خوب عزیزان این داستان کاملا واقعی است حتی تک تک کلماتش … من احمد هستم 24 سال و اولین سکس من با دختر دختر عمه ام بود که بابام میشد دایی مادرش اول از سوسن بگم یه دختر 17 ساله با اندام فوق سکسی و من اون زمان 15 سالم بود مادرسوسن مریض شده بود و ما برای عیادت رفته بودیم، من رزمی کاربودم و کمربند سبز کیوکوشین داشتم البته الان شیهان(دان5) هستم اون هم اون موقع تازه تکواندو میرفت، قبل از این داستان ما باهم مثل لیلی و مجنون بودم و واقعا عاشق هم ولی وقتی که رفتیم خونشون به بهانه تمرین همدیگرو تو اتاق بغل می کردیم می بوسیدیم ولی پای سکس و این چیزا وسط نبود. ولی سکس وقتی شروع شد که بچه ها اصرار داشتن بیان تو اتاق و فیلم ترسناک نگاه کنند بعد برای اینکه بیشتر بترسیم چراغ ها رو خاموش کردیم 😁 و من کنار سوسن دراز کشیده بودم (هممون به شکم جلو تلویزیون اتاق شون دراز کشیده بودیم) و بزرگترا هم تو پذیرایی مشغول صحبت کردن بودند. من کم کم از زیر دست سوسن سینه هاشو مالیدم اولش که جوری دستمو زدم انگار که اتفاقی خورده ولی بعدش قشنگ میمالدیم و اونم که چیزی نمیگفت و یعنی چراغ سبز رو گرفتم و بعدش تند تند می مالیدم که یکهویی گفت:میرم دستشویی و من هم دنبالش رفتم در دستشویی رو باز کردم گفت:چرا این کارو کردی گفتم:عاشقتم ( درسته که اولین سکسم بود ولی تو فیلم سوپرا دیده بودم) گفت: من از تو بزرگترم شر میشه گفتم نه تو رضایت بده چیزی نمیشه و بعدش دست انداختم رو کصش و با آماتوری مالیدمش یه اه کشید گفتم جون بعد اون کیرم از شلوار در اورد و کرد تو دهنش جوری ساک میزد انگار سال هاست که اینکارست گفتم تو که دلت میخواست چرا انقدر اذیت میکنی بعدش رفت پیش بچه ها و برگشت گفت بهشون پول دادم برن گیم نت بریم تو اتاق دوباره به بهانه تمرین رفتیم تو اتاق، شروع کرد به ساک زدن بعدش کیرمو از دهنش در اوردم کردم تو کونش با اینکه 17 سالش بود گشاد بود (بعدش فهمیدم خیار میکرده) بعد هی تلمبه های خروسی میزدم تو کونش اروم به ممه هاش دست میکشیدم بعدش به کمر دراز کشید و شروع کردم همونجور که ممه هاشو میخوردم کصشو میمالدیم تا ارضا شه اما دیر انزال بود بعد داگی کونشو میگائدم و گردنشو میخورد هی تلمبه پشت تلمبه جلو دهنشو گرفته بودمه صداش بیرون نره ولی دستمو گاز گرفت که یعنی بردارم ولی بعد از اینک برداشتم هی زمزه میکرد : بکنننن… بکننننن عاشقتم بکنننن زنتو بکننن جرمممم بده… پارممم کن منم حشری تر میشدم محکمتر می کردمش، با یه دستم کمرشو گرفته بودم با اون دست کصشو می مالیدم حسابی داشتم میگائدمش کونش داشت جر میخورد که با فشر ریختم توش و کونشو پر از ابش کردم و بعدش شرو کردم خوردن گردنش مالیدن کصش تا اونم ارضا شد از اون موقع هروقت همو میبینیم از خجالت هم در میایم… باتشکر

نوشته: Ahmad