سلام خدمت دوستان من یه یک هفته ای هست که تو این سایت دایتان میخونم و بدم نمیاد خاطره خودمو بنویسم تو این سایت خیلی از این داستانا دروغه شک نکنید این داستان واقعیته که برام مهم نییت که باور کنید یا نه از خودم بگم یه پسر 19 ساله قیافه و هیکل عادی قد 175 و وزنم 70
داستان از اونجا شروع میشه که خونواده ی ما و عمومینا من و دختر عمومو همراه با پدربزرگ و مادربزرگم که خیلیم پیر هستند قرار شد به نیشابور بریم چون خودشون به خاطر مراسمی نمیتونستن بیان و میخواستن یه هفته بعد بیان
وسطای تابستون بود که بار و بندیل بستیم و رفتیم راه آهن
بلیط رو از قبل گرفته بودیم و شماره کوپمونو میدونستیم . قطار خیلی خلوت بود و نصف کوپه هاش به زور پر شده بودند
تو این داستان اسم هامونو ترجیحا مستعار میگم
از دختر عموم بگم مهسا یه دختر ناز و خوشگل با قد 165 تقریبا و حدودا 60 کیلو چهره زیبایی داره با پستونای سایز 70 و کون خوش فرم و خوش استیل
کلا دختری که هر پسری وقتی بهش نگاه کنه میخ کوب میشه.
از 15 سالگی مخشو زدم و باهم خوبیم
چند بار که فرصت پیدا کردیم از هم لبم گرفتیم . رفتیم تو کوپه نشستیم یه عالمه تنقلات گرفته بودیم میگفتیم میخندیدیم و صدای خنده هامون کم کم داشت بابابزرگ و مامان بزرگمو اذیت میکرد. تا اینکه پاشدن و رفتن با اجازه مسئول واگن تو کوپه بغلی که خالی بود خوابیدن . دیگه از این بهتر نمیشد هیجان داشت بدنمو به لرزه در میاورد منو مهسا که هر وقت موقعیت پیش میومد از هم لب میگرفتیم بعد از اینکه یخمون باز شد
شروع کردیم حرفای سکسی زدن از صندلی روبرو بلند شدم پرده کوپرو کشیدم درو قفل کردم رفتم نشستم بغلش .
گفت یه فیلم سسکی پلی کن
شوکه شدم تا حالا همچین چیزی ازم نخواسته بود . یه فیلم هات پلی کردم دو تایی داشتیم میدیدیم که دستم رفت رو رونش و رونشو میمالیدم چیزی نمیگفت و مانع نشد . کیرم شغ شده بود و از زیر شلوار تابلو بود . همه چی داشت خوب پیش میرفت اونم دستشو اروم با ترس گذاشت رو کیرم . گوشیرو خاموش کردم گذاشتم اونور لبامو رو لباش گذاشتم .خیلی حال میداد با ولع لباشو میخوردم اونم همراهی میکرد . گفتم میخوای با هم حال کنیم
با عشوه گفت بدمم نمیاد . مانتوشو از تنش در اوردم یه بلوز خوشگل سفید داشت که پستوناش از زیرش بیرون زده بود با دو دستام گرفتمشونو و فشارشون میدادم . شروع کردن به خوردن گوش و گردنش دیگه حشری شده بود با دستمم کسشو میمالیدم . رو فضا بودم که یهو در کوپرو زدن خودشو فقط یکم جمع و جور کرد رفتم در کوپرو باز کردم . یارو گفت چایی یا نسکافه نیاز ندارید گفتم نه و درو بستم . رفتم خوابیدم رو صندلی و شلوارمو کشیدم پایین گفتم نوبت توئه اونم اومد و شرتمو کشید پایین شروع کرد به ساک زدن تو اوج لذت بودم خیلی خوب ساک میزد فقط دستای ظریفشو با لاک نارنجی میدیدم بدتر حشری میشدم بعد یه 2 دیقه ساک زدن گفتم بسته دیگه الان آبم میاد پاشدم به پشت خوابوندمش ساپورتشو کشیدم پایین که کون خوشگلش زد بیرون با کیف و حال کونشو میمالیدم کیرمو از رو شرت میمالیدم به کونش گفتم بلوزتو در بیار در آورد سوتینشو از پشت باز کردم از پشت پستوناشو میگرفتم و همزمان کیرمو رو کونش سوار کرده بودم .
شرتشو در اوردم سوراخ کونشو یه لیس زدم(اینم بگم کیرم 17 سانته)موهاشو باز کردم . موهام پخش شد رو کمرش موهای بلند و خوشگلی داشت کیرمو اروم با یه تف گذاشتم در کونش
اولین بارش بود کونش تنگ تنگ بود تا جا باز کنه یه 5 دیقه کشید خیلی درد میکشید ولی مجبور بود صداش در نیاد
بعد از کلی تلاش اونقدی جا باز کرد که یه رفت و برگشتی تو کونش داشته باشم
کم کم درداش به لذت تبدیل شد
منم حشری شده بودم تند تند تلمبه میزدم
موهاشو گرفتم و تلمبرو محکم ترش کردم آبم داشت میومد دستمال که نداشتیم تمیز کنیم همشو ریختم تو کونش همونطوری دراز کشیدم روش
گفت حالتو کردی ؟
گفتم آره گفت من هنوز ارضا نشدم که
هیچ جونی برام نمونده بود ولی به کمر خوابیدو شروع کردم خوردن کسش یه حدود 5 دیقه براش خوردم کسشو که یهو لرزید و ارضا شد رفتم بالاتر پستوناشو یکم خوردم یه لب ناب گرفتم و پاشدم شرت و شلوارمو پوشیدم .
بعد از اون سکس فقط یه بار دیگه تونستیم فقط همدیگرو دستمالی کنیم
خیلی دوسش دارم اگه بشه میخوام باهاش ازدواج کنم
امید وارم لذت برده باشید
الان یه سری میان فوش میدنو میگن دروغ بود ولی برام مهم نیست
چون خودم میدونم واقعیتو نوشتم
فقط نوشتم که لذت ببرید
نوشته: محسن
خععععلی واقعی بود پدربزرگ ومادربزرگتم داشتن تو کوپه بغلی فیلم سکسی پلی میکردن
نمیدونم چرا تو همه داستانا سریع لخت مادرزاد میشن همه؟؟ بابا یه زره ترسی الان یکی میادی کسی نیادی فقط شلوارو بکش پایینی چیزی آخه… ای بابا
یا اینا خیلیرشجاعن یا ما کسخلیم…
مدیونید فک کنید واقعی نبود اصن آخه مرتیکه سیر تو کیبیله کیرتو سیبیل خودت فهمیدی چی نوشتی (dash)
مادرسگ ما با قطار میریم مسافرت.
معلوم بود داشتی موقه نوشتن این کصشرا جق میزدی…
د اخه مادرسگ مگه کوپه قطار استودیو برازرسه(از دهنم بیرون نمیره این :| )
درسته که برات مهم نیست بهت فحش بدن ولی میله پرده های نازک پشت در کوپه های قطار تو کس مادرت با این کسشعر گفتنت
ناموسا چطوری اینا به ذهنتون میرسه؟
یا اصن گیریم واقعیت باشه که نیست
ولی با چه خایه ای تو مکان عمومی دختر لخت میکنید؟
حالا اگه داستانت واقعی باشه بهت جایزه میدن؟ همون اول بگو تصوراتمه والا کسی نمیاد اینجا برینه به سر تا پات.
من و همسرم هم تو نامزدی تو مسیر تهران اهواز تو قطار یه سکس توپ داشتیم و هنوز خاطرش برامون شیرینه و بیادش کلی حال میکنیم
نه چرا دروغ باشه،،هرروز تو این مملکت میلیونها سکس بدون تعهد داره اتفاق می افته،اینم یکی از اونا ،من خودم تو اتوبوس کردم ،دیگه قطار جای خودشو داره
اکثر داستانها تکرای و تخیلی شده و هیچ جذابیتی نداره
… کون واسه خودش دنیاییه …
چیه مد شده می نویسید لرزید و ارضا شد؟ ژلس انگار
وسط تابستون نصف قطار خالی بود؟
خو خودت میخوای فحش بخوری
راستشو بگو
بگو مهماندار اومد مچمومنو گرفت جفتمون و کرد رفت رییس قطار و بقیه همکاراشم اومدن جفتمون و کردن
تازه واسه نماز که وایساده بود داشتیم کون جر خوردمونو میمالیدیم که یهو دیدیدم متولی مسجد اومد بالا گفت پس من چی؟ و اونم کونمون گذاشت و رفت
حقیقتش سکسی تر نبود خدایی؟ خخخخخخخ
وقتي خودت اصرار مي كني داستانت حقيقته، باعث ميشي يه عده كص مغز كص خل كه نمي دونند اصلا اينجا چه غلطي مي كنند بيان شرلوم هولمز بازي در بيارند تا بگند داستانت دروغه
اصلا دروغ باشه ، خب باشه
هدف داستان سكسي اروتيك بودنشه ، نه راست يا دروغ
وقتي فيلم علمي تخيلي نگاه مي كني دنبال لذت بردن از فيلمي يا پيدا كردن دروغاش؟
همون طور كه خيلي چيزهاي ديگه تو ايران امده اما فهمش يه ده بيست سال ديكه قراره بياد ، قضيه داستان سكسي هم همينه
بي خود نيست كه اكثر داستانهاي منتخب اين سايت با راي بالا ، هيچ جنبه سكسي نداره
حالا حالا ها بايد منتتظر موند
هر وقت از نزدیک قطار دیدی بعد بیا این کسشر هارو بنویس
دیسلایک
آقا کردی نوش جونت. حتی اگه تصورشو هم کردی بازم نوش جونت. اینجا همه پسر پیغمبرن. همه از گی بدشون میاد. ازلز بدشون میاد . ازمحارم بدشون میاد. ازسایر داستانها ایرادتخمی میگیرن که دروغه چاخانه. اینجا حدود ده پونزده نفر باهم هستن که داستانهای تخمی همدیگه رو لایک میکنن واگه یک غریبه داستان بنویسه بهش ناسزا میگن. منم به شغال باج نمیدم وقتی ببینم یکی ازاین چندنفر داستان مینویسه حسابشو میرسم. پس نتیجه میگیریم به کس کردنتون برسین و به اراجیف یک مشت عقده ای توجه نکنین
تو اونو کردی یا اون تو رو کرده؟ چرت بود خخخ دیوانه
از قطار های رجا داغون تر که نداریم همینم دوربین داره کدوم قطار بود دور بین نداره ماهم دختر عموتو ببریم
قطار تهران مشهد مخصوصا در فصل تابستون که مدارس تعطیله و فصل سفره نصفش خالی بود؟؟ این اولین چاخانت. دوما گیرم که شما چهارتا تو یه کوپه بودین سروصدا هم میکردین مادر بزرگت عوض اینکه غر بزنه و پدربزرگت عوض اینکه عصاشو تو کونت فرو کنه و بندازتت بیرون خودشون پاشدن رفتن یه جای دیگه کوپه رو خالی گذاشتن برای شما!!! مگه اینکه نوه هیو هفنر باشی وگرنه پدربزرگای ایرانی اینقدر اپن مایند نیستن به خدا!!! ?