوانه ام میکرد اونم داشت با موهام بازی می‌کرد مشروبه اثر کرده بود سرم سنگین شده بود و بی پروا شده بودم تو حالت عادی سرسنگین ترم سرما آوردم بالا یه لحظه باهاش چشم تو چشم شدم چقدر صورت این لامصب تو دلبرو بود چشام بستم و باهم لب تو لب شدیم با خودم صدتا فکر میکردم نکنه دودول اش کوچیک باشه یا شیو نکرده باشه یا زود ارضا بشه تو همین فکرها بودم که لباشو برداشت از رو لبام و رفت سمت گردن و گوشم کثافت اینکاره بود جوری برام میخورد که کبود نشه ولی دلم قنج میرفت انقدر شهوتی شده بودم اصلا تو حال خودم نبودم چشام بسته بودم و خودم تو بغل آرش رها کرده بودم هم زمان که گردنم میخورد دکمه ها پیرهنم باز کرد یکم از رو مبل بلند شدم تا راحتر لباسمو بیرون بیاره بهم گفت عشقم ماساژ دوست داری اولین بار بود بهم میگفت عشقم یه حسی داشتم انگار شوهرمه با شوهرم هیچ وقت این حد از آرامش تجربه نکرده بودم گفتم هرجور تو دوست داری فداتشم دست انداخت زیر باسنم بلندم کرد منم دستم انداختم دور گردنش منو برد تو اتاق خوابش یه تخت دونفره بود با تم طوسی یکی از دیوارهاش کاغذ دیواری بود تصویر ی زن لخت که با دست جلو سینه و جلوش گرفته بود خیلی اتاقش سکسی بود رو برو تختش اینه کاری بود که می‌شد خودتا ببینی با پرده زخیم که جلو ورود هر نوری رو می‌گرفت یه چراغ قرمز روشن کرد و از تو کشو یه ملحفه سفید انداخت رو تخت دکمه شلوار ام باز کرد و کشید بیرون ولی شرت و سوتین تنم بود و گفت عشقم برو روش بخواب دیدم هنوز لباس تنشه گفتم بذار لباس هات بیرون بیارم تیشرت و شرتکش در آوردم اوف چه بدنی یه بوس از سینه و گردنش کردم قدش از من بلندتر بود رفتم رو تخت وایستادم و شروع کردم لیس زدن گوش و گردنش خوشش آمده بود چشاش بسته بود و میگفت جوننن یکی دستش برد بند سوتین ام باز کرد اون یکی دستش کرده بود تو شرت ام با اب کسم بازی میکرد داشتم دیوانه میشدم پاهام شل شده بود از شدت شهوت خوابیدم رو ملحفه ای که پهن کرده بود پاشد رفت بیرون گوشیش و یه روغن آورد اولش ترسیدم نکنه ازم فیلم بگیره بعدش دیدم یه اهنگ لایت گذاشت و گوشیشم گذاشت رو دراور خیالم راحت شد روغن اسطوخودوس که ریخت رو کمرم یه بوی خوبی تو اتاق پیچید که خیلی خوب بود بعدم بندهای شرتم باز کرد و از لای پام کشید بیرون با اینکه اولین بار بود بدن لختما میدید ولی اصلا احساس خجالت نمیکردم انگار صدها بار تو بغلش رفته باشم آمد رو پاهام نشست و شروع کرد ماساژ دادن کمرم زیاد میرفتم ماساژ ولی آن دستهای مردانه اثر الکل اون تجربه نو با یه غریبه فوق العاده بود خیلی آرش هیکلش درشت بود دوتا دستاش که میذاشت رو کمرم کل کمرم می‌گرفت زیرش مثل ی بچه گربه بودم خودما سپرده بودم دستش هرکار میخواد باهام بکنه تو اون لحظه هیچی برام مهم نبود فقط میخواستم لذت ببرم از کمر آمد رو باسنم یکم روغن ریخت رو باسنم و شروع به ماساژ گاهی میامد رو رونم دوباره میرفت رو باسنم خم شد روم در گوشم گفت عزیزم میشه با دست لپ ها باسنت باز کنی بهش گفتم عقب نه گفت کاری باهاش ندارم فقط میخوام ماساژ اش بدم هرچند بقدری شهوتی شده بودم میخواست با عقب شروع کنه ام نه نمیگفتم فقط چون آمادگی نداشتم گفتم شاید تمیز نباشه خجالت کشیدم وقتی باز کردم یکم روغن ریخت از شکاف بالا سر خورد تا رو کسم بعدم شرت اش در اورد و روم دراز کشید کیرش گذاشته بود لا شکاف باسنم و خودش عقب جلو میکرد چقدر این کارش دوست داشتم فقط استرس داشتم نکنه بکنه عقب بعد چند دقیقه منکه کسم مثل چشمه آب داشت ازش آب میامد تا حالا اینجوری برا کسی خیس نکرده بودم برم گرداند به کمر خوابیدم افتاد به جون سینه ها کلش چرب کرد بعد نوک هردوشو می‌مالید داشتم دیوانه میشدم یهو چشمم باز کردم برا دفعه اول کیرش دیدم اندازه اش خوب بود اندازه کیر شوهرم بود ۱۳ یا ۱۴ کلفتی اش معمولی ولی سفید با کلاهک صورتی نمیدونم چطور بعضی ها دنبال کیر ها کلفت و درازن منکه همینم تا جا باز کنم دهنم سرویس میشه گفتم آرررررش گفت جاااانم زندگیم اینجوری با محبت حرف می‌زد خیلی خوب بود گفتم دیگه تحمل ندارم شروع کن منو به پهلو کرد یکم سر کیرش مالید به شکاف کسم با اب کسم قشنگ خیسش کرد منم خودما به جلو خم کردم تا راحتر بکنه توش سرش که رفت تو انگار برقم گرفته بود کل بدنم فلج شده بود گفتم بذار یکم توش باشه بعد چند دقیقه شروع کرد تلمبه های ریز زدن با دستش ام سینه ام می‌مالید داغ شده بودم کسم جا باز کرده بود داشت نبض میزد ازش خواستم بخوابه من بیام روش خیلی دوست داشتم برعکس بشینم روش باسنم سمت اون بود خم شدم جلو زانوهاش گرفتم شروع به بالا پایین کردن کردم خیس عرق بودم و پاهام درد گرفته بود ازش خواستم اون بیاد رو من به شکم خوابوندم ی بالش گذاشت زیر دلم و آمد روم با ی فشار کیرش سر داد تو کسم خودش خوابید روم ولی نه با وزن کامل خیلی حس خوبی بود اون گرما بدنش و فشارش روم لامصب مگه ارضا میشد منکه چند بار آمده بودم دیگه توان ادامه دادن نداشتم گفتم بهش نمیای دیگه دارم اذیت میشم آخه وقتی چندبار پشت سرهم ارضا میشم دیگه کسم خشک میشه دردم میگیره گفت داگی شو اینجوری زود میام ازش خواستم خیسش کنه رفت از کشو یه ژل روان کننده آورد زد بهش منم داگی شدم لبه تخت سرم گذاشتم رو تخت که قشنگ کسم بیاد بالا انم پایین تخت وایساده بود یکم زانو هاش خم کرد که روبرو کسم بیاد و دوبار کرد تو چند بار عقب جلو ک کرد ژل کار خودشا کرد روان شده بود دوباره داشتم حال میکردم اونم وایساده بود با تمام توان تو کسم تلمبه میزد ی دقیقه تلمبه محکم میزد چند ثانیه استراحت میکرد دوباره میزد وقتی آرومش میکرد از زیر دست میکردم با بیضه هاش بازی می‌کردم اینکار دوست داشتم تو سکس با بیضه ها طرفم بازی کنم ی پنج دقیقه ای اینجوری کرد تا ابش امد و پاشید رو کمرم تو حالت عادی بلافاصله میرفتم حمام ولی نه لباس داشتم نه توان وایستادن همون جور رو تخت خوابیدم نمیدونم چند دقیقه خوابم برد که دیدم آرش با ی لیوان آب بالاسرمه لیوان ازش گرفتم یکم خوردم ازش خواستم تمیز ام کنه گفت میخوای بری دوش بگیری گفتم لباس ندارم از کشو یه حوله بهم داد با ی تیشرت و شلوارک های خودش و راهنمایی ام کرد سمت حمام فضا بیرون خیلی روشن تر اتاق بود از اینکه لختم خجالت کشیدم دست گرفتم جلوم رفتم تو حمام اونم پشت سرم آمد حمام خانه اش وان داشت سقفش ام آسمان مجازی بود گفت نمیخوای برات وان آب کنم گفتم نه باشه یه وقت دیگه دو ساعتی شده بود بعد آنهمه فعالیت حسابی خسته و گرسنه بودم تو حمام از پشت چسبید بهم کیرش گذاشت لا شکاف باسنم و با شامپو سینه هام می‌مالید دیگه توان نداشتم و اگرنه میگفتم یبار دیگه منو بکن یکمم پشتم کیسه کشید منم از پشت بغلش کردم با شامپو زیاد براش کیر و بیضه هاش حسابی ماساژ دادم بعد خم شدم براش یه ساک حسابی زدم از سر کلاهک کیرش لیس میزدم تا زیر بیضه هاش گاهی ام میرفتم سمت باسنش خیلی باسن خوش فرمی داشت چند بار براش سوراخ باسنش زبان زدم دوباره راست کرده بود ولی دیگه هیچ کدام نمیتونستیم سکس کنیم از بس خسته بودیم بعد حمام آمدیم بیرون ناهاری که درست کرده بود خوردیم چقدر خوشمزه بود اینهو قرمه سبزی مامان ها باورم نمیشد دست پخت خودشه یبار دیگه زنگ امیر زدم که جواب نداد اون داشت انجا با دوستاش چیکار میکرد خدا میدونه ی زنگم به سالن زدم همه چی امن و امان بود بعد ناهار آرش گفت اگه عجله نداری یکم بخوابیم منم که دیدم کاری ندارم رفتم تو بغلش خوابیدم البته چه خوابیدنی دوباره لختم کرد و شروع کرد به مالیدن و خوردن سینه هام خیلی دوست دارم موقع خوابیدن یکی از پشت بغلم کنه که کیرشو بذاره لا پام گرمیش دوست دارم منکه نفهمیدم کی خوابم برد آنقدر پیشش آرامش داشتم اصلا برام استرس جای جدید نداشت شب ازش تشکر کردم ظرف هاش براش شستم اون ی ظرف قرمه سبزی بهم داد رفتم خانه هنوز امیر نیامده بود لباسم عوض کردم شرت و سوتین ام با دست شستم و اتو کردم که خشک بشه یهو شک نکنه چون اینو خیلی وقت بود براش نپوشیده بودم بیرونی ام نبود آخر شب امد خانه معلوم بود خیلی بهش خوش گذشته یه راست رفت تو حمام و آمد بیرون رفت خوابید ماجرا من و آرش چندبار دیگه تکرار شد هردفعه این پسر منو یه جور سوپرایز میکرد کار به جایی کشیده بود منی که اینقدر احتیاط میکردم همه رو پیچوندم وسط هفته باهاش رفتم باغ بابام دیگه دیدم دارم بهش احساس پیدا میکنم بیشتر از یه رابطه دوستی آن مجرد بود تنها هم زندگی می‌کرد براش مهم نبود ولی من شوهر داشتم خانواده ام بود نمیتونستم باهاش ادامه بدم علیرغم میل باطنی مجبور شدم باهاش تموم کنم ولی هنوز گاهی احوال همو میپرسیم ازش خیلی ممنونم چون واقعا دوباره زنده ام کرد از روزمرگی درآوردم ببخشید طولانی شد خدانگهدار خودتان و خانواده تون باشه

نوشته: مینا


👍 23
👎 7
36801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

955407
2023-10-30 23:57:08 +0330 +0330

کسخل

1 ❤️

955450
2023-10-31 06:35:13 +0330 +0330

مرسی عزیزم قشنگ بود. ب نظر من نگهش دار. گاهی بهش بده. اگه تند تند نری پیشش مشکلی پیش نمیاد

1 ❤️

955481
2023-10-31 08:48:23 +0330 +0330

واقعا لحظه لحظه شو تصور کردم و کاملا مشخصه یه خانم نوشته👌🏼
ازینجا به شوهر لاشیت سلام منو برسون
میرن باغ خانم میبرن انگار برای ماها کیر نیست ما نمیتونیم😏

1 ❤️

955484
2023-10-31 09:01:01 +0330 +0330

تمام این کس شعرایی که گفتی اصلا با اون لهجه تخمیت جور در نمیاد.
لا اقل دیگه با لهجه ننویسید خواهشا.
دولم خوابید.

2 ❤️

955486
2023-10-31 09:24:06 +0330 +0330

نوش جونت عزیزم
كلا خداوند تبارك التعالي نعمت هاي فراوانی به انسان ها داده كه اشرف نعماتش كير و كوس هست .
بنابراین به عنوان مرد مجردي كه همه عمر زن شوهر دار گائیده بهت میگم از هر بوستان که رسیدی گلی بچین و برو . هر خری هم که میگه گناه داره احتمالا دستش به گوشت نمیرسه میگه اُخه.
به هر تقدیر برای کوس و کون کار داده عزیزت بهترین کیر ها رو آرزو میکنم .

2 ❤️

955495
2023-10-31 10:47:21 +0330 +0330

چندین بار گفتی تا شما پسرا… سریع سکس و…غیره، نمیگم بد گفتی ولی لطفا بگو چرا تا یکم ب شما خانمها آزادی داده میشه خودتون رو گم میکنید؟! بدون حاشیه گفتم پس لطفا بی حاشیه بگو، البته اگه جواب داری

2 ❤️

955514
2023-10-31 12:54:53 +0330 +0330

خفه شو جنده کثافت. تو که اینهمه جندگی بهت حال میدهه گوه میخوری جدا نمیشی از اون شوهر بدبختت که مثل سگ بخاطر تو کار میکنه… بی ناموس تو بابات گورنداشت کفن داشته باشه چه برسه به باغ.

1 ❤️

955530
2023-10-31 16:02:15 +0330 +0330

امان از «جنده ی درون»

1 ❤️

955576
2023-10-31 22:58:55 +0330 +0330

اینجا داستان مال خوندن ، تو دوست نداری همه بخونن خب ننویس ، اگه عن نباشی هم نمیگن عنی ، خیانت هم که اسمش با خودش ، تو که تجربه زیادی داری از دادن به دیگران بهت میگن هرزه ، مگه بده!؟ خب هستی ،یه جوری از یزد گفتی که انگار روستا هست ، ناسلامتی کلان شهر هست ، زنی که اینقدر هول کیر مگه می‌ترسه از نظر دیگران ، داستان هم باور پذیر هست خانم ، از شناختی که از خانمهای اونجا دارم و سایز کیر هم پسند بود و خوب ، میگم راست میگی ، اینم منی که شاید سالی یه بار برم یزد دیدم این که بالاترین آمار کونی رو داره .
در هر صورت بی‌غیرتی و خیانت هیچ دلیل و منطقی نداره ، نوشتنت بد نبود ، به خیانت میگم نه .

2 ❤️

955698
2023-11-01 14:15:36 +0330 +0330

عالی بود خوشکلم ، تا آخرش خوندم و لذت بردم

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها