سکس با زن استاد

1393/01/17

داستان از آنجا شروع می‌شد، که استادی به خاطر سوء تفاهمی که در مورد من برایش پیش اومده بود، نمره‌هایی کم می‌داد و من همه درس‌های همان استاد را با نمره‌های کمی پاس می‌کردم. با خودش که صحبت می‌کردم انگار که گوشش بدهکار نیست و توجهی نمی‌کرد، به پیشنهاد یکی از دخترهای هم کلاسیم رفتم تا با خانمش صحبت کنم. آهان راستی یادم رفته بود که براتون تعریف کنم که خانم استادمون تو همون دانشگاه مشغول بود؛ خوشکل ترین خانم دانشگاه؛ که هر چی از خوش اندامی و خوش هیکلیش براتون تعریف کنم، کم گفتم؛ اصلا باورم نمی‌شد که همچین زن خوشکلی تو این دانشگاه مشغول باشه، راستش قیافه و تیپ استادمون هم دست کمی از خانمش نداشت.

یه روز دم دمای ظهر بود که به اتاق خانم استادمون رفتم تا باهاش صحبت کنم، موضوع رو که باهاش درمیون گذاشتم گفت که همین امشب باهاش صحبت میکنم و نتیجه‌اش رو بهت میدم، منم با گفتن کلمه تشکر داشتم از اتاقش میومدم بیرون که خانم استادمون گفت که نمیخوایی بهم بگی چجوری خبرش رو بهت بدم، منم گفتم چه می دونم میام اینجا ازتون می‌پرسم، گفت که نه شماره تو بده، سریع جوابشو بهت بدم، منم شماره مو دادم و از اتاق اومدم بیرون، بعد یه دو سه روزی که گذشت تقریباً طرفای عصر بود که موبایلم زنگ خورد و خانم استادمون خودش رو معرفی کرد و گفت که با استادت صحبت کردم و اونم خیلی از دستت ناراحت شده که در موردش اینجوری فکر میکنی و ازت خواسته که امشب رو مهمون ما باشی تا دور همی این سوءتفاهم رفع بشه، منم که روم نمی‌شد قبول کنم با اصراری خانم استادمون و به خاطر دیدن اندام زیبایش هم که شده قبول کردم، بی خبر از اینکه استادمون یه هفته‌ای هست که برای ارائه‌ی مقاله‌ای در کنفرانسی که در چین ارائه میشه به مسافرت رفته بود، آدرس خونه رو که از خانم استادمون گرفتم و تقریباً حوالی شام بود که به خونه استادمون رسیدم و آیفون رو که زدم و رفتم تو، خانم استادمون بغل در منتظر بود تا که برسم بالا، در بالایی رو که زدم، خانم استادمون در رو باز کرد، وای چه لباسی، چه اندامی و چقدر زیبایی، راست رو بگم همون دم در کیرم شق شده بود و روم نمی‌شد که برم تو؛ اونم دستم رو گرفت و گفت که بفرما تو عزیزم، داشتم از خوشحالی پر در می‌آوردم، آخه شده بودم عزیز خوشکل ترین زنی که تا حالا دیده بودم، من که مات و مبهوت این همه قشنگی شده بودم، رفتم تو و روی کاناپه روبه روی تلویزیون نشستم و منتظر اومدن استاد شدم؛ بعد از یه نیم ساعتی که گذشت خانم استادمون مرا به شام دعوت فرمود و گفت که برم آشپزخونه با هم شاممون رو بخوریم، منم که منتظر استادم بودم، گفتم پس استادم کو؟ خانم استادم گفت چی؟ مگه نمی دونستی استادت یه هفته‌ای هست که برای ارائه‌ی مقاله‌اش در کنفرانسی که در چین ارائه میشه به مسافرت رفته، برای یه لحظه تعجب کردم و ازش پرسیدم پس چرا گفتی که بیام اگه خونه نیست؟ با لحن زیبا و متعجبی گفت وا، من فکر می‌کردم که به خاطر من این همه راه رو اومدی، منم سریع قبل اینکه حرفش تموم شه، رفتم آشپزخونه و گفتم اره که میدونستم، گفتم مطمئن شم، معلومه به خاطر تو اومدم عزیزم؛ نشستم روی صندلی و با هم شاممون رو خوردیم و بعد شام رفتم روی کاناپه روبروی تلویزیون و اونم بعد از شستن ظرفاش اومد کنارم نشست و بعد از کلی گپ و گفت و گو تا ساعت 11:30 می‌خندیدیم و دیگه زدم تو خط سکس گفتن و در مورد سکس حرف زدن، و اونم شروع کرد به صحبت کردن و دستش رو به طرف رونم اورد و کیرم رو لمس کرد و مالش می‌داد ، منم بی درنگ شروع کردم به لب گرفتن؛ روسری رو از سرش برداشتم و یک دستم را داخل موهای لخت قشنگش انداختم و دست دیگر رو دور کمرش انداختم و باسن هایش رو مالش میدادم، لبامون داخل هم و به همین منوال یه 15 دقیقه ای گذشت، من که در انتظار دیدن سینه های این خانم خوشکل حواس برام نمونده بود، با سرعت دکمه های بلوزش رو باز کردم و سوتینش رو به آرومی باز کردم و شروع کردم به مالش سینه ها و مکیدنشون، وای چه سینه هایی؛ از بزرگیشون براتون بگم یا از سفتیشون، بی درنگ شروع کردم به مالششون و خوردنشون، انگاری هیچ موقع سینه ندیده بودم و با ولع چنان می خوردمشون که چنان حالی کرده بود که فکر کنم ارضا شده بود، و یواش یواش رفتم به سمت کسش و بعد از پائین کشیدن دامنش، دیدم که شورتش رو خیس خیس کرده بود؛ چه شورتی صورتی رنگ و باحال، شورتش رو به ارومی زدم کنار و به کسش که دست زدم داشت دستم می سوخت، باور نمی کنین داغ داغ، پف کرده بود، شروع کردم به مالششون، بعد از یه لب گیری کوتاه رفتم سراغ کسش و با دهانم کلی براش می مالیدم و با نوک زبان و گرفتن چوچولش چنان بهش حال می دادم که فکر کنم یه بار دیگر ارضا شد، و با دستاش سرم رو گرفت و بلندم کرد و یه لبی گرفت و با دستاش شروع به دراوردن پیراهنم کرد و زیب شلوارم رو که کشید و شلوارم رو دراورد و همین که به شورتم دست زد، کیر شق شده م از شورت زد بیرون و انگاری تا الان همچین کیری ندیده بود و سریع شروع کرد به خوردن کیرم و جلق زدن؛ باورتون نمیشه چنان ماهر بود که خودم هم همچین جلقی بلد نبودم بزنم، با یه دستش داشت برای من جلق میزد و دست دیگرش رو رو کسش گذاشته بود و باهاش ور می رفت، بلندش کردم و گذاشتمش روی تخت خواب اتاق کناری، و شروع کردم به خوردن کسش، گفتم که کاندوم همرام نیست و کاش میگفتی با خودم میاوردم، گفت که ایرادی نداره همین که داشت آبت میومد کیرتو از کسم بکش بیرون؛ آخه میخوام همه اب کیرتو بخورم، بعد از کلی مالش سینه ها و مکیدن کسش فکر کنم تقریبا آماده ش کرده بودم و داشت از خوشی به خودش می پیچید و پشت سرهم می گفت کیرتو بکن تو کسم، کیر می خوام، کیر می خوام، کیرکیر کیر کیر کیر کیر می خوام، کیر کیر کیر کیر من کیر می خوام بکن تو کسم کسم کیر می خواد بکن توش ، دیدم داره آماده میشه، کیرم رو گذاشتم لای کس داغش و به ارامی فرو بردم و بعد از کلی تلمبه زدن یه بار دیگه ارضا شد و من خیلی خوشحال بودم از اینکه تونسته بودم برای سومین بار ارضاش کنم و از روی تخت کشیدمش به لبه تخت و پاهاش رو با هم جفت کرده و فشار دادم تا کسش تنگ تر شه و با دیدن این کس قشنگو تنگ، داشتم دیونه میشدم و کیرم رو با دستم گذاشتم لای کسش و به ارامی فرو بردم و بعد از یه 5 دقیقه تلمبه زدن، دیدم که داره خوشش میاد و هر چند که برای خودم سخت بود اما با تمام توانم ادامه دادم و تعداد تلمبه هامو بیشتر کردم و تندتر تلمبه می زدم، دیدم که برای چهارمین بار ارضا شد و کلی خوشحال شدم و اونم که خیلی خوشحال بود از فرصت استفاده کردم و گفتم که میخوام از عقب بزنم، اولش پافشاری میکرد و نمی ذاشت و گفت که همسرم هم نذاشتم اما موافقت کرد و برشگردوندم و کونش رو مالش دادم و سوراخ کونش رو که دیدم اصلا تو این باور نبودم که کیر من تو این سوراخ جا بشه، با انگشتام کمی آماده ش کردم و کیرم رو گذاشتم جلو سوراخ کونش و به ارامی فشار میدادم، اما خیلی سخت بود که کیر خودم رو تو کونش ببینم، هر طوری بود تونستم کیرم رو تو کونش جا بدم و یواش شروع کردم به فشار دادن و تا ته رفت و دیدم که مشکلی پیش نیومد شروع کردم به تلمبه زدن و بعد از چند بار تلمبه زدن داشت که ابم میومد و گفتم که داره آبم میاد و گفت بریز تو کونم، و منم کل آب رو ریختم تو کونش، و کلی حال میکرد و میگفت که از گرمی آب کیرم خیلی خوشش اومده و بعد از یه حموم مفصل تا صبح کنار هم گرفتیم خوابیدیم، و از اون دفعه به بعد هر موقع استادمون برای یه ماموریت یه شب به مسافرت میرفت، من پیش زن استاد می خوابیدم و باهاش حای می کردم و بهش حال می دادم.

نوشته:‌ آرش


👍 1
👎 3
166988 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

415982
2014-04-06 06:50:05 +0430 +0430
NA

دروغی بیش نبود.

0 ❤️

415983
2014-04-06 06:55:00 +0430 +0430
NA

اخه چرا دروغ میگی :W

0 ❤️

415984
2014-04-06 08:17:01 +0430 +0430
NA

آره خوب تو راست میگی.
من میگم استادت نمره کم نمیداده بهت کونت میذاره که اینجوری داری تفت میدی واسه زنش.
گوزو
.
.
.
.
.
.
.
لت و پار سابق

0 ❤️

415985
2014-04-06 09:08:34 +0430 +0430
NA

1سال و خورده ای اینجاعضوم همیشه خداام سعی کردم داستانایی ک ارزش وقت گذاشتن رودارن بخونم تااینکه رسیدم به این داستان…
فقط یه چیزی میگم:حیف وقت

0 ❤️

415986
2014-04-06 16:00:28 +0430 +0430

چرت و پرت و دروغ محض.

0 ❤️

415988
2014-04-06 17:22:28 +0430 +0430
NA

اره جون عمه ات خودتی

0 ❤️

415990
2014-04-07 05:50:52 +0430 +0430
NA

تو که راست میگی ولی کوس ننه آدم دروغگو -آرزوهات را به صورت داستان نوشتی پسرک ملجوق

0 ❤️

415991
2014-04-07 08:01:55 +0430 +0430
NA

کىرم تو ذهن جلقىت.
استادتون کونت گذاشته حالا تو هم مىخواى انتقام بگىرى…
ولى با جلق ب خودت اسىب مىرسونى ن ب استادت…
در ضمن کىر کل مردم چىن تو دانشگاهتون

0 ❤️

415992
2014-04-07 08:59:00 +0430 +0430

فکر کردم وقتی از «بی درنگ» استفاده می کمی دیگه «ولع» نداری
گرچه تا همینجاشم خوب نبود

0 ❤️

415993
2015-07-10 09:13:06 +0430 +0430

به والله اگه همون بالا,بغل تیتر بنویسین خیالی جای دوری نمیره ها…
وقت ملتو تلف کردی که چی بشه؟ تازه فحشم دادن بهت!.. ولش کن بابا,نتیجه ای نداره
dash1 help

0 ❤️

569019
2016-12-17 12:03:05 +0330 +0330

چه راحت واسه ملت کوس جور میشه. سریعا.
اما ما حتی موقعیت جلق زدن هم گیرمون نمیاد. والا.
در هرحال ریدم به اون جایی که از توش در اومدی

0 ❤️

825069
2021-08-08 15:46:29 +0430 +0430

بی درنگ کص گفتی

0 ❤️