بی جنبه تو پارتی

1403/02/22

سلام

اول از همه بگم این داستان واقعیه فقط اسم ها رو عوض کردم
اول از خودم بگم که 20 سالمه قیافه معمولی دارم قدم 183 وزنم 80 بدنم میشه گفت رو فرمه کیرمم حدود 15،16 سانتی میشه
من یه دختر خاله به اسم زهرا دارم که بخاطر خیانت شوهرش ازش جدا شده
تقریبا 36،37 سالشه بچه نداره قدش 170 میشه وزنشو نمیدونم سفیده خوشگله کونش نسبتا گنده‌س ممه های رو فرمی هم داره
من دو سه سالی میشد تو کف زهرا بودم اما نه خودم خایه میکردم حرکتی بزنم نه اون به من توجه میکرد
زهرا از وقتی طلاق گرفته بود سر کار میرفت پول داشت ماشین خریده بود سعی میکرد خوش بگذرونه تا اون خاطرات بدش یادش بره
یکی دو باری با چند تا از فامیلامون که هم همسن اون بینمون بود هم همسن من بیرون رفتیم برای گردش یبار که حرف از مهمونی های مجردی شد من گفتم که اره بعضی وقتا با دوستان میریم با هم جمع میشیم و فلان
که گفت همه مثل خودت بچه سالن؟
با اینکه همه همسن خودم میشدن الکی گفتم نه یه چند نفر سن بالا هم داریم
بعدش ساکت شد من گفتم میای اگه دفعه بعد بهت بگم؟؟؟
گفت نمیدونم شاید
یکی دو هفته گذشت تولد یکی از بچه ها بود که توی باغ تو اطراف شهرمون گرفته بود
من گفتم یه دختر خاله دارم بگم بیاد؟
رفیقم گفت اره اوکیه دختر هم هست بگو بیاد
من روز قبلش زنگ زدم بهش ازش پرسیدم میای؟ گفت اره به مامانم اینا میگم فردا اضافه کاری شب کاری برداشتم میام
فردا عصر باهاش هماهنگ کردم با ماشینش اومد دنبالم رفتیم باغ
همین که رسیدیم هنوز خیلی از بچه ها نیومده بودن گفت من چون از سر کار میام هنوز خونه نرفتم برم یه دوش بگیرم بیام
منم حوله و این چیزا نتونستم پیدا کنم گفتم لباس چی گفت لباس اوردم
رفت حموم منم گفتم تا در نیومده از فرصت استفاده کنم و یه رول گل بمشم(پیش اون نمیتونستم)
با بچه ها تو حال نشسته بودیم که دیدم چون حوله نداشته همون مانتو رو که تنش بود رو پوشیده چون بدنش خیس بود چسبیده به بدنش پستون هاش کامل مشخصه
از حموم در اومد یه لبخند ریز زد رفت تو اتاق از پشت هم کونش داشت دلربایی میکرد
رفت و چند دقیقه بعد منو صدا زد که لباساشو از تو حموم ببرم بدم بهش رفتم دیدم شلوارش پیراهنش شرت و سوتینش با یه جفت جوراب اونجاست برداشتم رفتم که بدم بهش دیدم یه دست لباس مجلسی فول سکسی پوشیده داره آرایش میکنه
هرچی تو خلوت خودم به عشقش جق زده بودم دوباره برام زنده شد
دادم بهش برگشت یه لبخند زد گفت خوشگل شده؟
منم خندیدم گفتم اره
بعد که بچه ها اومدن یکم اهنگ گذاشتیم بعضی ها رقصیدن زهرا رو هم بلند کردن رقصید
اومد پیش من نشست گفت اینا که همه بچه‌ن گفتم امروز اینجوری شد نیومدن خیلیا
خندید چشمک زد گفت بیخیال
اومدیم که مشروب بخوریم
من تا حالا زهرا رو ندیده بودم بیشتر از 2 پیک مشروب بخوره اون روز پا به پای عرق خور ترین ادم جمعمون خورد
من ترسیدم اتفاقی واسش بیوفته من بگا برم ولی خب اتفاقه باب میل خودم بود
ساعت 12:30 بود تقریبا که کم کم همه داشتن میرفتن
زهرا هم مست پاره که راه نمیتونست بره
پاشدیم بریم بهش گفتم بذار من بشینم پشت فرمون تو حالت خوب نیست
قبول کرد یکم که از باغ دور شده بودیم گفت من با این حالم برم خونه همه میفهمن بگا میرم
گفتم میتونی فردا بگی شب و تو شرکت بودم؟
گفت اره
گفتم پس برگردیم شب تو ویلا بمونیم
برگشتیم دیدم همه رفتن فقط اون دوستم که تولدش بود با دوست دخترش مونده
قضیه رو بهش گفتم گفت اوکیه برید تو اون اتاق بخوابید
رفتیم تو اتاق من یه لحاف برداشتم با یه بالش رو زمین داشتم با گوشیم ور میرفتم که دیدم داره زیر لب میگه با این لباسا نمیشه خوابید
اول گفتم حالا یه چیزی میگه دیگه
بعد چند دقیقه دیدم با شورت و سوتین خوابیده
یه شورت و سوتین ست سفید که گندگی کون و پستوناشو میزد تو چشم آدم
با خودم گفتم امشب بزار یه سنگی بندازم اولا که خودش مسته بعدشه منم مستم مثلا حالم دست خودم نیست
رفتم رو تخت سریع پیرهنمو در آوردم از پشت بغلش کردم
تو حالت خواب و بیداری بود
انگار شک شد برگشت به من یه نگاه کرد
منتظر بودم یه چیزی بگه یا حداقل از بغلم بره بیرون
اما بازم برگشت تو بغلم خوابید
دم گوشش گفتم دلم یچی میخواد
گفت چی؟؟؟
هیچی نگفتم ممه هاشو مالیدم
یه دیقه دستمو پس زد برگشت که یه چیزی بهم بگه سریع لباشو بوس کردم
ساکت شد زل زد تو چشام
چشمامو بستم آروم لبمو بردم سمت لباش اونم همکاری کرد 3،4 دقیقه لب گرفتیم منم همچنان داشتم ممه هاشو میمالیدم
که یهو از چونه‌م گرفت صورتمو برد عقب یه لبخند زد پاشد نشست رو شکمم
صورتشو اورد جلو یه لب دیگه بگیره بند سوتینشو باز کردم سوتینش افتاد
از کونش گفتم هولش دادم به سمت بالا که ممه هاش بره تو دهنم
و تا میتونستم ممه هاشو خوردم
خودش اومد سمت گردنم یه گاز ریز گرفت رفت پایین دکمه های شلوارمو باز کرد
صورتشو از رو شرت میمالید به کیرم
کیرمو در اورد و از تخمام یه لیس زد تا کلاهک کیرم
یه خنده کرد یه تف گنده انداخت روش شروع کرد ساک زدن
دیدم داره آبم میاد خواستم سرشو بلند کنم نذاشت اینقدر ساک زد تا ابم اومد
ریخت رو شکمم تو چشام نگاه می کرد لباشو گاز میگرفت چشماشو خمار میکرد
اومد بغلم دراز کشید طوری که پاهاش سمت من بو سرش سمت کیرم
دستشو دراز کرد یه دستمال کاغذی برداشت شکممو پاک کرد
بعد پاهاشو باز کرد گوشه شرت و داد کنار چوچول کصشو بهم نشون داد
به اشاره کرد بیا رفتم سمت بغلم کرد وحشیانه لب گرفت ازم منم انگشتمو کردم کردم تو کصش برشگردوندم رو به شکم خوابید شورتشو کامل درآورد
یه بالش گذاشتم زیر شکمش یکم پاهاشو باز کردم رفتم سراغ کس و کونش لیس اول و که زدم فهمیدم چقد خیس کرده
سوراخ کس و کون و همزمان لیس میزدم هر دم هم یه اسپنک می کونش میزدم عین یه تیکه خمیر میلرزید اه و ناله میکرد التماس میکرد سرمو گرفته بود فشار میداد به کونش
پاشدم رفتم روش یکم کیرمو مالیدم به کصش که خیس بشه
بعد یواش یواش کردم توش یه آه طولانی کشید و جووووون گفت
داغ داغ بود تا حالا هیچ کسی اینجوری ندیده بودم
یکم اینجوری کردمش
بعد دوباره برش گردوندم
پاهاشو برم هفتی باز کرد رفتم تو بغلش با دستم کیرمو کردم تو کصش همزمان ازش لب میگرفم
اونم پاهاشو قفل کرده بود دور کمرم
چند دقیقه گذشت تو همون حالت بلندش کردم رو هوا کردمش
دیدم باز ابم داره میاد گذاشتمش زمین
خودش زانو زد تمامشو خالی کردم رو سینه هاش
آخر کار هم خم شدم یه بوس کوچولو از لبش کردم لخت دراز کشیدم رو تخت
اونم با پستون های اب کیری اومد بغلم دراز کشید
صب پا شدیم دیدیم ساعت 8 و گذشته مامانش 40 بار زنگ زده ریده بود به خودش
گفتم زنگ بزن بگو دارم میام ترافیکه
زنگ زد گفت اوکی گرفت
پاشدیم همونجورلخت رفتیم تو حموم
خوب شد رفیقم و رلش ندیدن ما رو اومدیم سریع بلاس پوشیدیم رفتیم خونه
ببخشید که طولانی شد

نوشته: رضا


👍 11
👎 11
21701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

983311
2024-05-11 23:25:51 +0330 +0330

تخمی تخیلی😂

0 ❤️

983314
2024-05-11 23:46:05 +0330 +0330

بچه گل با مشروب سنکوب میکنی اونم با کوس 😂

1 ❤️

983385
2024-05-12 11:20:47 +0330 +0330

نویسنده گرامی کسی دنبالت کرده یا مجبورت کرده داستان بنویسی ننویس تو رو هر چی اعتقاد دارید نیایید اینجا این چرندیات رو بنویسید به شعور خود و خواننده احترام بذارید لطفا !!!

0 ❤️

983419
2024-05-12 18:55:59 +0330 +0330

ببخشید ولی نظرمه دیگه
چرندیات واقعی یک کونی جلقی عقده ایی کص ندیده که زود انزالی هم داره
داداااااااااش احمد ۹۱۳ کجاااااااایی

0 ❤️

983498
2024-05-13 03:12:00 +0330 +0330

داداش تااونجاخوندم که گفتی ازحمون اومد بدنش خیس …واییییی خدا نکشت پسر خخخخ مردم از خنده بیشتر به کارتن خوابها و…میخوردش ها مطمینی باکلاس بودهو…

0 ❤️