درووود
قصد دارم از زیباترین دیالوگ های سینمای ایران و جهان اینجا پست بزارم
از دوستان علاقه مند به سینما دعوت میکنم ماندگارترین دیالوگ ها رو از دید خودشون انتخاب و همیاری داشته باشن
امیدوارم لذت ببرید :)
-چرا نميذاري آدما
چهره خوب تو رو هم ببينن؟
-چون وقتي آدما خوبي ببينن
انتظار خوبي دارن
و من نميخوام زندگيم رو
بر اساس انتظارات آدماي ديگه بنا کنم...
Vampire Diaries- خاطرات یک خون آشام|دیمن سالواتوره
ببینید من یک آدم خرافاتی هستم. اگر اتفاقی واسه پسرم بیافته مثلا صاعقه بزنتش یا یه مامور پلیس بهش شلیک کنه یا تو سلولش خودشو حلق آویز کنه، انوقت من بعضی از آدم های تو این جلسه رو مسئول می دونم! این به نفع هیشکی نیست
The Godfather
سلین:تنـــها بـــودن بهـــتر از اينـــه كـــه پهـــلوي عشـــقت بشـــيني و احســـاس تنـــهايي كنـــي…
Before Sunset (2004) - Richard Linklater
ﺩﯾﺎﻟﻮﮒ ﻣﺎﻧﺪﮔﺎﺭ ﭘﺴﺮ ﺧﺎﻟﻪ
:
:
:
:
:
:
:
:
:
:
ﺁﺩﻣﺎ ﻧﺒﺎﺱ ﺩﻭﺳﺖ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﻦ، ﭼﻮﻥ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺮﻥ …
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺯﻧﮓ ﺑﺰﻧﯽ …
ﻭﻗﺘﯽ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﺩﺭﺩ ﻭ ﺩﻝ ﮐﻨﯽ ﯾﺎﺣﺘﯽ ﺑﺎﻫﺎﺷﻮﻥ ﺷﻮﺧﯽ
ﮐﻨﯽ ﻭ ﺑﺨﻨﺪﯼ.
ﻫﻤﻪ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﺧﻼﺻﻪ ﻣﯿﺸﻪ ﺗﻮ ﻋﮑﺴﻬﺎﺕ ﻭ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺖ.
ﻫﯽ ﺑﻐﺾ ﺗﻮ ﮔﻠﻮﺕ ﮔﯿﺮ ﻣﯿﮑﻨﻪ، ﺧﻔﻪ ﺍﺕ ﻣﯿﮑﻨﻪ …
ﺁﺩﻣﺎ ﺑﺎﺱ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻤﻮﻧﻦ!
زمان گذشت و زنهای بسیاری را دوست داشتم و هنگامی که آنها را در آغوش میگرفتم از من می پرسیدند: آیا آنها را فراموش نخواهم کرد؟
می گفتم: آری فراموش خواهم کرد...تنها كسي كه هيچوقت فراموش نكردم زني بود كه هرگز نپرسيد!
Malèna(2000) - Giuseppe Tornatore
پیانو رو نگاه کن، با کلید ها شروع میشه، با کلید ها هم تموم می شه. می دونی که ۸۸ تا از اونها وجود داره کسی هم چیزی به غیر از این نمی گه. کلیدها بیپایان نیستند این تویی که بی پایانی… و با اون کلیدها تو می تونی بینهایت موسیقی خلق کنی."
The Legend of 1900(1998) - Giuseppe Tornatore
کارلیــتو(آل پاچینو): وقتی که اون تویی همه وقتتو به این فکر میکنی که روز اولی که میای بیرون کی رو میخوای ببینی، روز دوم، روز سوم.اما وقتی که بیرونی همه با اون چیزی که یادته فرق دارن.
شاید تو هم همینطوری. دعا میکنی یکی رو پیدا کنی که فرق نکرده باشه. همونطوری که همیشه نگاهت میکرده ببینتت.
Carlito’s Way(1993) - Brian De Palma
اندی: «میدونی مکزیکیها در مورد اقیانوس آرام چی میگن؟»
رِد: «نه.»
اندی: «میگن هیچ خاطره ای نداره. این دقیقاً همون جاییه که من میخوام بقیهٔ عمرمو اونجا زندگی کنم. یه جای گرم که هیچ خاطرهای نداره.»
The Shawshank Redemption - 1994
مراد بیگ: داری چه غلطی میکنی شعبون ؟!!
شعبون : دارم وضو می گیرم… آخه غارت بی وضو برکت نمیکنه
smile emoticon
روزی روزگاری 1370
(The dark knight (2008
جوکر(هیث لجر):اگر تو کاری مهارت داری،هیچوقت مجانی انجامش نده!
خواب دیدم که تو یه قبرستون ام.
تمام سنگ قبرها عجیب بود:
تولد 1822 - وفات 1826
تولد 1930 - وفات 1934
فاصله بین تولد و مرگ خیلی کم بود. تو قبرستون یه مردی بود.
ازش پرسیدم: چطور مردم این روستا انقد زود میمیرند؟
بهم گفت: ما اینجا رو سنگ قبرها سن افراد رو نمی نویسیم، مدت زمانی که یه دوست رو نگه داشتند، حک میکنیم …
آقای آرکادین(Mr.Arkadin)/اورسن ولز/۱۹۵۵
تاپيکت عاااليه / ممنونم ازت / الان حضور ذهن ندارم ولي سر فرصت خدمت ميرسم :)
نقل از: کیر پر آب damet garm bahal bood
خواهش دوست عزیز
شهادت دادن علیه من پیشنهاد نبود
اگه نتونن با عسل وسوسهت کنن …
چیزی که شیرینیش کمتر باشه رو انتخاب میکنن
Game of Thrones
نقل از: ترومن تاپيکت عاااليه / ممنونم ازت / الان حضور ذهن ندارم ولي سر فرصت خدمت ميرسم :)
خواهش میکنم…خدمت از ماست ترومن جان لطف داری داداش
وقتی یه خراش کوچیک تو سقف دهنت ایجاد میشه
اگه بهش زبون نزنی و بی خیالش بشی , خود به خود خوب میشه
اون زن برای من مثل همون خراش بود
نمی تونستم بی خیالش بشم
fight club. 1999
موبد: باید به سراسر ایران زمین، پندنامه بفرستیم.
زنِ آسیابان: پندنامه بفرست ای موبد، اما اندکی نان نیز، بر آن بیفزای. ما مردمان از پند سیر آمدهایم، و بر نان گرسنهایم!
مرگ یزگرد-بهرام بیضایی
سعادت .آرامش.فقط بگو…فریاد بزن"بخشش!"
جمعیت:بخشش! بخشش! بخشش!
رییس دادگاه: زندانی می خواد حرف بزنه!
هامیش و استفان: ویلیام بگو …بگو بخشش!
ویلیام والاس:آزااااااااااادی (freeeeeeeeeedom)
(Braveheart (1995|شجاع دل - Mel Gibson
The Girl on the Bridge 1999 / Patrice Leconte
جوکر(هیث لجر):من ﻳﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﺩﺍﺷﺘﻢ، ﺯﻳﺒﺎ ﺑﻮﺩ . ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺯﻱ ﻣﻴﮑﺮﺩ ﻭ ﻳﻪ ﻋﺎﻟﻤﻪ بدﻫﻲ ﺑﺎﻻ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ
ﻃﻠﺒﮑﺎﺭﺍ ﺻﻮﺭﺗﺸﻮ ﺧﻂ ﺧﻄﻲ ﮐﺮﺩﻥ
ما پوﻟﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺟﺮﺍﺣﻴﺶ ﻧﺪﺍﺷﺘﻴﻢ ،
ﻣﻴﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﺪﻭﻧﻪ ﮐﻪ ﺯﺧﻤﺎﺵ برام ﺍﻫﻤﻴﺘﻲ ﻧﺪﺍﺭﻩ ،
ﺑﺮﺍﻱ ﻫﻤﻴﻦ ﻳﻪ ﺗﻴﻎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﺗﻮ ﺩﻫﻨﻢ ﻭ
ﺍﻳﻦ ﮐﺎﺭﻭ ﮐﺮﺩﻡ ، ﻣﻴﺪﻭﻧﻲ ﺑﻌﺪﺵ ﭼﻲ ﺷﺪ؟ ﻧﺘﻮﻧﺴﺖ ﺍﻳﻨﺠﻮﺭﻱ منو ﺑﺒﻴﻨﻪ ﻭ ﺗﺮﮐﻢ ﮐﺮﺩ
“ﺣﺎﻻ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻣﻴﺨﻨﺪﻡ” !
The Dark Knight 2008 / کریستوفر نولان
الی: یه چیزی بپرسم ناراحت نمیشین؟
احمد: درباره مسائل ناموسیه؟
الی:[خنده] نه
احمد: بپرس
الی: چرا جدا شدین؟
احمد: از کدوم یکی شون؟
الی: [خنده] دوست ندارید نگید
احمد: چرا میخواهی بدونی؟
الی: خب نمیدونم … بالاخره دیگه!
احمد: هیچی یه روز صبح از خواب پاشدیم. دست و صورتمونو شستیم. صبحونهمون رو خوردیم. گفت احمت! بسا آنن دینی ایچ کخن آلساین ایچ کخن!
الی: چی؟
احمد: میدونی یعنی چی؟
الی: یعنی چی؟
احمد: یعنی یه پایان تلخ بهتر از تلخی بیپایانه!
درباره الی(1387) - اصغر فرهادی
علی (حامد بهداد: )بچه که بودیم، وقتی پشت دوچرخه م میشستی،،،
همیشه دلم میخواست تند برم که ازم بخوای آروم تر برم،،،
یه بار پشتمو نگاه کردمو دیدم نیستی
افتاده بودی زمین و داشتی گریه میکردی،،،،
اما بازم، بهم اعتماد می کردی و سوار دوچرخه ام می شدی
زندگی با چشمان بسته(1387)- رسول صدر عاملی
خستهام رییس، از این همه درد و رنجی که توی این دنیاست؛ خستهام! انگار توی مغزم شیشه خورده ریخته باشن! میفهمی…؟
خستهام از اینکه آدمها همدیگر رو اذیت میکنن… خسته از دروغ و جنگ…
The Green Mile(1999)-Frank Darabont
پل: پس تو قصد داری با خوزه ازدواج كنی؟،،،،،
هالی: اون خیلی ثروتمنده!،،،
پل: ازت خواستگاری كرده؟،،،
هالی: مستقیما كه نه!،،،،
پل: یعنی اون چهار كلمه رو بهت نگفته؟،،،
هالی: چی؟،،،
پل (ملتمسانه): با من ازدواج می كنی؟،،،
هالی: خوزه اینو نگفته.،،،
پل: الان اینو من دارم ازت می پرسم! با من ازدواج میكنی؟ من دوستت دارم!،،
هالی: خب كه چی؟،،،
پل: خب یعنی همه چی! من تو رو دوست دارم! تو متعلق به منی!،،،
هالی: “نه، آدما آزادن! كسی متعلق به كسی نیست!”،،،
پل: این طور نیست! آدما به دنیا میان تا یه روز جفت شون رو پیدا كنن!متعلق به هم بشن!،،،
هالی: اجازه نمی دم كسی منو تو قفس بذاره!،،،،
پل: “من نمی خوام تو رو تو یه قفس بذارم! می خوام دوستت داشته باشم! می خوام دوستم داشته باشی!”،،،
هالی (با تاكید): اجازه نمی دم كسی منو تو یه قفس “طلایی” بذاره!،،،،
پل (عصبانی) : می دونی ایراد تو چیه؟ تو بر خلاف اون چیزی كه وانمود می كنی یه ترسویی! حاضر نیستی قبول كنی كه آدما باید عاشق هم بشن! باید متعلق به هم باشن! چون این تنها شانسی یه كه برای تجربه خوشبختی واقعی دارن! تو می ترسی كه با یه نفر دیگه تو قفس باشی! اما همین حالا هم تو قفسی! این قفس واسه تو به بزرگی دنیاس! می دونی چرا؟ “چون هر جا كه بری هر چقدر هم كه دور بشی نمی تونی از قفس ترست آزاد بشی!”
پل حلقه ای را كه برای او گرفته پیش پایش می اندازد و در زیر بارش باران دور می شود…
Breakfast at Tiffany’s 1961 - ترومن كاپوتی
لُرنزو(رابرت دنیرو): غم انگیز ترین چیز توی زندگی، یه استعداد تلف شدست…!
A Bronx Tale(1993) - Robert De Niro
نگرانم. پدر آلزایمر گرفته ! میترسم منو دوباره به دنیا بیاره …
راننده تاکسی / اسکورسیزی
جوکر:ميدونی چرا از چاقو استفاده ميکنم؟
تفنگ ها خيلی سريع اند.با تفنگ نمیتونی
تمام اون حس طرفت رو درک کنی!
آخه آدم ها تو لحظه های آخر نشون میدن که واقعا کی هستن
شوالیه تاریکی
کریستوفر نولان
داداش تاپیک قشنگیه
سایت تاینی موویز هم همین کارو کرده
هر روز میرم و اونجا می خونم
هر چن که تو نظراتمتو سیاست باهات مخالفم !
هر چن که تو نظراتمتو سیاست باهات مخالفم !
خوش اومدی
اگه فرصت باشه هر روز تایپک رو اپدیت میکنم دوستان استفاده کنن
نظرتم منطقی باشه قابل احترامه :)