خانم چشم زاغ در تاکسی (۱)

1401/04/13

با سلام خدمت دوستان حشری عزیز
سیروس هستم ۳۵ ساله متاهل بدن ورزشکاری ندارم و قدمم به علت جق زیاد ۱۷۴ هستش. داستانی که براتون میخوام تعریف کنم واسه سال ۸۴ هست اون موقع که تاکسی پیکان ها برا خودشون حکومت میکردن و منم عشق کس مالی تو تاکسی بودم.
خب سال ۸۴ بود و منم حدودا ۲۰ سال سن داشتم از دوران هنرستانم دو سالی میگذشت و همش تو فکر همکلاسیم امیر بودم. امیر یه پسر ریزه میزه بود با کونی واقعا نرم که هیچوقت نتونستم درخواست کردن بهش بدم و بعد از هنرستان دیگه ندیدمش. یه شب با دوستای هم محلیه ایم تقریبا ۵ نفر ،جمع شدیم خونه یکی از بچه‌ها که خالی بود و جاتون خالی بساط اسنک و مشروب به را بود.یه نیم ساعتی گذشته بود که دیدم زنگ خونه رو میزنن ، به رفیقم گفتم مهمون داری گفت، بله. آقا در باز شدو سه نفر پسر هم سن سال خودمون اومدن تو و اونجا بود که برق از چشام پرید، بله امیرخان هم جزو یکی از اون سه نفر بود، پیش خودم گفتم خدایا شکرت من هرجور شده باید اینو امشب بکنم. بعد از کلی خوش و بش و احوال پرسی با امیر همگی نشستیم به مشروب خوری ، جاتون خالی ، دیگه ساعت حدود دوازده و نیم بود که چندتا از بچه‌ها رفتن خونه هاشون و حدودا ۴ نفر موندیم. چون مشروب خورده بودیم همه یه حالت لش و خواب آلود داشتیم منم به امید کردن امیر گفتم خوابم میاد ولی همه حواسم به این بود که امیر رو تو خواب بکنم ، بچه‌ها هم یکی یکی ولو شدن برای خواب و چراغارو خاموش کردن و خوابیدیم. بعد از یک ربع که مطمئن شدم همه خوابن تو تاریکی با ترس و لرز رفتم پشت امیر که به پهلو خوابیده بود و پشتش به من بود، بالشتمو گذاشتمو من به پهلو خوابیدم . یواش یواش دستم رو بردم سمت کونش تا بتونم لمسش کنم و موفق شدم .خیلی آروم شروع کردم‌ به نوازش کونش و کم کم انگشتام رو محکمتر فشار میدادم. دیدم هيچ کاری نمیکنه و حتی خودشو جابجا هم نکرد از استرس بدنم یخ کرده بود که شاید پا نشه بد و بیراه بهم بگه آخه بعد دوسال یه کم رودرواسی داشتم باهاش. خیلی آروم خودمو بهش نزدیک کردم و کیر شق کردمو چسبوندم به کونش چند تا حرکت عقب جلو یواش زدم و دیدم یه دفعه برگشت و گفت سیروس تویی ! چیکار میکنی؟!
تو اون لحظه تمام نقشه‌ هام مثل یه کوه خراب شد رو سرم و تا بخودم اومدم دیدم اون امیر نیست!!! نمیدونم چه کسخلی شده بودم یا چطوری حواسم نبود که تو تاریکی رفته بودم پشت رفیقم سجاد خوابیده بودم، کلا محاسباتم خراب شده بود و بد ضدحالی خوردم. پیش خودم گفتم گه تو این شانس که بعد این همه مدت هم بازم نتونستم اینو بکنم…
اینجا جا داره یادی کنیم از ضرب المثل ( گر ایزد ببندد زه حکمت دری به رحمت گشاید در دیگری)
خلاصه صبح شد و باید هرکدوم میرفتیم دنبال کار و زندگیمون. منم با حالی گرفته و پریشون کوله پشتیم که پولای دخل دیروز دفتر حدودا صد تومنی میشد و گوشی صاحب کارم که از اون مدلای سامسونگ بازشو بود و تازه اومده بود و کلیدای دفتر رو برداشتم راهی محل کارم شدم. من همیشه با تاکسی جابجا میشدم و همش منتظر یه تاکسی میشدم که یه خانم عقب نشسته باشه و جلو هم پر باشه یا حداقل عقب خالی باشه یه امید سوار شدن یه خانم.
یکی دوتا مسیر که رفتم رسیدم سر میدون بزرگمهر (اصفهان) و تو پیچ میدون یه تاکسی پیکان از پشت سر برام بوق زد منم برگشتم دیدم یه آقا جلو نشسته و یه خانم حدودا ۳۰ ساله عقب ، دست تکون دادم ایستاد و مقصدو گفتم و اومدم درو بازکنم خانمه پیاده شد و گفت من زودتر پیاده میشم و من سوار شدم. خانمه تقريبا ۱۷۰ قدش بود پوست سفید و هیکل نرمال مانتویی با یه عینک دودی بزرگ و به غیر از کیفش یه نایلون هم که یه جعبه توش بود دستش بود.
من دقیقا نشستم پشت سر راننده و اون خانمم سمت راست من بود یکم که رفتیم جلو یه خانم چادری هم سوار شد. اگه یادتون باشه پیکان ها یه بر آمدگی جلوی پای سرنشین وسط داشت. مقصدمون هم حدودا یک ربع راه بود
موقع سوار شدن خانم چادری، من کوله پشتیم رو گذاشتم روی پاهام و زیاد خودمو جابجا نکردم که شاید یکم بتونم بدن خانم کناریم رو حس کنم و اونم جوری نشست که قسمت آرنج و کپل سمت چپش به من چسبید و پای چپش رو روی اون برآمدگی جلوی پاش گذاشت و ناخواسته یه زاویه عالی واسه دست من به سمت لای پاش و کسش ایجاد کرد. من دوتا دستام روی کوله بود و يواش يواش انگشت کوچیکه دست راستم رو بردم کنار کوله نزدیک زیر رون خانمه و توی یه دست اندازی چسبوندم به زیر پاش. هيچ عکس‌العملی ندیدم و یکم پرروتر شدم . به بهانه اماده کردن کرایه زیپ جلوی کوله رو با دست چپم باز کردم و در همین حین با تکون دادن کوله و دنبال پول گشتن بیشتر با پشت دستم زیر رونشو میمالیدم و بازم عکس العملی بازدارنده ازش ندیدم. پولمو اماده کردم و با دست چپ از کنار شونه سمت چپ راننده بهش تعارف کردم تو همین لحظه به خاطر جلو رفتن سمت چپ بدنم، دست راستمو از زیر رون، کامل بردم تا نزدیک کس خانمه و یه اشاره کوچيک بهش کردم … ادامه داره

نوشته: تاکسی گرد


👍 10
👎 7
21401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

882966
2022-07-04 01:31:20 +0430 +0430

چه عجب یکی نیومد بگه ورزشکار و خوشفرم هستم ، شیرم 20 سانته ، این قابل باوره ،

0 ❤️

882996
2022-07-04 02:36:08 +0430 +0430

معمولا من در بخش نظرات سعي ميكنم خيلي محترمانه نظر بدم ، ولي شما ديگه لازمه فوش بدم كيرم تو دهنت با اين داستانت ، از كون پسر گذاشتن اومدي تو فاز دستمالي خانم !
وقتي داري ساك ميزني داستان ننويس ، البته اين شبيه Sms بود !

2 ❤️

882998
2022-07-04 02:37:33 +0430 +0430

آخه این چیه که ادامه دارش کردی اصلا چرا داستان‌ها سریالی شدن

0 ❤️

883013
2022-07-04 04:01:36 +0430 +0430

اس ام اس بود

0 ❤️

883065
2022-07-04 09:35:16 +0430 +0430

اجرت با راننده تاکسی کیر کلفت اصفهانی

دیوث از این غلطا فقط عقده ایا میکنن

0 ❤️

883150
2022-07-04 23:29:24 +0430 +0430

چه کسخلی هستی تو خدایی خیلی خندیدم.چجور یهو از کون پسر شیفت کردی رو میلف جا افتاده.تسمه پاره نکردی؟

0 ❤️

883172
2022-07-05 01:34:59 +0430 +0430

خو کسکش چطور سال ۸۴ بیست سالت بوده بعد سال ۱۴۰۱ شدی سی و پنج ساله؟
کاش اونقدر که واسه جق زدن و کسشعر گفتن وقت گذاشتی واسه کلاس ریاضیت وقت میذاشتی!!!

0 ❤️