موفق شدم کون بدم (۲)

1401/02/26

...قسمت قبل

از شدت درد و سوزش سوراخم راه رفتن برام سخت شده بود. به سختی شلوارم رو بالا کشیدم و دکمه ی شلوارم رو بستم.
نگاه خیره ی امیر حس خوبی داشت اما این حس خوب برای قبل از گفتن حرفای تحقیر آمیزش بود
_حالا کونی هستی درست اما با این تیپ و قیافه نیازه اثباتش کنی؟
بی جواب بهش لباسم رو میپوشیدم
وقتی دید جوابشو نمیدم حرصی شد و گفت: د یالا …، کونت درد میکنه دستات که فلج نیست
از اسپری که همیشه با خودم می‌آوردم به لباسم زدم و بعد برداشتن ساکم به سمتش رفتم
با همون اخمای درهمش موهامو مرتب کرد و گفت: بریم خونه ی من؟
لبخندی که رو لبم نشست مسری بود…خنده ای رو صورت جدیش شکل گرفت و گفت: بازم که داری میخاری تو
خودمو بیشتر بهش نزدیک کردم و گفتم: مگه میشه برای تو نخارید؟
با انگشت به پیشونیم زد و گفت: جای این زبون ریختنا راه بیفت جوجه
با فاصله ی کمی از پشت سرش راه میرفتم، قدم تا سرشونه اش میرسید و واقعا کنارش یه جوجه بودم
ساکم رو روی صندلی های عقب ماشین انداختم و نشستم تو ماشین
صدای آهنگ و زیاد کرد و راه افتاد
+تنها زندگی میکنی؟
نگاه خیره اش رو بعد مکثی ازم گرفت و گفت: آره
نه بلد بودم سر صحبت رو باز کنم و نه امیر بهم روی حرف زدن میداد
با آهنگ همخونی میکرد و هیچ توجهی بهم نداشت
گوشی رو از توی جیبم دراوردم و مشغول پیام دادن به مامان شدم
_با آراد بیرونم
تا پیام به مامان ارسال شد به پی وی آراد رفتم و تند تند مشغول نوشتن شدم
_حاجی با تو بیرونما
آنلاین بود، تا سین زد و ایزتایپینگ شد آفلاین شدم و گوشی رو توی جیبم گذاشتم
به یه آپارتمان حدودا ۳ طبقه رسیده بودیم
بعد پارک کردن ماشین تو پارکینگ پیاده شدم و به سمت آسانسور رفتم
تا دکمه رو زدم امیر مچ دستمو گرفت و به سمت پله ها کشید
_سه طبقه پله رو با آسانسور میرن مگه تنبل؟
+انتظار داری با کون جر رفته برات سه طبقه پله بیام بالا؟
زیر لب بچه سوسولی زمزمه کرد
قبل اینکه جوابی بهش بدم دست زیر زانو هام انداخت و با یه حرکت از رو زمین بلندم کرد
انگار که هیچ وزنی براش نداشتم پله ها رو تند تند بالا می‌رفت
دست دور گردنش انداخته بودم و به صورتش زل زده بودم
مژه های مشکی و فر حالتی که داشت از نیمرخ خیلی جذاب تر بود
با پایین اومدن از بغلش نگاهم و ازش گرفتم
در و باز کرد و اول رفت داخل
خم شدم و مشغول باز کردن بند کفشم از دور مچ پام شدم، همون حین مشغول دید زدن خونش شدم
هرچند چیز زیادی جز یه راهرو کوتاه و جا کفشی تو دیدم نبود
کفشام که دراوردم رفتم و در و بستم
خونش برای پسر مجردی که تنها زندگی می‌کرد زیادی تمیز بود
یه خوابه بود و حال کوچیکی داشت
خودشم تو آشپزخونه مشغول گرم کردن قابلمه ی کوچیکی بود
_چیز زیادی برای تعارف نیست…تو یخچال و کابینت های یه ورزشکار چیزی جز گوشت و تخم مرغ و سیب زمینی و عدس و جو دوسر و شیر کره بادام زمینی پیدا نمیشه
+چیزی نمیخورم مرسی
همینطور که خیره نگاهم میکرد گفت: لباساتو درار راحت باش…چیزی نیست که ندیده باشم
تک خنده ای کردم و از جا بلند شدم
لباسامو دراوردم و با شورت مشکی رنگم رو کاناپه نشستم
امیر بعد اینکه چند قاشق از عدسی گرم کردش خورد مسواک زد و از آشپزخونه اومد بیرون
_بار اولت بود؟
چرخیدم سمتش و سرمو تکون دادم
یه تای ابروش رو بالا داد و گفت: نشنیدم؟
_آره
دستشو به ته ريشش کشید و گفت: خوبه
از حرکاتش مشخص بود که توی فکر فرو رفته
+به این فکر میکنی که چرا بار اولم تو بودی؟
سرشو بالا آورد و منتظر نگاهم کرد
شونه ای بالا انداختم و گفتم: سادست چون دوستت دارم
نیشخندی رو لبش نشست
_منو؟
سرمو تکون دادم و گفتم: آره تو رو
_چرا من؟
+چرا تو نه؟
تک خنده ای کرد و دستش و به دهنش کشید
_من که گی نیستم اصلا
_نیستی؟ اگه نیستی چرا کونمو جر دادی
خودشو جلو کشید و دستشو آروم روی بدنم گذاشت
با نوک انگشت سینه ام رو مالید و گفت: تو کف کونت بودم
+تو کف کونمی اما گی نیستی؟
چرخی به چشمش داد و گفت: میگم که…اگه گی بودم دوست دختر داشتم؟
تحمل خراب شدن آوار روی سرم راحت تر از شنیدن این حرفا بود
چطور انقدر بی رحمانه این حرفا رو تو صورتم می‌کوبید وقتی میدونست بهش دل بستم؟
انگار تغییر حالت چهرم متوجه شد ریده تو حالم
با مهربونی کم پیدایی جلو اومد و گونمو بوسید
با بوسیدن گونم دیگه مطمئن شدم که گی نیست و اون جر دادنه هم صرفا بخاطر شهوت بوده
از جا بلند شدم و گفتم: باید برم خونه دیگه مامانم نگران میشه
دستمو گرفت و با شتاب به سمت خودش کشید
تقریبا روش افتاده بودم، از رو به رو روی پاش نشوندم
حرفی نمیزد، از زور شهوت نفس هاش کشدار و دستاش داغ و لرزون شده بود
لباشو به بدنم کشید و نوک سینم رو داخل دهنش فرو برد
از داغی و خیسی دهنش آه بلندی کشیدم و خودمو بیشتر به سمت هول دادم
با چند تا مک محکم سینه ام رو ول کرد و تو بغلش بلندم کرد
تا به پشت روی تخت افتادم بالا سرم خیمه زد و لباشو به گردنم فشرد
سریع مور مور شدم، حرکات لب و زبون گرم و خیسش رو گردنم داشت دیونم میکرد
کمرم رو موج میدادم و با دست کیرم رو تند تند میمالیدم
از گردنم به پایین رفت و مشغول بوسیدن ترقوه ها و بعد سینه هام شد
حتی حالت چشماش هم از زور شهوت عوض شد بود، سفیدی چشمش به قرمزی میزد و بدنش داغ داغ بود
بی تاب شورتم رو از بین پاهام دراورد و مشغول لخت شدن شد
دوباره روم خیمه زد
تفی تو کف دستش انداخت و کیر جفتمون رو با دستش گرفت
چقدر لذت داشت برخورد کیرهامون باهم
جفتمون انقدر شق کرده بودیم که خون به مغزمون نمیرسید
به پشت که خوابید متوجه پوزیشن دلخواهش شدم
آروم روی کیرش نشستم و مشغول عقب جلو کردنش لای باسنم شدم
_وازلین…ژل اینا چی داری؟
همینطور که نفس نفس میزد آروم گفت؛ توی کشوهه تخته
سریع از جا پاشدم و کشو رو باز کردم
امیر هم مشغول جق زدن کیرش بود
تا چشمم به لوبریکانت خورد سریع برش داشتم و به تخت برگشتم
امیر تو جاش نشست و بعد اینکه حسابی کیر خودش و سوراخ منو با ژل پر کرد دوباره به پشت دراز کشید
راحت تر از سکس یکی دوساعت پیش قبلیمون بود و حالا منم کم و بیش بین دردهایی که داشتم حس لذت به سراغم اومده بود
تا کیرش رو بروز تو کونم جا بده جفتمون خیس عرق شده بودیم… اجازه ی نفس تازه کردن یه خودش نداد و با قدرت مشغول زدن تلمبه های پر سروصدا داخل سوراخم شد
جوری داخلم تلمبه میزد که تمام بدنم به حرکت و لرزه افتاده بود و دیگه از شدت درد سوراخم بی حس شده بود
سرعت تلمبه هاش که کم شد گردنم رو بین دستش گرفت و جامون رو عوض کرد
به شکم روی تخت انداختم و بین پاهام جا گرفت
دوباره مشغول کوبیدن کیرش به ته سوراخم شد
بیشتر از جند تا تلمبه طول نکشید که دوباره چرخوندم و کیرش رو روی لبام گذاشت
سر کیرش رو وارد دهنم کردم و مشغول مکیدن شدم
چند تا بیشتر مک نزده بودم که آبش با سرعت دهنم رو پر کرد
لعنتی‌‌‌‌…چقدرم زیاد یود
شاید میتونستم یکمش رو بخورم اما این حجم از مایع داغ چسبنده شور رو نه
هولش دادم کنار و مشغول تف کردنش شدم
امیر که حسابی حال اومده بود با بدن خیس از عرق و نفس نفس زنون رو تخت دراز کشید و گفت:، جونم بهت که از صد تا کس، کس تری
ارضا نشدن و شق درد و درد غیرقابل تحمل سوراخ جر رفتم بداخلاقم کرده بود
با لحن تندی گفتم: حداقل انسان باش ارضا کن منم…حتی یه حیوونم پانترش رو حال میاره
امیر که انگار زیادی از این ارضا شدن حال کرده بود و اعصابش آورم بود دستمو کشید و کنار خودش دراز کش انداختم
با قرار گرفتن لباش رو لبام انگار که دنیا رو بهم داده باشن تمام درد ها از تنم رفت
مشتاقانه جوری لب و زبونش رو میخوردم و اجازه عقب کشیدن بهش نمیدادم که خودشم از این حجم ولعم خندش گرفته بود‌‌.
تا لباشو از روی لبم برداشت دوباره با چشمای خمار روش دراز کشیدم و مشغول بوسیدنش شدم.
کیرم که روی کیرش قرار گرفت مشغول تکون دادن بدنم شدم تا کیرهامون بیشتر بهم دیگه بماله، انقدر برام لذت بخش بود که بعد چند دقیقه ارضا شدم.
هنوزم دست بردار نبودم، تو آغوشش دراز کشیده بودم و مشغول بوسیدنش بودم.
به زور سرش رو عقب کشید و گفت: حشریه خوشمزه … چیشد حالا حال کردی؟
سرمو تکون دادم
با تک خنده ای محکم روی لبامو بوسید و گفت: خیلی حال میدی عروسک…دارم به گرایشم شک میکنم دیگه
+اینکه هموسکشوال یا بایسکشوال باشی؟
لباشو مماس لبام کرد و گفت: نه اینکه کیان سکشوال باشم
با خنده لباشو بوسیدم و خودمو بهش فشردم

نوشته: ایکس


👍 42
👎 2
23901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

874225
2022-05-16 01:02:02 +0430 +0430

بگو گاییدم خلاص
این همه لفتش میدی و کس مینویسی که چی

2 ❤️

874283
2022-05-16 05:52:46 +0430 +0430

میگم کون دادن را موفقیت میدونی اگه کار مهمی کرده بودی چکار میکردی

1 ❤️

874308
2022-05-16 09:08:01 +0430 +0430

نیوتون وقتی جاذبه رو کشف کرد اسم کارش رو موفقیت نزاشت
اون وقت تو کون دادی اسمش رو گذاشتی موفقیت؟

5 ❤️


874371
2022-05-16 16:26:48 +0430 +0430

قشنگ بود ادامه بده 🤤

2 ❤️

874383
2022-05-16 17:46:59 +0430 +0430

عالی بود ادامه بدع.و اینکه چن سالته

2 ❤️

874469
2022-05-17 04:02:53 +0430 +0430

منم کون دادم خیلی لذت داره

2 ❤️

874562
2022-05-17 17:29:27 +0430 +0430

😅کونی

1 ❤️

874572
2022-05-17 19:04:15 +0430 +0430

باحال بود

1 ❤️

874586
2022-05-17 21:07:26 +0430 +0430

از ۱۸ سالگی پسر نکردم.
قبلش که بچه بودم چندتایی کردم.
بعداز اون تمام سکسام با زن و دختر بود.
اصلا به پسر میل نداشتم.
تا اینکه یکی دو سال پیش خیلی اتفاقی پیش اومد و یک پسرو کردم

البته قبلا هم خیلی شرایطش برام فراهم بود که پسر بکنم ولی اصلا میل نداشتم.

1 ❤️