وروجک (۲)

1402/04/04

...قسمت قبل

صدای زنگ تلفن از خواب بیدارم کردم.
با صدای خواب آلود گفتم:الو . خودش بود با یه خط دیگه زنگ زده بود، چند ماه بود ازش خبر نداشتم انقدر هق هق و گریه میکرد که شوکه شدم، گفت:این حرومزاده دید من کس و کاری ندارم ول کرده رفته، گفتم :کجا؟ گفت:نمیدونم صبح دیدم نیست همه چی رو هم با خودش برده.گفتم باشه آدرستو بفرست بیام پیشت. رسیدم دم خونش یه خونه ی کلنگی بود، دیواراش سیمانی بود و ی پنجره با نرده های سبز رنگ همسطح پیاده رو ، سیمانای دیوارش بعضی جاهاش باد کرده بودن زنگ زدم اومد دم در ، صورت و چشماش از شدت گریه زیاد سرخ شده بود همون دم در بغلم کرد و باز گریه کرد، بلندش کردم چند قدم رفتم تو در رو بستم تو همون راهرو شروع کرد،با مشت زدن تو سینه ی من گفت میبینی چقدر بدبختم میبینی اون از تو ک دوست داشتم واسه من نشدی،اون از این حرومزاده که ولم کرد،مادر پدرمم که دوباره هق هق کرد سرشو فشار دادم تو سینه ام و گفتم تا الان فقط و فقط به خاطر این که شوهر داشتی پیشت نبودم اما از الان تمام سعی ام رو میکنم ک فقط باهات باشم. گفت :شوهر اون مرتیکه آدم نبود که چه شوهری از اول زوری آوردنش با من عقد کرد،با اینکه خوشم نمیومد ازش ولی گفتم بالاخره شوهرمه بزار زندگی کنم،ولی اصلا انگار نه انگار یه حیوون بود، تو این دو سال یه شکلات برام کادو نداد یه بوس نکرد. یه سکس درست نداشتم باهاش من هات هم یخ کردم، از وقتی هم پدر مادرم مرد و احساس تنهایی کردم بیشتر ولم کرد، خلاصه این دوسال زندگیم سوخت صبح پاشدم دیدم هر چی پول و طلا و … داشتم با مدارکش نیست.چند روز پیش خودمو زده بودم به خواب شنیدم ک تلفنی میگفت ک میخواد بره ولی من خر فک کردم الکی میگه ولی صبح بلند شدم دیدم نیست ، گفتم:الان چرا گریه میکنی، چیه خوب بود از دستش دادی؟
یا بدرد بخور بود یا پولدار یا چی ؟
خونه رو نگا این خونس زندگی میکنی ؟
لبخند کجی رو صورتش نقش بست گفت: اسکل این خونه ی منه اون تن لش آویزون بود .گفتم جمع کن بریم دنبال دادگاه پاسگاه و طلاقت و شکایت ک کلی کار داریم این خونه رو هم میکوبیم میسازیم تو ملکه تو خرابه نباید باشی

چند ماه بعد.
حال و روز وروجک بهتر شده بود، طبق توافق دو طرف قرار شد هیچ عقد و ازدواجی بینمون نباشه چون اولا اون هنوز حکم قطعی طلاقش نیومده بود ثانیا به نظر جفتمون تعهد بینمون قوی تر از عقد بود ی زندگی خیلی خوب با هم داشتیم و کم کم روحیه جفتمون عالی شد،
دیگه گریه ها دلتنگیشاش کم شده بود و سکسمون عالی و مرتب با برنامه همیشه دوست داشت برنامه زندگی و حساب و کتاب و خودش داشته باشه. اولین باری که باهاش سکس کردم و دقیق به خاطر دارم،همون روزی که شکایت کرد،بلافاصله بردمش خونه زنگ زدم ناهار اومد چمدونشو باز کردم گفتم هوی وروجک میخوای بازم زر بزنی و گریه کنی یا از بودن پیش من لذت ببری گفتش:خفه شو ببینم میام میرینم روتا گفتم همت کنی کیرمو بخوری گفت:کی آدم شدی عنتر گفتم بسه بدو یه دوش بگیر تا ناهار بیاد بعدش وقت زیاده واسه بی ادبی. بعد از دوش و ناهار نشستیم رو مبل شروع کردیم به فیلم دیدن بعد نیم ساعت به حرف اومد و گفت چند سال با هم دوست بودیم همه جا رفتیم و همه کار کردیم بجز خونه رفتن و سکس یه چیزی بخوام نمیزاری رو حساب پررویی گفتم هیچی نگو ی بوس به پیشونیش زدم و گفتم برو بهترین لباس خوابتو بپوش، گفت پس خیلی باید صبور باشی گفتم من تا اخر این فیلم منتظر میمونم بعدش دیگه خدا برسه به دادت ، خندید گفت ببینم دیگه رفت توی اتاق خواب منم رفتم دو پاف اسپری زدم زیر کیرم اومدم نشستم ادامه فیلم فیلم که تموم شد رفتم سرویس بهداشتی قشنگ شستم و حرکت کردم به سمت اتاق خواب همونطوری لخت ، در رو زدم گفت بیا تو نور اتاق خیلی کم بود و همین فضا رو قشنگ کرده بود رفته بود زیر پتو و فقط سرش بیرون بود یه آرایش غلیظ کرده بود چشماش از همیشه درشت تر بود لبخند زدو گفت تو که آماده تر از منی نگاه کردم به کیرم که راست شده بود دست انذاخت به کیرم و گرفت و کشید سمت خودش لبو و دماغشو چسبوند بهش محکم بو کشیدش گفت جووووون چه بوی خوبی میده گفتم بوی خودش نیست بوی مایع دستشویی که شستم ،گفت میبینی صبح گریه میکردم شوهرم رفت بعد از ظهر به عشقم رسیدم ، گفت ببخشید اگه بلد نیستم و دهنشو باز کرد و کیرمو تا جایی که تونست کرد دهنش با اینکه زیر کیرم سر بود ولی بالاهاش حس خوبی داشت قشنگ معلوم بود تلاش داره میکنه که بهترین باشه دستش گرفتم بردم سمت تخمام نگاه کردم به ناخن های کوچولوش لاک قرمز زده بود تخمامو تو مشتش گرفت ،دهنشو کشید عقب و گفت حرومزاده و بغضش ترکید فورا پتو رو بلند کردم رفتم زیر پتو بغلش کردم و گریه میکرد یکم بعد گفت ببخشید دست خودم نبود حرومزاده من و تو سهم هم بودیم گفتم ببخشید خفه شو بزار عروسیمون کامل بشه گفت ای جونم همونجوری لباشو شرو کردم مک زدن یه لباس خواب توری سفید پوشده بود که یه شورت لامباده خیلی کوچولو داشت ممه های کوچیکشم از زیر تور معلوم بود لب پایینشو حدود ۳۰ ثانیه مک زدم دستمو بردم روی کسش دیدم نفس کشدنش عوض شد گردنو گوششو شروع کردم به لیسیدن و بوسیدن چرخیدم روش دراز کشیدم گفتم، به خونه ی من خوش اومدی و شروع کردم محکم گردنشو مک زدن به محض اینکه سرمو اوردم بالا دیدم گردنش به شدت قرمز شده گفتم خانم مهر مالکیتت خورد همزمان کیرمو میمالیدم به شورتش از روی لباسش شرو کردم ممه هاشو خوردن دیگه کم کم داشت اوج میگرفت و سرشو کج کرده بود یواش ناله میکرد گفتم اگه حال میده درست و حسابی ناله کن خجالت نکش تور رو دادم بالا نوک ممه هاشو تند تند گاز زدم دیگه نمی فهمیدم ناله درد یا لذت دستمو بردم پشتش و موقع مک زدن ممه هاش می کشیدم سمت خودم دیگه تو حال خودم نبودم کیرم داشت نبض میزد ، رفتم لای پاش شورتشو دادم کنار برعکس هیکلش کس تپل و قرینه ای داشت شروع کردم لیسیدن از پایین تا بالاش، دیگه کنترلی روی دستو پاش نداشت مرتب بدنشو کش و قوس میداد ،یکم که ترشحاتش زیاد شد قسمت بالایی کسشو شروع کردم مک زدنو لیسیدن کم کم صدای ناله هاش زیاد شد دست انداخت لای موهام سرعتمو زیاد کردم دیدم داره سرمو پس میزنه فهمیدم ارضا شد رفتم بالا کنار لبشو بوسیدم و بغلش کردم گفتم :تو …
گفت اولین بار ارضا شدم فوق العاده بود هنوز داشت نفس نفس میزد میگفت اون حرومزاده شلوارو شرتمو میکشید پایین یه تف میزد تا من بفهمم کیرش چقدر توعه ابشو . میریخت رو شکمم می رفت حتی دستمال برنمیداشت پا کنه. گفتم زیاد زر نزن تو ، وقت گاییدنه گفت توروخدا یواش هم کلا تنگم هم خیلی وقته ندادم هم کیرت یه هوا بزرگتر از اون لاشیه اینو ک گفت تو دلم حال کردم کیرمو تنظیم کردم یکم با سر کیرم با کسش بازی کردم تا هم جا باز کنه هم خیس بشه یواش فرو کردم تو دیدم لبشو گاز گرفت گفتم ادامه بدم با سر اشاره کرد اره کم کم فرو کرد م تو گفت ای ای ای سوختم روش دراز کشیدم گفتم چطوری گفت بهتر شدم خیلی یواش عقب جلو کردم یواش ناله میکرد لباشو مک زدم کم کم سرعتمو زیاد کردم اونم بریده بریده اه و ناله میکرد یکم که کردم دستامو ستون کردم بغلش مسلط تر شدم حالا تا ته فرو میکردم با سرعت زیاد کسش حسابی اب انداخته بود دستشو میکشید پشتم منم تو اوج لذت بودم ، یکم سرعتو کم کردم کیرمو در اوردم سریع شورتشو از پاش کندم گفتم پاشو لبه تخت وایستا دستاشو گذاشتم رو تخت خودم رفتم پشتش زانوهامو خم کردم کیرمو دم کسش تنطیم کردم کردم تو کسش شروع کردم تلنبه زدن موهاشو گرفتم سرشوکشیدم بالا گفتم ببین تو آیینه قشنگ نگاه کن چه جوری دارم میکنم صدای برخورد بدنامون و ناله هاش و خیسی کسش تن خیسمون جفتمون رو به اوج رسوند دیدم ناله هاش عوض شد سرعتمو زیاد کردم کشیدم بیرون ابمو ریختم روی کمرش ن من نای وایستادن داشتم نه اون کمرشو با دستمال تمییز کرم لباسشو در اوردم رفت حموم، نشستم لبه تخت و ضربان قلبم داشت عادی میشد، به این فکر کردم جفتمون بعد این همه مدت و فراز و نشیب به هم رسیدیم.

نوشته: Mmrad


👍 2
👎 3
7301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید