سلام دوستان
اسم من حسین هست و ۲۶ سالمه
یه خواهر دارم ۲۳ سالشه
ورزشکار هیکل خوشگل کون تپلی سینه های زیبا و خواستنی. من تو فکر سکس با خواهرم نبودم اصلا ولی اتفاق افتاد.
داستان از جای شروع شد که…
یه روز بیتا از باشگاه اومد دیدم ناراحته. سلام کرد رفت تو اتاق پشت سرش رفتم تو اتاق بهش گفتم بیتا چی شده چرا ناراحتی. گفت نه ناراحت نیستم . گفتم چرا یه چیزیت هست بگو به من. گفت بیا اینجا . رفتم جلو گوشیشو باز کرد عکس یه دختر ورزشکار مثل خودشونم داد که دختره با شرت بود و کونشو نمایش میداد. گفتم خوب این چیه؟ گفت این کونش قشنگه؟ گفتم اره چطور مگه؟ بعد یواش گفت کون من قشنگ تره یا این؟ گفتم نمیدونم این با شورته من که مال تورو ندیدم. بعد پاشد وایساد مانتوشو داد بالا گفت بیا الان چی؟ گفتم چی بگم اخه معلوم نیست چیزی. گفت پاشو درو ببند. گفتم برا چی؟ گفت تو پاشو ببند. منم رفتم درو بستم بیتا گفت قفلش کن. منم قفل کردم گفتم خوب بگو. دیدم مانتوشو درآورد بعد شلوارشو کشید پاین پشت کرد به من گفت الان بگو.من تا کونشو دیدم راست کردم به پته پته افتادم گفتم ااااعع خوب کون تو خوشگل تره. بعد دیدم خندید خوشحال شد. گفتم همین؟ گفت اره از صبح ملیحه رفته بود رو مخم که کون این از تو قشنگ تره. گفتم نه مال تو قشنگ تره. بعد پاشدم که برم کیرمو از رو شلوارک دید یه لحظه بعد یواش خندید گفت خاک تو سرت کنن این چیه دیگه؟ گفتم هیچی بابا درست میشه. داشتم میرفتم بیرون که گفت وایسا اینجوری نرو بیرون مامان میبینه. گفتم خوب چکارش کنم بلند شده دیگه. گفت بخوابونش. گفتم نمیشه بابا باید برم تو اتاقم خودمو خالی کنم. گفت خوب همینجا خالی کن. گفتم جلوی تو؟ گفت من نگات نمیکنم. گفتم باشه. نشستم رو تخت بهش گفتم بیتا یه چیزی بگم ناراحت نمیشی؟ گفت نه بگو. گفتم میشه دوباره شلوارتو دربیاری کونتو ببینم؟ گفت باشه فقط زود که مامان نیاد یه وقت. گفتم باشه. بعد بیتا برگشت شلوارشو کشید پایین منم یه تف انداختم کف دستم شروع کردم جق زدن. داشتم جق میزدم که بیتا برگشت نگاهم کرد و خندید گفت زود باش دیگه خره. گفتم باشه صبر کن الان میاد. گفت منم ببینم مال تورو؟ گفتم بیا ببین بعد برگشت سمت من کیرمو نگاه کرد گفت وایی چقد سیاهه. گفتم پاشو دیگه برگرد زود. پاشد برگشت گفت میخوای شرتمو در بیارم؟ گفتم اره دربیار. شرتشو کشید پایین گفتم بیتا دست بزنم یه خورده؟ گفت اینجا روبرو دره از سوراخ در معلوم میشیم بیا بریم پشت در کمد دیواری. رفتیم اونجا گفت بیا حالا دست بزن. یخورده لپ کونشو دست زدم بعد خواستم انگشتمو بزارم لای کونش برگشت نگام کرد خندید گفت پرو شدیا. بعد گفت بیا اینور تر منم به مال تو دست بزنم. رفتم جلو تر کیرمو گفت تو دستش خیلی حال میداد . گفتم بیتا ابم داره میاد. گفت باشه بیار. منم آبمو آوردم بعد گفت خوب دیگه برو بیرون سری مامان شک نکنه. رفتم بیرون و خیلی خوشحال بودم از این که با خواهرم انقد راحت بودم. خلاصه گذشت تا فردا شب که بیتا تو اتاقش بود منم همش فکرم پیش کون بیتا بود و راست کرده بودم . رفتم در اتاقشو زدم گفت بیا تو. رفتم تو درو پشت سرم بستم نگاهمون افتاد بهم یه لحضه مکث کردیم بعد اروم گفتم درو قفل کنم؟ یه لبخند زد گفت قفل کن. رفتم پیشش گفت مامان چیکار میکرد؟ بابا اومده؟ گفتم نه مامانم نشسته پای تلویزیون. گفت بریم پشت در کمد دوباره؟ گفتم اره . رفتیم اونجا ولی خجالت میکشیدیم . بعد بیتا گفت در بیار دیگه. گفتم خوب تو دربیار بعد هم زمان باهم شلوارمونو کشیدیم پایین. گفتم بیتا میشه دوباره بگیریش تو دستت؟ بیتاهم بدونه هیچ حرفی کیرمو گرفت تو دستش و بالا پایین میکرد. بعد گفت میخوای یه کاری بکنم حال کنی؟ گفتم چه کاری؟ گفت بخورم برات؟ گفتم واقعا میگی؟ گفت اره به خدا. گفتم باشه. بعد نشست رو زمین کیرمو کرد تو دهنش وای خدا داشتم میمردم از لذت. یخورده خورد سرشو کشیدم عقب گفتم بیتا داره میاد گفت باشه بریز تو دهنم. دوباره کیرمو کرد تو دهنش یخورده خورد منم ابم اومد و پاچیده شد تو دهن خواهرم. بعد پنجره اتاقشو باز کرد و اب منو تف کرد بیرون گفت تو برو بیرون بعد من میام میرم دستشویی. اینم گذشت ولی من کون بیتا رو دوست داشتم . حالا اگرم نمیشد بکنیش حداقل دوست داشتم بزارم لای کونش. ولی روم نمیشد بهش بگم. یه روز بهش گفتم بیتا بهت یه پیام میدم بخون. گفت خوب بگو. گفتم نه پیام میدم. بعد یواش گفت اگه میخوای آبتو بیارم الان وقتش نیست. گفتم نه تو بخون. گفت باشه. منم براش نوشتم بیتا من کونتو دوست دارم. بعد جواب داد یعنی چی؟ نوشتم یعنی دوست دارم بخوابم رو کونت. گفت خوب دفعه بعد بخواب رو کونم … بعد استیکر خنده گذاشت. بهش گفتم جون من راست میگی؟ گفت اوسگل تو ابتو ریختی تو دهن من بعد میگی میشه رو کونت بخوابم؟ گفتم الان میخوام. گفت الان زایس داداش جان. گفتم همین الان میخوام خیلی حالم بده. گفت باشه من میرم تو اتاقم بعد تو بیا تو یواشکی درم قفل کن. گفتم باشه. سری رفتیم تو اتاق منم درو قفل کردم بیتا رفت در کمد دیواری رو باز کرد بعد خوابید رو زمین منم رفتم نشستم روش یخورده کونشو مالیدم بعد شلوارشو دراوردم خوابیدم روش. داشتم کیرمو رو کون بیتا بالا پایین میکردم خودمو بهش فشار میدادم که بیتا اروم گفت چرا شرتمو در نیاوردی؟ گفتم خیلی دوست دارم در بیارم ولی گفتم شاید نزاری. گفت نه در بیار. شرتشو کشیدم پاین خوابدم روش کیرم رفت لای پاش داغی کسش حس میشد بیتا یه نفس عمیق کشید کیر منم با آب کمی که کس بینا انداخته بود خیس شده بود و داشت راحت بالا پایین میشد . یه خورده کردم بعد احساس کردم کیرم داره میره یه خورده تو سوراخ کس بیتا. بهش گفتم بیتا داره میره تو؟ گفت یکم اره. گفتم چیزی نمیشه؟ گفت نه نگران نباش. گفتم پردت چی؟ گفت من حلقوی ام. گفتم از کجا میدونی؟ گفت با مامان رفتم دکتر اونجا بهم گفتن. بعد دیگه هیچی نگفتیم منم دوست داشتم بکنم تو کسش ولی یه ترسی داشتم . همینجوری سر کیرم تا اول سوراخش میرفت تو که بیتا یکم خودشو داد بالا کیرم بیشتر رفت تو یه آه آروم کشید بهش گفتم بیتا بکنم تو؟ با یه حال خرابی گفت نمیدونم هر کاری دوس داری بکن. یکم فشار دادم تازه کیرم رسید به داخل کسش که داغ داغ بود یه لحظه تمام لذت دنیا تو کیر من جم شد بیتا هم هم زمان کونشو داد بالا و کیرم کامل رفت تو کس خواهرم. یخورده کردم بعد گفت داداش وایسا. بعد کشیدم بیرون بیتا برگشت پاهاشو داد بالا گفت اینجوری بکن. کیرمو دوباره گذاشتم تو کسش یخورده تلمبه زدم بعد گفتم بیتا یه خواهش بکنم؟ گفت چی؟ گفتم بزار بکنم تو کونت. گفت الان نه بزار یه وقت دیگه. گفتم باشه ابم داره میاد چکار کنم؟ گفت میخوای بریزی تو دهنم؟ گفتم باشه کیرمو کرد تو دهنش چنتا ساک مشتی زد ابمو ریختم تو دهنش بعد پاشدیم رفتیم تو حال نشستیم همش به هم نگاه میکردیم و یه حس خاصی داشتیم. فرداشبش شامو که خوردیم بیتا بهم پیام داد گفت واقعا میخوای بکنی تو کونم؟ نوشتم اگه تو دوست داشته باشی اره خیلی دلم میخواد. گفت آخه درد داره کثافت. گفتم خوب نمیخواد ولش کن. گفت نه اشکال نداره فقط من الان میرم تو اتاق توام یواشکی برو از تو کابینت وازلین رو بیار. بعد استیکر خنده گذاشتم نوشتم بلدیا ناقلا. بعد نوشت کوفت کثافت من تا حالا کون ندادم میدونم الان دردم میگیره. منم پیام دادم قول میدم یواش بکنم. گفت تو بخوای یواشم بکنی اون کیر کلفتت کون منو جر میده. دیگه جواب ندادم رفتم سری وازلین رو برداشتم رفتم تو اتاق درو قفل کردم دوباره رفتیم پشت در کمد دیواری بیتا شلوارشو کشید پایین منم دراوردم بعد بیتا با یه حالت التماس گفت کثافت حداقل یکم از جلو بکن بعد بکن تو کونم. خندیدیم باهم یکم بعد بیتا خوابید رو زمین یه بالشت گذاشتم زیر شکمش خوابیدم روش یکم از کس کردمش بعد گفتم بکنم الان؟ گفت داری میکنی دیگه. گفت کونتو میگم. گفت باشه بکن ولی جون ابجی اگه دردم گرفت دربیار. گفتم باشه. یه خورده به کونش وازلین زدم یه خورده ام به کیر خودم خوابیدم روش کیرمو گذاشتم دم سوراخش یکم فشار دادم کله کیرم رفت تو بیتا گفت وای خیلی درد داره. گفتم میخوای در بیارم؟ گفت نه بکن یکم دیگه فقط یواش . یه خورده دیگه فشار دادم کیرم تا نصف رفت تو ولی بیتا خیلی اذیت نشد یکم دیگه کل کیرم تو کون بیتا بود. بهش گفتم بیتا قبلا کون دادی؟ گفت نه به جون مامان. گفتم چرا انقد راحت رفت تو؟ گفت نمیدونم. بعد شروع کردم تلمبه زدن خیلی بیشتر از کسش مزه میداد. در گوشش گفتم ابجی خوبی؟ گفت نه گفتم چرا گفت یه چیز کلفت بره تو کون خودت خوشت میاد؟ بعد خندیدم گفتم ببخشید فقط دفعه اولش سخته. بعد گفت مگه دفعه بعدم میخوای بکنی تو کونم؟ گفتم نکنم؟ گفت نخیر از این به بعد کون ماهی یه بار. اینارو که میگفت کردن کونش بیشتر بهم مزه میداد. گفتم کثافت ماهی یه بار خیلی دیره. ماهی دوبار. گفت به شرط این که اول منو خوب بکنی از جلو بعد بکنی تو کونم. گفتم باشه مرسی. دیگه داشت آبم میومد تو اوج لذت بودم دستمو انداختم دور بازوهاش فشارمو بیشتر کردم قشنگ معلوم بود کونش باز شده تاجای که میشد فشار دادم تو و آبمو تا قطره اخر ریختم تو کون خواهرم. بعد از روش بلند شدم کونشو باز کردم یکم سوراخش باز موند بعد زود بسته شد دوباره. گفت خیلی بیشعوری دردم گرفت خیلی.
این داستان واقعی بود بچه ها اگه دوست داشته باشین و کامنت خوب بگیرم ادامشم مینویسم. مرسی تا اینجا با من همراه بودی
نوشته: حسین
چرا باید منی که ۳۲ سالمه بشینم داستان یه بچه دهه ۹۰ کونی بخونم اخرش نوشته داستان واقعی بود کامنت خوب بگیرم بقیشم مینویسم بقیه چیو جقی
اون.روز اومد مطب من.ولی حلقوی نبود.اومده بود ترمیم کنه.منم مامانت رو بیرون کردم خوب که کردم گفتم برو بگو پرده من حلقویه.حق ویزیتم نگرفتم.صبر کن!!!بیتا بپوش که به گا رفتی
اوکی واقعی فقط نفهمیدم کمدتون تخت خواب بود!!کص ننت محارم ننویس
جوری که از خواهرتگفتی،من یه چی خفن اومد توی ذهنم.براهمین یکم حال داد. هر چند بیشتر هیکل زیدم میومد جلوی چشمم
واقعانمیدونم این چرندیات تکراری چرااینقدرلایک میخورن.خدایی قبل نوشتن یه تحقیق کنید ازروی کلمات بقیه داستان ها کپی نکنید.بامامانش رفتن دکتر گفته حلقوی هستم.دوست محترم اگر منظورت از حلقوی این بود که وقتی دخترتحریک میشه پرده بازمیشه وبعد ازاتمام رابطه دوباره بسته میشه وبرمیگرده حالت قبل.اسم اون رو میگن پرده ارتجاعی.نمیدونم چطور شده توی این سایت همه میگن حلقوی.
پرده بکارت چهار مدل هست ارتجاعی،حلقوی،بسته،ویکی دیگه که الان حضورذهن ندارم.حلقوی شکل لوزی مانندهست اما لایه پرده داره واگر باز شددیگه اصلا بسته نمیشه دختر میشه خانم.فقط پرده ارتجاعی هست که پاره گی نداره موقع تحریک باز وبعد انجام رابطه به حالت قبل برمیگرده.که این نوع پرده ازبین هر هزار خانم فقط یک نفر ممکنه داشته باشه.حالا خداروشکر بااین که کمیابه ولی توی سایت ماشالله خیلی زیادداریم توی داستان ها یکی درمیان حضوردارن.حالا حداقل اسمشو درست بگید تااعصاب ادم خراب نشه.یکی باراول اشتباهی نوشته حلقوی بقیه هم موقع نوشتن گفتن منم بنویسم قشنگترمیشه وبدون هیچ اطلاع قبلی که ایادرسته غلطه تقلیدکردن وجاافتاده هرکی مینویسه حلقوی.دوستان ارتجاعی لطفا اصلاح کنید.
هرچی میخونید حتی اثرنویسنده کاردرست سایت ولی بازم احتمالات رودرنظربگیرید شایداشتباه شده وبرای بکاربردن کلمات خاص قبلش سرچ مختصرتوی گوگل بزنید تامتوجه معنی وکاربردکلمه بشید بعددرمتن خودتون استفاده کنید.شمایی که وقت وانرژی صرف میکنی واسه نوشتن اینکه میگم کاری نداره ساده هست ولی بجاش متن قویی وباورپذیرتری مینویسید.خودم تاهمون حلقوی خوندم دیگه ادامه ندادم.چون تاتهش روفهمیدم.وگرنه درکل قلمت بدنبود.
باورپذیر بود ولی می نوشتی که از قبل هم با هم راحت بودید ،شوخی می کردید یا هر چیز دیگه . می بردیش باشگاه ،سوار موتور می کردی و بهت می چسبید و اینا.
روزپشت کمد شب هم پشت کمد
فکرکنم شمادوتا توکمدکاشته شدین ودنیا اومدین
اقای تیزی۶۹۱۰
لطفا شما هم هر کسشری ننویس
پرده حلقوی هم اکثرا پاره نمیشه
چرا میگم اکثرا چون دو نوع داره و نوع قابل اتساعش پاره نمیشه
چه با اعتماد به نفس هم به همه فحش میده😂
مادر کسی رو که به خواهر و مادر خودش نظر داره یا روشون بیغیرته رو سگ بگاد
کیرم خورد به کصش داغش رو حس کردم . اولا در مورد کص ندیده ها اینجور که شما میگید از داغی کص از لا پا هم قابل هس هست اون مغز خراب شماست داغ کرده نه کص … یهو یخوردش رفت داخل سرواخ کص شما یه بار امتحان کنید اگر یه بند انگشتتون یهو رفت داخل کونتون داخل کص هم همینه یهو میره توش .
اما در مورد داستان و کار های که خواهرت کرده از در بیارم . ساک بزنم برات . برو وازلین بیار دوتا مورد هست یکش این که این اه ناا له ها الکی هست چشمش رو ببندی نوشابه خانواده بکنی توش یکم بعد میگه بکن دیگهه چون گشاد تشریف داره دوم اینکه بفرستش دیسکو یکی از این کشور های همسایه خرج خودت خانوادت در میاد .
آخر داستان اینه که خواهرت کل سانس آقایان باشگاه رو ساپورت میکرده حلقوی و راحت رفتن روی کار اینا همش بهانه است
خواهرت جنده شده خبر نداشتی
بنویس کاری به هیتر ها نداشته باش اونا اگه عرضه داشتن خودشون داستان می نوشتن پس بنویس هر کسی دوست داشت میخونه هر کی دوست نداشت نخونه ❤️
ای دهن این سوراخ کلید سرویس که چه دید و وسعتی داره با خودش و چه داستانهایی در دل ، به جان آبجیت الان سالهاست که دیگه از این نوع قفلها ساخته نمیشه و همه سوییچی شده ، درضمن اگه اون کلید بدبخت تو قفل باشه بازم دید نداره آ ، جان خودت گفتم ، ولی خب ایده و تخیل داستان نویسی شما هست ؟! راست و تخیل ؟!
نمیدونم این جنساتونو از کجا میگیرین که این قدر میرین تو حس و میرینینین به حس مردم با کصشرهاتون💔🚶🏻♂️
کص خواهر کسی که میاد داستان محارم میخونه و به نویسنده ش فحش میده
خب حرومزاده اگه بدت میاد نخون
دقت کردین نفرات اول همه فحش میدن و میگن جقی خب تو که دوست نداری نخون کیری خب اصلا دروغ جقتو بزن
دام ی پارتنر میخاد پولدااااااار باهاش ازدواج کنم بعد سکسای فانتزیو شروع کنیم
داستانت که واقعی نبود ولی خوب نوشتی من جق زدم عالی بود
نمیدونستم بخاطر ثابت کردن کون خوبش حاضره کس و کونش پاره بشه🤣🤣🤣
عالی بود هم موضوع اش و هم نحوه نگارش اگه دوست داشتی پیام بده باهم آشنا بشیم واسه تبادل داستانهای سکسیمون
نتیجه اخلاقی این که خواهرت جندس خودت خبر نداری. یا خبر داری خودتو میزنی به خریت اون هم تو سن ۲۶ سالگی
قشنگ بود این راه افتاد دلم خواست یه داداش داشتم بهش لاپایی میدادم
قربون کون آبجیت. کاش منم بتونم بکنمش. باهم بکنینش
سلام آرشم ۱۸ سالمه از تهران قدم ۱۷٠ وزنم ۷۸ خوشتیپ و تر تمیز و خوش اخلاق و پایه دنبال رلی هستم که از همه لحاظ همو تامین کنیم عاطفی مالی و… سنش زیر ۳۵ باشه اگه موردی بود پیام بده
⭕سلام آرشم✋ ۱۸ سالمه از تهران قدم ۱۷٠ وزنم ۷۸ خوشتیپ و تر تمیز و خوش اخلاق و پایه از لحاظ جنسی قوی ام😌 ــ دنبال رل هستم پایدار که از همه لحاظ همو تامین کنیم عاطفی مالی و سکس پارتنر هم باشیم 😜سنش زیر ۳۵ باشه اگه موردی بود پیام بده تلگرام آیدی زیر(آدم یکی دو روزه نیستم) آیدی تلگرام: Arash_cg0
وااای تنها چیزی که از مغزت داشت رد میشد این بود که باید یه پاراگراف دیگه اضاف کنم یه جور دیگه بکنمش
خب یکی دیگه…
یکی دیگه…
عه تموم شد همه روشا،خب داستان تمومه پس😂🤣
کیرم دهنت باشه؟
من ب این داستان اصلا کار ندارم
فقط و فقط اقای تیزی6910 ک برداشته این همه کسیشر نوشته اگه اینا معلومات توان پ منم ریدم تو معلوماتت اوسکول قبل زر زدن اضافه یکم برو بقول خودت تحقیق کن.نبینم دفعه بعد ب کسیشرات میگی معلومات ها.😡😡😡
واقعا بوی گند داستانش کل سایت رو ورداشته.اینا میخوان انقلاب کنند؟خخخ.به این باید گفت ذهنتو تا ابدیت بیماره.فقط داشتم میخندیدم به داستانش.
وقتی اینقدر کته گوری های برازرس رو بالا پایین کردی که دیگه فک کردی ملت هم مثل خودت کصشون خله
تو که راست میگی ولی سس ننه ادم دروغگو